دانلود و خرید کتاب پرسه در عرصه‌ی روزمرگی سید محمد بهشتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پرسه در عرصه‌ی روزمرگی اثر سید محمد بهشتی

کتاب پرسه در عرصه‌ی روزمرگی

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پرسه در عرصه‌ی روزمرگی

«پرسه در عرصه روزمرّگی» یادداشت‌های سیدمحمد بهشتی شیرازی است که به مناسبت‌های مختلف نوشته شده‌اند. از مقدمه کتاب گرفته تا یادداشت‌های روزنامه‌ای و گرامی‌داشت‌های اشخاص و.... این یادداشت‌ها بنا به مناسبت و زمانی که نوشته شده‌اند موضوعات مختلفی دارند، اقتصاد، فرهنگی، شهر، مدنیت، یادواره مرحوم موذن‌زاده اردبیلی، سوگ‌نامه مریم میرزاخانی و.... سیدمحمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کمیتهٔ ملی ایکوم ایران است. او پیش از این، رئیس سازمان میراث فرهنگی، مدیر جشنواره فیلم فجر، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی نیز بوده‌است. بهشتی دارای کارشناسی ارشد مهندسی معماری از دانشکدهٔ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر است. در یکی از یادداشت‌های این کتاب، مقاله جالبی درباره صفت «رندی» ایرانیان می‌خوانیم. مهندس بهشتی عقیده دارد، این صفت، رمز بقای ایرانیان در فلات ایران است: «ایرانیان رند و پرده‌پوش‌اند و این رندی در همهٔ شؤونات زندگی‌شان جاریست؛ از طرز سخن گفتنشان، تا فضای خانه‌شان، حتی لباس پوشیدن و رفتارهایشان رندانه است. کم پیش می‌آید که پرسشی خصوصی از آنها بکنیم و پاسخ صریحی بگیریم. معمولا خیلی زود نمی‌فهمیم احساس یک ایرانی نسبت به ما چیست، دارایی‌اش چقدر است، خوشحال است یا ناراحت، از حرفی که می‌زند چه منظور دقیقی دارد و خلاصه راه بردن به باطن آنان ساده نیست. برای همین هم خصوصا در یک سدهٔ اخیر متهم به عدمِ صراحت و حتی ریاکاری شده‌اند و بسیاری از نخبگان این ویژگی ایرانیان را مذمت و تحقیر کرده و آن را یکی از عوامل اصلی عقب‌ماندگی آنان دانسته‌اند. لیکن با وجود این‌همه تلاش و ملامت باز هم چیزی از رندی ایرانیان کم نشده است. شاید تک‌تک افراد در خودآگاهشان صراحت و رک بودن را ستایش کنند ولی همانها در نهایت باز رندند، حتی اگر خودشان خبر نداشته باشند.» برای دانستن بیشتر درباره این موضوع و موضوعات جذاب دیگری از این دست. پیشنهاد می‌کنیم ادامه این مقاله و یادداشت‌های دیگر این کتاب را حتما مطالعه کنید.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۷)
مدتی است که صندوقخانه از خانه‌های ما غایب شده و نسبت به صندوقخانهٔ دل نیز دچار نسیان شده‌ایم فلذا در بلاها خود را بی‌لنگر و بی‌دفاع احساس کرده و دچار استیصال می‌شویم. درحالی‌که صندوقخانهٔ دل همواره همراه ماست و با وجود نسیان باز نقش خود را در ناخودآگاه ایفا می‌کند. لیکن آنچه از خودِ بحران‌ها خطرناک‌تر است رفتارهای ناشی از احساسِ استیصال ماست؛ همچون سرنشینان کشتیِ گرفتار طوفان که یادشان رفته این کشتی لنگر دارد و از روی اضطراب مرتکب رفتارهای خسارت‌بارتر از طوفان‌زدگی می‌شوند.
چڪاوڪ
ادب به معنی «حد چیزی را نگه داشتن» است
چڪاوڪ
تا زمان حضرتِ آدم هم که به عقب برویم، تاریخ آنقدر بهانه دستمان می‌دهد که خود را از نسلی سوخته و تباه‌شده بدانیم و همهٔ تقصیرها را بر گردن روزگار و دیگران بیاندازیم و از خود سلب مسئولیت کنیم.
چڪاوڪ
معماری در یک مرتبه سنگ و رنگ و اندازه و هندسه و خلاء و ملاء است. در مرتبهٔ دیگر دیدگاهی است برای دیدنِ گوهر و گوهر شدنِ دیده.
چڪاوڪ
با رفع بحران و بهبود اوضاع و احوال مدنی، به تدریج پیوندهایی از جنس تعلق‌خاطر و محبت به اموری چون «هم‌محله‌ای» بودن، «همشهری» بودن و «هموطن» بودن معنی می‌دهد. همین پیوندهاست که «جامعه» را نیز از مرتبهٔ «زنده بودن» به مرتبهٔ «زندگی کردن» برمی‌کشد. چراکه محمل این پیوندها دل است و زندگی در دل است که جریان دارد. به سخن دیگر «جامعه» در معنی پیکره‌ای واحد و منسجم، قوی‌دل‌تر است و به سادگی مغلوب غم و شکست نمی‌شود. جامعه در هر مقیاس این توانایی را دارد که از هر بزنگاه شاد یا حتی تلخ بهانه‌ای برای زندگی کردن بسازد.
چڪاوڪ
احساس نارضایتیِ غالب ما از آنجا می‌آید که خود را محکوم به زندگی در زمینی پرآشوب و ناعادلانه می‌دانیم که دیگران برایمان ساخته‌اند. اما کمی که از این زمین «ارتفاع» بگیریم، مسائل‌مان نیز «مرتفع» می‌شود.
چڪاوڪ
مسلما زندگی در جایی که در آن سروکار آدمی بیش از اینکه با پوستهٔ کدرِ موضوعات باشد با مغزِ شفاف و پرتلألوئش است، شیرین‌تر است. در آنجا انسان‌ها حتی مغزِ «زندگی» را می‌زیند و نه پوستهٔ آن را که «زنده بودن» است.
چڪاوڪ
اساسا قرار داشتن هر چیز در جای خود منجر به تعادل و پایداری می‌شود؛ بی‌سبب نیست که «بجای بودن» به معنی «پایدار» بودن است و «از جا بردن» درست به‌عکس به معنی «نابود کردن». گاه از «شناخت» تعبیر به «به جا آوردن» می‌کنیم، در واقع تلویحاً بیان می‌کنیم که به دست آوردن شناخت از هر چیز نه در گرو جزءنگری و جدا کردن آن از باقی موضوعات مرتبط، که در گرو فهم آن موضوع به مثابهٔ جزئی از یک انتظام کلان‌تر است. به سخن دیگر وقتی موفق می‌شویم هر امر را در نسبت درستی با امور مرتبط قرار دهیم می‌توانیم بگوییم آن را شناخته‌ایم.
چڪاوڪ
کلمب اگر به کرویتِ زمین باور نداشت، برای رسیدن به شرق راهِ غرب را درپیش نمی‌گرفت. کلمب اگر شجاعت نداشت، قدم به راه نرفته نمی‌نهاد.
چڪاوڪ
در بعدِ زمان فقط معدود لحظاتی هست که مهم است و بقیهٔ سیرِ زمان به فاصله‌ای میانِ آنها تبدیل می‌شود. به این لحظات وقت می‌گوییم. «وقت» دیگر از جنس «زمان تقویمی» نیست. وقت آن تعبیری است که حافظ می‌گوید: دوش «وقت» سحر از از غصه نجاتم دادند. چرا که نجات یافتنش هنگامِ سحر، آن زمان را برای او به یک «وقت» دگرگون کرده است.
چڪاوڪ

حجم

۳۱۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۱۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان