«سرگذشت آب و آتش؛ آبانگان» به قلم بهار برادران، رمانی تاریخی، با آمیزهای از تخیل نویسنده و مضمونی عاشقانه است که در ادامه رمانی با نام «مهرگان» نوشته شده است. زمان داستان به اوایل قرن ششم میلادی بازمیگردد و مکان داستان سرزمین ارمنستان از قلمرو شاهان ساسانی است. دایانا نوه مرزبان ارمنستان که از تیسفون به وطنش آمده است از طریق ندیمهاش گیتی متوجه میشود که عمویش او را احضار کرده است. او که تنها بازمانده خاندان مرزبان قبلی ارمنستان است باید با پسر عموی کوچکش هوان ازدواج کند. دایانا دل در گروه شاهزاده ایرانی، پوریا دارد و آرزو میکند که شاه ایران شود و او را بازگرداند:
«این دختر دیگه نمیتونست مرزبان ارمنستان بشه. اما ما به پیشگوییها اعتماد کردیم و صبر کردیم. نقشه رو تغییر دادیم. اگر دختر واساک با پسر من ازدواج میکرد، به عنوان همسر مرزبان ارمنستان، با حمایت فرماندهٔ سپاه ایران همچنان میتونست ما رو از توطئههای دربار حفظ کنه. شرایط سخت بود، اما غیرممکن نبود. ما صبر کردیم و شرایط بهتر از چیزی که انتظار داشتیم رقم خورد. ـ رییس لبخند کوچکی میزند. ـ شما توجه ولیعهد رو به دست آوردید. این بهترین اتفاق ممکن بود.»
احساس میکنم دهانم از تعجب باز مانده است. تمام کسانی که میشناسم به تدریج دارند وارد این داستان میشوند. داستان که نه، بازی! یک بازی کثیف!
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۳۳۴)سلام به همگی! امیدوارم همون قدر که مهرگان رو دوست داشتید، آبانگان رو هم دوست داشته باشید. گرچه آبانگان فضای متفاوتی داره و به نوعی مکمل مهرگانه. و هر دو مقدمه ای هستن برای کتاب آخر: آذرگان. بی صبرانه منتظر
سلام خدمت همه من دو جلد اول و دوم مطالعه کردم و به جرئت میتونم بگم این کتاب برای جذب مخاطب و خواننده داره از احساسات پوچی که القاء میکنه سو استفاده میکنه، سیر روایی داستان فوق العاده قابل پیش بینی
سلام.از این نظر که رمان جذابیه اصلا حرفی توش نیست! ولی حقیقتا خودم از مهرگان بیشتر لذت بردم... یه نکته ی دیگه اینکه خانم برادران من ردپای فمنیسم و زنسالاری رو زیاد تو این رمان میبینم و بنظرم عشق این مدلی درست
اگر در نسخه ی جدید طاقچه ، در کنار بخش نظرات ، یک قسمت هم واسه "بررسی کتاب" در نظر گرفته بشه عالی میشه ، اینطوری کسانی که کتاب رو خوندن راحت و بدون استرس لو دادن داستان، اون رو
ایول آبانگان اومد واقعا دست به قلم خوبی دارید خانم برادران
واقعا حیفه همچین قلم زیبایی ناشناخته بمونه امیدوارم هرچه زودتر در تمام دنیا شناخته بشید گرچه فکر میکنم زیباترین کتاب ایرانیه که خوندم ولی مطمئنم هرروز توانایی و زیبایی قلمتون به لطف خدا بیشتر میشه و اثرهای زیبای دیگه ای هم به
این کتاب به من یاد داد: باید اونجایی که دقیقا صبر کردن غیر ممکن میشه صبر کرد تا میوه ش رو چید. قوی بودن این نیست که از پس زندگی بر بیای قوی بودن یعنی از پس خودت بربیای. باید مشورت کرد ،
سرگذشت آب و آتش ! بی نظیر !
داستان پردازی عالی داشت ... بخش های تاریخی کتاب خیلی عالی بودن ... حس و حال شخصیت ها به طور کامل منتقل میشد ... از خوندن کتاب خیلی لذت بردم ... ..
عالی، واقعا عالی ممنونم خیلی وقت بود این حس عجیب و دوست داشتنی بهم دست نداده بود، مرسی، ممنونم به چیزی رو میخوام بدونی که تو هم قلمت مثل جی کی رولینگ جادو میکنه و مخاطب رو غرق در مطلب میکنی بهت