دانلود و خرید کتاب خداحافظی طولانی ریموند چندلر ترجمه فتح‌الله جعفری جوزانی
تصویر جلد کتاب خداحافظی طولانی

کتاب خداحافظی طولانی

معرفی کتاب خداحافظی طولانی

«خداحافظی طولانی» رمانی از ریموند چندلر (۱۹۵۹-۱۸۸۸)، نویسنده آمریکایی است. این رمان که چندلر از آن به عنوان بهترین اثرش یاد می‌کرده است، پیرامون کارگاه خصوصی به نام فیلیپ مارلو است. این رمان که جایزه ادگار آلن‌پو را نیز از آن خود کرد اثری جذاب در حوزه آثار جنایی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: دفعه اولی که چشمم به تری لنوکس افتاد، توی یه ماشینِ رولزرویسِ نقره‌ای رنگ بیرون تراس رستوران دَنسِرز مست بود. مسؤل پارکینگ ماشین را آورده بود و همونطور دَرو واز نگه‌داشته بود، چون پای چپ تری لنوکس هنوز بیرون ماشین آویزون بود. انگار یادش رفته بود که اصلا پای چپی هم داره. چهره‌اش جوون به نظر می‌اومد، ولی موهاش سفید استخونی بود. از چشمهاش پیدا بود که پاتیله، ولی از اون که می‌گذشتی قیافه‌اش مثل هر کس دیگه‌ای بود که تو جایی که فقط واسه سرکیسه کردن ساخته شده، پول زیادی خرج کرده بود. یه دختر کنارش بود. موهاش رنگ قرمز تیره دوست داشتنی‌ای داشت، رو لبهاش لبخند دوری بود و رو شونه‌هاش یه پالتو پوست خز آبی بود که تقریبآ باعث می‌شد اون رولزرویس مثل هر ماشین دیگه‌ای به نظر بیاد. اما نه. هیچی نمی‌تونه با رولزرویس این کار رو بکنه. مسؤل پارکینگ یکی از همون نیمچه خشن‌های معمولی بود که یه کت سفید تنش بود و اسم رستوران با نخ قرمز جلوش گلدوزی شده بود. دیگه داشت خسته می‌شد. صداش یه کم تند بود. «ببین، آقا. خیلی ناراحت میشی اگه پاتو بکشی تو ماشین تا من بتونم این در را همچین ببندمش؟ یا می‌خوای کاملا وازش کنم تا بتونی بیفتی بیرون؟» دختره یه نگاهی بهش کرد که باید اقلا ده سانت از پشت شونه‌اش می‌زد بیرون. اما زیاد ناراحتش نکرد. با دیدن کسانی که تو رستوران دنسرز رفت و آمد می‌کنن، تصور آدم در مورد اینکه پول فراوون چی به روز شخصیت آدم می‌آره، به هم می‌ریزه.
ali
۱۳۹۷/۰۱/۱۲

یکی از بهترین کارهای ریموند چندلره. مطالعه این رمان یه جشن کوچک شخصی به زندگی آدم اضافه می‌کنه. به حال اونهایی که هنوز نخوندنش غبطه می‌خورم! و البته یه تاسف برای ویرایش این کتاب؛ واقعا از ناشر حرفه‌ای و محترم این

- بیشتر
میـمْ.سَتّـ'ارے
۱۳۹۷/۰۳/۲۰

تا فصل هفت: داستان کارآگاهی که بر اثر کنجکاوی با مردی دوست میشه که مشکلاتی در زندگیش داره. این مرد متهم به قتل زنش میشه و کارآگاه ما هم مظنون به همکاری با قاتل... لحن کتاب و نویسنده عامیانه بود که برای

- بیشتر
عشق کتاب
۱۴۰۰/۰۷/۲۳

چرا همه کتابای ریموند چندلررو نمیزارید اخه

rain_88
۱۳۹۹/۰۹/۲۸

بی نظیر بود یه رمان جنایی فوق‌العاده، با قلم روان ، ترجمه خوب ، کارکترسازی های درجه یک و داستان پرکشش تا سطر آخر ،

Dentist
۱۳۹۷/۰۱/۰۷

یه داستان جنایی و کاراگاهی با پیچیدگی های نسبتا خوب که البته گاهی دچار یکنواختی میشه..

marie
۱۴۰۲/۰۱/۲۵

کتاب شسته رفته ای بود،کشش، هیجان و اتفاقاتش سینوسی بود که یه جاهایی یکنواختیش زیاد بود و کسل کننده میشد ،چند جا پشیمون شدم از خوندنش که این همه تعریف که ازش میشد پس کو،شخصیت پردازیش خوب بود و روایتش

- بیشتر
کاربر ۳۵۲۰۲۷۵
۱۴۰۱/۰۳/۱۴

ترجمه ی کتاب فاجعست تکلیف مترجم خودش روشن نیست که میخواهد کتاب را به زبان محاوره ترجمه کنید یا به ادبی. البته فقط از بابت ترجمه عرض کردم وگرنه داستان و ریموند چندلر احتیاجی به تایید من ندارند

leili
۱۳۹۷/۰۸/۰۹

حیف این داستان به این خوبی که پر از غلط و اشتباهات ویراستاری است ، یعنی زحمت یک ترجمه شسته رفته و ویراستاری خوب هم نکشیدن ،

saeed
۱۳۹۷/۰۱/۱۹

کتاب بسیار خوبی بود.پیچیدگیهای رمانهای جنایی و پلیسی را به خوبی رعایت کرده بود البته فکر کنم تا حدودی چاشنی سانسور هم داشت حتما بخونید.

اکثر آدمها یه عمر نصف انرژی خودشون را صرف حفظ آبرو و تشخصی می‌کنن که هیچوقت نداشته‌اند
rain_88
هیچ تله‌ای به اندازه تله‌ای که خودت واسه خودت گذاشتی مرگبار نیست.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
قانون عدالت نیست. یک مکانیزم بسیار ناقص است.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
هیچ تله‌ای به اندازه تله‌ای که خودت واسه خودت گذاشتی مرگبار نیست.
rain_88
به این فکر کردم که یه پلیس درستکار با یه وجدان ناراحت همیشه رفتارش خشن میشه. همینطور رفتار یه پلیس فاسد. همینطور رفتار تقریبآ هر کس دیگه، حتی خودم.
rain_88
«خداحافظ، لیندا. امیدوارم چیزی را که می‌خوای پیدا کنی.» بالحن سردی گفت: «خداحافظ. من همیشه چیزی را که می‌خوام پیدا می‌کنم. ولی وقتی پیداش می‌کنم، دیگه نمی‌خوامش.»
rain_88
آدمهای متوسط خسته و ترسیده‌اند و کسی که خسته و ترسیده است وسعش نمی‌رسه که آرمانی داشته باشه. اونها باید برای خانواده‌شون غذا بخرند. ما توی دوران خودمون شاهد سقوط اعجاب آور اخلاقیات عمومی و خصوصی بوده‌ایم. از آدمهایی که توی زندگی‌شون کیفیتی نیست نمیشه توقع کیفیت داشت.
rain_88
یه قاتل، وقتی می‌فهمی که قاتله همیشه غیرواقعی میشه. بعضی‌ها بخاطر تنفر یا ترس یا طمع آدم می‌کشن. قاتل‌های زیرکی هستن که نقشه می‌کشن و توقع دارن که قِصِر در برن. قاتل‌های عصبانی‌ای هستن که اصلا فکر نمی‌کنن. یه قاتل‌هایی هم هستن که عاشق مرگن و قتل واسه‌شون یه جور خودکشی از راه دوره. به نوعی همه‌شون دیوونه‌ان
rain_88
یه مرده بهترین کسیه که می‌تونی گناه را به گردنش بندازی. مرده‌ها هیچوقت جواب نمی‌دن.
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰
از یه جایی به بعد همه خطرها با هم مساویند؟»
کاربر ۱۱۸۰۸۱۰

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۷۸

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۹۷,۰۰۰
تومان