بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی

بریده‌هایی از کتاب بنیانی علمی برای جهان عقلانی

۴٫۳
(۲۲)
ایان باربور فیلسوف می‌نویسد: «ترکیب امکانی‌بودن و فهم‌پذیری است که ما را به کاوش برای یافتن صورت‌های پیش‌بینی‌نشده نظم عقلانی برمی‌انگیزاند.»
Arefeh Yavary
چهارصد سال پیش، علم با دین درگیر شد چون به نظر می‌رسید جایگاه گرم و نرم نوع بشر را در جهان هدفمندی که خداوند آن را طراحی کرده تهدید می‌کند. انقلابی که با کوپرنیک آغاز شد و با داروین به فرجام رسید، این پیامد را داشت که انسان‌ها را به کناره راند، حتی ناچیز کرد. بشر دیگر در کانون طرح بزرگ نبود، بلکه به جایی افتاده بود که در نمایش بی‌اعتنای کائنات، نقشی تصادفی و به ظاهر بی‌معنا به او سپرده شده بود؛ همچون سیاهی‌لشکری که برایش نقشی نوشته نشده و به‌طور دِیمی‌در گوشه‌ای از فیلمی‌عظیم قرار گرفته باشد. این منش اگزیستانسیالیستی ــ که زندگی انسان معنایی جز آنچه که انسان‌ها خود به آن می‌بخشند ندارد ــ بن‌مایه علم شده است. به همین دلیل است که مردم عادی علم را تهدید و تباه‌کننده می‌شمارند چون ایشان را از جهانی که در آن زندگی می‌کنند بیگانه ساخته است.
محمد طاهر پسران افشاریان
. «نظریه همه‌چیز» یافت نمی‌شود که هرگز بتواند بصیرت یک‌جا به دست دهد زیرا، دیدن همه‌چیز، به ندیدن هیچ‌چیز می‌انجامد.» [4]
Arefeh Yavary
آیا ما می‌توانیم از وجودی واجب و ضروری، فهمی‌بکنیم؟ از وجودی که دلیلِ بودنش را تماما در خودش داشته باشد؟ فیلسوفان بسیاری ادعا کرده‌اند که چنین اندیشه‌ای بی‌معنا یا نابسامان است. بی‌گمان انسان قادر به درک نهاد چنین وجودی نیست. ولی این خودبه‌خود بدین معنا نیست که مفهوم وجودِ ضروری، متناقض است.
Arefeh Yavary
روزی ویلر ناخواسته درگیر نوعی از یک مسابقه بیست سؤالی شد. در بازی سنتی همگان بر سر واژه‌ای توافق می‌کنند و شرکت‌کننده باید دست‌بالا با بیست پرسش، پاسخ را بگوید. پرسش‌ها باید جوری باشند که تنها با آری یا نه پاسخ داده شوند. ویلر کارش را با پرسش‌های عادی آغاز کرد: بزرگ است؟ زنده است؟ و از این دست. در آغاز به پرسش‌های او بی‌درنگ پاسخ داده می‌شد ولی در ادامه بازی، پاسخ‌ها کندتر و با درنگ بیشتر داده می‌شدند. سرانجام ویلر بخت خودش را آزمود: «ابر است؟» جواب آمد: «آری!» آنگاه همگان به خنده افتادند. دوستانش گفتند برای این که سربه‌سر او گذاشته باشند هیچ واژه‌ای از پیش انتخاب نکرده بلکه توافق کرده بودند پرسش‌های او را به طور کاملاً بختی پاسخ دهند تنها با این قید که هر پاسخی با پاسخ‌های پیشین سازگار باشد. با این‌همه، پاسخی پیدا شد. این پاسخِ آشکارا امکانی، از پیش معین نشده بود ولی دلبخواه هم نبود چون بخشی از آن به پرسش‌های برگزیده ویلر و بخش دیگر به بخت محض مربوط می‌شد.
Arefeh Yavary
علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم
محمد طاهر پسران افشاریان
بارو می‌نویسد، «بدون پرورش تراکم‌های الگوریتمیِ داده‌ها، علم با تمبرجمع‌کنی برابر می‌شود؛ یعنی با گردآوری بی‌تمیز هر امر واقع دم‌دستی. علم بر پایه این باور استوار است که کیهان به لحاظ الگوریتمی‌تراکم‌پذیر است و اوج نمایشی این باور نیز پژوهش مدرن برای «نظریه همه‌چیز» است، باور به این که نمایشی کوتاه از منطق پنهان ویژگی‌های «کیهان» وجود دارد که بشر می‌تواند آن را به گونه‌ای کرانمند صورتبندی کند.»
Arefeh Yavary
به گفته چایتین، خداوند نه تنها در مکانیک کوانتومی، که با اعداد صحیح هم تاس بازی می‌کند. به باور چایتین، با ریاضیات باید بیشتر مانند علوم طبیعی رفتار کرد که در آن، نتایج به آمیزه‌ای از منطق و کشف تجربی بستگی دارد.
Arefeh Yavary
بنت می‌نویسد: «امگا حجم عظیمی‌از خرد را در فضایی بسیار کوچک می‌گنجاند، چندان که همان چند هزار رقم اولش، که می‌توان آن را روی تکه کاغذی کوچک نوشت، پاسخ پرسش‌هایی ریاضی را نهفته دارد که در تمام کیهان نمی‌گنجند.»
Arefeh Yavary
هارتل نتیجه می‌گیرد: «در پرتو این اثرگذاری اختلالات ریز، می‌توان گفت نظریه‌های بسیاری درباره شرایط اولیه وجود دارند که به سبب مداخلات ما در ساختن و پرداختن آنها، قابل تمیز نیستند.» [7]
Arefeh Yavary
بیم آن است که این چیستان کهنه «کی خدا را ساخت؟» ما را به یک پس‌روی بی‌پایان درافکند. چنین می‌نماید که تنها راه گریز این است که فرض کنیم خداوند به گونه‌ای می‌تواند «خویشتن را تبیین کند»؛ بدین معنا که خدا، به زبان تخصصی که در آغاز این فصل شرح دادم، واجب‌الوجود است.
Arefeh Yavary
در سده سیزدهم، آکویناس این دیدگاه را پیش آورد که اجسام طبیعی چنان رفتار می‌کنند که گویی به سوی هدف یا مقصدی معین راهنمایی می‌شوند «تا بهترین نتیجه حاصل شود.» به گفته آکویناس، در سازگاری وسیله با هدف، خواسته‌ای نهفته است. ولی چون اجسام طبیعی آگاهی ندارند، نمی‌توانند خودشان آن خواسته را برآورده کنند: «بنابراین باشنده‌ای هوشمند وجود دارد که به‌وسیله او چیزهای طبیعی به سوی هدفشان جهت می‌گیرند؛ ما این باشنده را خدا می‌نامیم.»
محمد طاهر پسران افشاریان
در قرن هفدهم با توسعه علم مکانیک برهان آکویناس فرو ریخت. قوانین نیوتون بدون نیاز به دیده‌بانی الاهی، حرکت اجسام مادی را به طور کامل برحسب لَختی و نیرو تبیین می‌کنند. در عین حال، این شرحِ سراسر مکانیستی از جهان، هیچ جایی برای غایتمندی (علتِ غایی یا علتِ روبه‌هدف) نمی‌گذارد. تبیین رفتار اجسام را باید کمابیش در علت‌های فیزیکی جست‌وجو کرد؛ یعنی در نیروهایی که از سوی دیگر اجسام پیرامونی بر آنها اثر می‌کنند. با این‌همه، این تغییر دیدگاه، نتوانست این اندیشه را براندازد که جهان باید برای هدفی طراحی شده باشد.
محمد طاهر پسران افشاریان
ضعف این برهان، چنان که هیوم آشکار کرده، در این است که با تمثیل پیش می‌رود. جهان مکانیکی مثل ساعت است؛ ساعت صانعی داشته، پس جهان هم باید صانعی داشته باشد. ولی به همین ترتیب، کسی می‌تواند بگوید جهان مانند یک ارگانیسم است، پس مثل جنینی در یک رحِمِ کیهانی رشد یافته است! آشکار است که برهان تمثیلی جای اثبات را نمی‌گیرد. بهترین پیامد تمثیل، پشتیبانی از فرضیه است. میزان پشتیبانی بستگی دارد به این که تمثیل تا چه میزان قانع‌کننده باشد. به گفته جان لسلی، اگر خدا نیز به پیروی از تبلیغات ساعت‌سازان، جهان را پر می‌کرد از تکه‌های سنگ خارا که بر هریک نوشته بود «ساخت خدا»، بی‌گمان حتی هیوم‌های این جهان نیز ایمان می‌آوردند.
محمد طاهر پسران افشاریان
دو هزار و پانصد سال پیش، در یونان باستان، برای رسیدن به یک فهم مشترک از عقیده، کوششی سامان‌مند آغاز شد. فیلسوفان یونان با فراهم آوردن قواعدی استوار از استنتاج منطقی، در اندیشه تهیه ابزاری برای صورتبندی تعقّل انسان بودند. این فیلسوفان، امیدوار بودند با رو آوردن به روش‌های استدلال عقلیِ همه‌پسند، به سردرگمی، کژفهمی‌و ستیزه که ویژه امور انسانی است، پایان دهند. هدف نهایی این طرح، رسیدن به مسلمات، یا بدیهیاتی بود که هر فرد خردمندی آنها را بپذیرد و راه‌حل همه اختلافات، از آنها برگرفته شود.
محمد طاهر پسران افشاریان
علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم. علم معنای نهفته در هستی را نفی نمی‌کند. برعکس، این واقعیت که، همان‌طور که تأکید کردم،
محمد طاهر پسران افشاریان
علم، نه تنها انسان را محصول تصادفیِ نیروهای فیزیکی کور نمی‌شمرد، بلکه وجود ارگانیسم‌های آگاه را ویژگی بنیادین جهان می‌داند. ما به طور ژرف، و به باور من معنادار، در قوانین طبیعت نوشته شده‌ایم. من همچنین علم را بیگانه‌ساز نمی‌دانم. برعکس، علم کاوشی است ارجمند و بارآور که به ما کمک می‌کند جهان را به شکلی عینی و روشمند درک کنیم. علم معنای نهفته در هستی را نفی نمی‌کند.
مرتضی پیروجعفری
من از آن دسته دانشمندانی هستم که به مذهب سنتی پایبند نیستند ولی این را نیز نمی‌پذیرم که کیهان یک تصادف بی‌هدف است. من از رهگذر کار علمی، هرچه فزاینده‌تر به این باور رسیده‌ام که جهانِ فیزیکی را نبوغی بس شگفت‌آور برساخته که من نمی‌توانم بپذیرم فقط یک واقعیت بی‌شعور است. به نظر من چنین می‌نماید که باید تبیین ژرف‌تری در لایه‌های زیرین وجود داشته باشد. این که کسی بخواهد این تبیین ژرف‌تر را خدا بنامند موضوعی است که برمی‌گردد به دیدگاه و تعریف. افزون بر این، رسیده‌ام به این که ذهن (منظور آگاهی هوشیارانه از جهان است) تصادفی بی‌معنا در طبیعت نیست بلکه وجهی از واقعیت است که مطلقا زیربنایی است.
احسان رضاپور

حجم

۵۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۵۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان