دانلود و خرید کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی پل دیویس ترجمه محمدابراهیم محجوب
تصویر جلد کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی

کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی

معرفی کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی

پل چارلز ویلیام دیویس( - ۱۹۴۶)، فیزیکدان بریتانیایی است. رویکردی که امروزه در مواجهه با فلسفه پی‌گرفته می‌شود ناظر به این اندیشه‌ است که فلسفه،‌ تنها رشته‌ای دانشگاهی نیست که مختص به عده‌ای خاص باشد که در آن تحصیل می‌کنند بلکه فلسفه به همه تعلق دارد؛‌ چرا که همه ما از کودکی پرسش‌هایی طرح می‌کنیم که جنبه فلسفی آشکاری دارد. سوالاتی نظیر از کجا آمده‌ایم؟ چه باید بکنیم؟ معنای زندگی‌مان چیست؟ و عاقبت کارمان چه خواهد شد؟ از این روست که حضور دائمی موضوع‌های فلسفی در زندگی فیلسوفانه بشر که بعضاً چالش‌برانگیز نیز هستند،‌ همواره دستمایه‌ نویسندگان بی‌شماری شده‌اند که برای ارائه پاسخ‌های ساده و عامه‌فهم و در عین حال دقیق و منطقی به تکاپو برخاسته‌اند. «بنیان‌های علمی برای جهان عقلانی»، با تبیین ساده مسائل پیچیده فلسفی، چنین قدمی برداشته است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: « در کودکی با «چرا»هایم، پدر و مادرم را به ستوه می‌‌آوردم. چرا نباید بروم بیرون بازی کنم؟ ممکن است باران بیاید. چرا ممکن است باران بیاید؟ چون هواشناسی گفته. چرا گفته ممکن است باران بیاید؟ چون طوفانی از فرانسه به این‌‌سو می‌‌آید. چرا، چرا، چرا...؟ این بازجویی‌‌های بی‌‌امان، با پاسخی از سر درماندگی پایان می‌‌گرفت: «چون خدا این طور خواسته، ختم کلام!». چنین بود که کشف کردم (البته بیش‌تر از روی ملال تا موشکافی فلسفی) تبیین یک حقیقت یا وضعیت، خودش نیازمند تبیین است و این زنجیره شاید تا بی‌‌نهایت ادامه یابد. من از آن زمان تا کنون گرفتار این کشف کودکانه‌‌ام. آیا به ‌راستی ممکن است زنجیره تبیین، در خدا یا یک اَبَرقانون طبیعی متوقف شود؟ اگر چنین باشد، این اَبَرتبیین خودش بی‌‌نیاز از تبیین خواهد بود؟ در یک کلام، آیا می‌‌شود به این «ختم کلام» رسید؟ در روزگار دانشجویی بسیار شاد شدم وقتی دیدم علم چه قدرتی در دادن پاسخ‌‌های قاطع به پرسش‌‌های ما درباره جهان دارد. توانایی علم در تبیین چیزها چنان شگفت‌‌انگیز است که دیدم چه آسان می‌‌توان باور کرد که اگر منابع لازم فراهم باشد، همه اسرار کیهان را می‌‌توان آشکار ساخت. با این‌‌همه، خارخارِ «چرا، چرا، چرا...؟» بار دیگر پیدا شد. در انتهای این طرح تبیینی شکوهمند چه چیزی قرار دارد؟ آیا مقامی نهایی وجود دارد؟ اگر چیزی در آن انتها قرار دارد خودش از کجا آمده است؟»
Amin D
۱۳۹۶/۰۹/۰۲

دو نکته درباب کتاب و دو نکته در مورد ترجمه: کتاب: یک - خاصیت کتابهایی از این دست که مرزهای علم را در منشا عالم و پیشرفتهای کیهان شناسی و فیزیک نوین جستجو میکنند و هر روز هم به تعدادشان افزوده میشود،

- بیشتر
kamrang
۱۳۹۷/۰۸/۲۷

اگر شما هم درباره دنیا وافرینش کنجکاو هستید. پیشنهاد میکنم این کتابو از دست ندید. ترجمه خوبی هم داره

مرتضی پیروجعفری
۱۴۰۰/۰۷/۱۹

کتاب فوق العاده ای در مورد فیزیک نظری و ارتباط آن با فلسفه و الهیاته. طرح مباحث نظری با نگاهی فلسفی و الهیاتی هنری است که پل دیویس به خوبی از عهده ان برآمده و البته ترجمه ای دقیق و

- بیشتر
Reza.AH
۱۴۰۲/۱۰/۳۰

نویسنده کتاب پل دیویس فیزیک دانی سرشناس با ذهنی باز فیزیک نظری رو برای خواننده عمومی تبیین میکند. و اینکه آیا میتوانیم به جواب نهایی پرسشهای بشر از طریق قوانین علمی پی ببریم!؟ در اخر هم به دیدگاه تجربه عرفانی و

- بیشتر
Peyvand
۱۳۹۵/۰۷/۱۶

باید برم نسخه چاپیش رو هم تهیه کنم حتما .

Sara
۱۴۰۱/۰۸/۲۳

تا نصف کتاب خوندم، بقیه شو رغبت نکردم انگار به زور سعی داره مبدأ جهان رو بی خالق و اتفاقی تصور کنه... علم نیومده ثابت کنه خالقی هست یا نیست، علم اومده تا "قوانین جهان" رو بهتر بشناسیم نه اینکه بگه قوانین

- بیشتر
بابک
۱۳۹۹/۰۶/۰۹

میتونم قسم بخورم که دید منو نسبت به خیلی چیزها توی دنیا و زندگی عوض کرد،واقعا ممنونم به خاطرش،کتاب سنگینیه به نظر من و شاید هر کسی حوصله نکنه تمامشو بخونه،ولی اگر بخونه چیزای زیادی ازش یاد میگیره

آرمین
۱۳۹۵/۰۹/۲۶

نویسنده ی کتاب از بزرگترین فیزیک دان های جهان است. کتاب بسیار خوبی است

Peyvand
۱۳۹۵/۰۷/۱۲

کتاب بینهایت عالیه . مطالب و موضوعات مختلف پرداخته .

کاملان
۱۳۹۴/۱۲/۲۱

کتاب عالی، ترجمه معرکه. ممنون نشر گمان بابت انتخاب این کتاب. البته متن کتاب علی رغم اینکه ساده سازی شده اما باز هم دارم با دنده سنگین میخونمش.

ایان باربور فیلسوف می‌نویسد: «ترکیب امکانی‌بودن و فهم‌پذیری است که ما را به کاوش برای یافتن صورت‌های پیش‌بینی‌نشده نظم عقلانی برمی‌انگیزاند.»
Arefeh Yavary
بن‌مایه پیچیدگیِ «زندگی» نه در قواعدش، که در تکرار آنهاست.
Arefeh Yavary
چهارصد سال پیش، علم با دین درگیر شد چون به نظر می‌رسید جایگاه گرم و نرم نوع بشر را در جهان هدفمندی که خداوند آن را طراحی کرده تهدید می‌کند. انقلابی که با کوپرنیک آغاز شد و با داروین به فرجام رسید، این پیامد را داشت که انسان‌ها را به کناره راند، حتی ناچیز کرد. بشر دیگر در کانون طرح بزرگ نبود، بلکه به جایی افتاده بود که در نمایش بی‌اعتنای کائنات، نقشی تصادفی و به ظاهر بی‌معنا به او سپرده شده بود؛ همچون سیاهی‌لشکری که برایش نقشی نوشته نشده و به‌طور دِیمی‌در گوشه‌ای از فیلمی‌عظیم قرار گرفته باشد. این منش اگزیستانسیالیستی ــ که زندگی انسان معنایی جز آنچه که انسان‌ها خود به آن می‌بخشند ندارد ــ بن‌مایه علم شده است. به همین دلیل است که مردم عادی علم را تهدید و تباه‌کننده می‌شمارند چون ایشان را از جهانی که در آن زندگی می‌کنند بیگانه ساخته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
. «نظریه همه‌چیز» یافت نمی‌شود که هرگز بتواند بصیرت یک‌جا به دست دهد زیرا، دیدن همه‌چیز، به ندیدن هیچ‌چیز می‌انجامد.» [4]
Arefeh Yavary
آیا ما می‌توانیم از وجودی واجب و ضروری، فهمی‌بکنیم؟ از وجودی که دلیلِ بودنش را تماما در خودش داشته باشد؟ فیلسوفان بسیاری ادعا کرده‌اند که چنین اندیشه‌ای بی‌معنا یا نابسامان است. بی‌گمان انسان قادر به درک نهاد چنین وجودی نیست. ولی این خودبه‌خود بدین معنا نیست که مفهوم وجودِ ضروری، متناقض است.
Arefeh Yavary
در یک ثانیه پس از مهبانگ، حجم افق تنها کسری از شمار کنونی ذرات اتمی‌را در بر داشته است. در زمانِ به‌اصطلاح یک پلانک (43-10 ثانیه)، حجم افق حاوی تنها یک ذره اتمی‌بوده است. بنابراین، قدرت شمارگری جهان در زمان پلانک عملاً صفر بوده است. با پی‌گیری فلسفه لاندور تا نتیجه، این بدان معناست که سرتاسر ریاضیات در آن لحظه بی‌معنا بوده است. اگر چنین باشد، پس کوشش برای به کار گرفتن فیزیک ریاضی درباره جهان آغازین، به ویژه برنامه کامل کیهان‌شناسی کوانتومی، و نیز آغاز جهان که در فصل دوم شرح دادیم، همگی از معنا تهی می‌شوند.
Arefeh Yavary
موری ژل‌ـ مان یک بار به یاد من آورد که سامانه‌های ژرف می‌توانند شناخته شوند چون آنها سامانه‌هایی بوده‌اند که ما خواستار نگاه داشتن آنها بوده‌ایم. چیزهای کم‌عمق را به آسانی می‌توان بار دیگر ساخت. ما نقاشی‌ها، نظریه‌های علمی، آثار ادبی و هنری، پرندگان کم‌یاب، و الماس‌ها را ارج می‌نهیم چون تولید آنها دشوار است. خودرو، بلور نمک و قوطی‌های حلبی را کمتر بها می‌دهیم، چون اینها به نسبت کم‌عمق‌اند.
Arefeh Yavary
علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم
محمد طاهر پسران افشاریان
روزی ویلر ناخواسته درگیر نوعی از یک مسابقه بیست سؤالی شد. در بازی سنتی همگان بر سر واژه‌ای توافق می‌کنند و شرکت‌کننده باید دست‌بالا با بیست پرسش، پاسخ را بگوید. پرسش‌ها باید جوری باشند که تنها با آری یا نه پاسخ داده شوند. ویلر کارش را با پرسش‌های عادی آغاز کرد: بزرگ است؟ زنده است؟ و از این دست. در آغاز به پرسش‌های او بی‌درنگ پاسخ داده می‌شد ولی در ادامه بازی، پاسخ‌ها کندتر و با درنگ بیشتر داده می‌شدند. سرانجام ویلر بخت خودش را آزمود: «ابر است؟» جواب آمد: «آری!» آنگاه همگان به خنده افتادند. دوستانش گفتند برای این که سربه‌سر او گذاشته باشند هیچ واژه‌ای از پیش انتخاب نکرده بلکه توافق کرده بودند پرسش‌های او را به طور کاملاً بختی پاسخ دهند تنها با این قید که هر پاسخی با پاسخ‌های پیشین سازگار باشد. با این‌همه، پاسخی پیدا شد. این پاسخِ آشکارا امکانی، از پیش معین نشده بود ولی دلبخواه هم نبود چون بخشی از آن به پرسش‌های برگزیده ویلر و بخش دیگر به بخت محض مربوط می‌شد.
Arefeh Yavary
منابع موجود در محدوده افق در گذشته کمتر بوده است زیرا با حرکت نور به سوی دوردست‌ها، افق نیز با گذشت زمان گسترش می‌یابد. این بدان معناست که ریاضیات وابسته‌به‌زمان است؛ مفهومی‌که یکسره در تعارض با دیدگاه افلاطونی است که گویا حقایق ریاضی متعالی، جاوید، و بی‌زمان‌اند.
Arefeh Yavary
این مثال دیگر نخ‌نما شده که گفته می‌شود اگر به میمونی هم به اندازه کافی وقت بدهیم آثار شکسپیر را تایپ خواهد کرد.
Arefeh Yavary
بارو می‌نویسد، «بدون پرورش تراکم‌های الگوریتمیِ داده‌ها، علم با تمبرجمع‌کنی برابر می‌شود؛ یعنی با گردآوری بی‌تمیز هر امر واقع دم‌دستی. علم بر پایه این باور استوار است که کیهان به لحاظ الگوریتمی‌تراکم‌پذیر است و اوج نمایشی این باور نیز پژوهش مدرن برای «نظریه همه‌چیز» است، باور به این که نمایشی کوتاه از منطق پنهان ویژگی‌های «کیهان» وجود دارد که بشر می‌تواند آن را به گونه‌ای کرانمند صورتبندی کند.»
Arefeh Yavary
من از آن دسته دانشمندانی هستم که به مذهب سنتی پایبند نیستند ولی این را نیز نمی‌پذیرم که کیهان یک تصادف بی‌هدف است. من از رهگذر کار علمی، هرچه فزاینده‌تر به این باور رسیده‌ام که جهانِ فیزیکی را نبوغی بس شگفت‌آور برساخته که من نمی‌توانم بپذیرم فقط یک واقعیت بی‌شعور است. به نظر من چنین می‌نماید که باید تبیین ژرف‌تری در لایه‌های زیرین وجود داشته باشد. این که کسی بخواهد این تبیین ژرف‌تر را خدا بنامند موضوعی است که برمی‌گردد به دیدگاه و تعریف. افزون بر این، رسیده‌ام به این که ذهن (منظور آگاهی هوشیارانه از جهان است) تصادفی بی‌معنا در طبیعت نیست بلکه وجهی از واقعیت است که مطلقا زیربنایی است.
احسان رضاپور
علم، نه تنها انسان را محصول تصادفیِ نیروهای فیزیکی کور نمی‌شمرد، بلکه وجود ارگانیسم‌های آگاه را ویژگی بنیادین جهان می‌داند. ما به طور ژرف، و به باور من معنادار، در قوانین طبیعت نوشته شده‌ایم. من همچنین علم را بیگانه‌ساز نمی‌دانم. برعکس، علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم. علم معنای نهفته در هستی را نفی نمی‌کند.
مرتضی پیروجعفری
علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم. علم معنای نهفته در هستی را نفی نمی‌کند. برعکس، این واقعیت که، همان‌طور که تأکید کردم،
محمد طاهر پسران افشاریان
دو هزار و پانصد سال پیش، در یونان باستان، برای رسیدن به یک فهم مشترک از عقیده، کوششی سامان‌مند آغاز شد. فیلسوفان یونان با فراهم آوردن قواعدی استوار از استنتاج منطقی، در اندیشه تهیه ابزاری برای صورتبندی تعقّل انسان بودند. این فیلسوفان، امیدوار بودند با رو آوردن به روش‌های استدلال عقلیِ همه‌پسند، به سردرگمی، کژفهمی‌و ستیزه که ویژه امور انسانی است، پایان دهند. هدف نهایی این طرح، رسیدن به مسلمات، یا بدیهیاتی بود که هر فرد خردمندی آنها را بپذیرد و راه‌حل همه اختلافات، از آنها برگرفته شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
ضعف این برهان، چنان که هیوم آشکار کرده، در این است که با تمثیل پیش می‌رود. جهان مکانیکی مثل ساعت است؛ ساعت صانعی داشته، پس جهان هم باید صانعی داشته باشد. ولی به همین ترتیب، کسی می‌تواند بگوید جهان مانند یک ارگانیسم است، پس مثل جنینی در یک رحِمِ کیهانی رشد یافته است! آشکار است که برهان تمثیلی جای اثبات را نمی‌گیرد. بهترین پیامد تمثیل، پشتیبانی از فرضیه است. میزان پشتیبانی بستگی دارد به این که تمثیل تا چه میزان قانع‌کننده باشد. به گفته جان لسلی، اگر خدا نیز به پیروی از تبلیغات ساعت‌سازان، جهان را پر می‌کرد از تکه‌های سنگ خارا که بر هریک نوشته بود «ساخت خدا»، بی‌گمان حتی هیوم‌های این جهان نیز ایمان می‌آوردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
در قرن هفدهم با توسعه علم مکانیک برهان آکویناس فرو ریخت. قوانین نیوتون بدون نیاز به دیده‌بانی الاهی، حرکت اجسام مادی را به طور کامل برحسب لَختی و نیرو تبیین می‌کنند. در عین حال، این شرحِ سراسر مکانیستی از جهان، هیچ جایی برای غایتمندی (علتِ غایی یا علتِ روبه‌هدف) نمی‌گذارد. تبیین رفتار اجسام را باید کمابیش در علت‌های فیزیکی جست‌وجو کرد؛ یعنی در نیروهایی که از سوی دیگر اجسام پیرامونی بر آنها اثر می‌کنند. با این‌همه، این تغییر دیدگاه، نتوانست این اندیشه را براندازد که جهان باید برای هدفی طراحی شده باشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
در سده سیزدهم، آکویناس این دیدگاه را پیش آورد که اجسام طبیعی چنان رفتار می‌کنند که گویی به سوی هدف یا مقصدی معین راهنمایی می‌شوند «تا بهترین نتیجه حاصل شود.» به گفته آکویناس، در سازگاری وسیله با هدف، خواسته‌ای نهفته است. ولی چون اجسام طبیعی آگاهی ندارند، نمی‌توانند خودشان آن خواسته را برآورده کنند: «بنابراین باشنده‌ای هوشمند وجود دارد که به‌وسیله او چیزهای طبیعی به سوی هدفشان جهت می‌گیرند؛ ما این باشنده را خدا می‌نامیم.»
محمد طاهر پسران افشاریان
بیم آن است که این چیستان کهنه «کی خدا را ساخت؟» ما را به یک پس‌روی بی‌پایان درافکند. چنین می‌نماید که تنها راه گریز این است که فرض کنیم خداوند به گونه‌ای می‌تواند «خویشتن را تبیین کند»؛ بدین معنا که خدا، به زبان تخصصی که در آغاز این فصل شرح دادم، واجب‌الوجود است.
Arefeh Yavary

حجم

۵۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۵۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان