کتاب بن لادن؛ پدری که تروریست شد

جین ساسون اولین نویسنده‌ای بود که توانست با همسر و فرزند بن‌لادن صحبت کند و ما را به دنیای ناگفته‌های زندگی اسامه بن‌لادن ببرد. تا پیش از او، هیچ نویسنده و روزنامه‌نگاری نتوانسته بود به زندگی خصوصی او راه پیدا کند. این کتاب، روایتی جذاب دربارهٔ اسامه بن‌لادن است که از زبان اهل و اندرونی او است. نجوه غانم بن‌لادن، روایت کتاب را این‌ چنین آغاز می‌کند: «از اولش که زن اسامه بن لادن نبودم؛ یک وقتی طفل معصومی بودم که خواب و خیال‌های دخترکانه می‌دیدم.» او در پانزده سالگی با بن‌لادن، پسرعمه‌اش ازدواج می‌کند و زن اول و مادر یازده تا از فرزندانش می‌شود. عمر بن‌لادن، چهارمین پسر اسامه بن‌لادن، مادرش را در روایت‌کردن داستان‌ها همراهی می‌کند. نجوه و عمر، داستان زندگی مردی را روایت می‌کنند که بسیاری از او متنفرند اما همواره از جانب همسر و فرزندش عشق دریافت کرده است. روایات همسر و فرزند او، جزئیاتی صاف و ساده و شگفت‌انگیز دارد که خواننده را از شناختنِ خصوصیات شخصی این شخصیت منفور دنیا غافل‌گیر می‌کند: «اسامه بیشتر از یک سال بزرگتر از من نشان می‌داد؛ شاید به‌خاطر اینکه پسر جدی و کوشا و باوجدانی بود. برای دایی‌زاده‌هایش مرموز و عجیب می‌نمود، ولی باز همگی از او خوشمان می‌آمد؛ برای اینکه در رفتار و سلوکش خیلی آرام و نجیب بود. در توصیف اسامهٔ نوجوانی که همگی می‌شناختیم، به‌نظر من که پسر مغروری بود؛ ولی متکبر نبود. ظریف بود ولی ضعیف نبود. سنگین و رنگین بود، ولی عصاقورت‌داده نبود. با برادرهای شلوغ و بی‌ادبم که بابت هر مسئله‌ای سربه‌سرم می‌گذاشتند و نیش و کنایه می‌زدند، مطمئناً کلی فرق می‌کرد. من که چنین پسر جدی ملایم‌گفتاری را نه دیده و نه شناخته بودم. با وجود سلوک آرام و متینش، کسی اسامه را آدم ضعیف و سست‌اراده‌ای نمی‌دانست؛ چون شخصیتش قوی و راسخ بود.»