کتاب بولوار دلهای شکسته
۳٫۸
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب بولوار دلهای شکسته
«بولوار دلهای شکسته» از نوشتههای دلنشین پرویز دوائی (-۱۳۱۴) نویسنده و منتقد سینمای پیشکسوت ایرانی است. این نوشتهها که بیشتر شکل خاطره دارند، روایتهایی لطیف از گذشتههای نه چندان دور ایراناند. روایاتی از دهههای سی و چهل که دوران کودکی تا جوانی نویسنده را دربردارند.
در مقدمهای که هوشنگ گلمکانی بر این کتاب نوشته است میخوانید: نوشتههای غیرسینمایی او دنیای دیگریست؛ اینهایی که نمیدانم قصه بنامم یا قطعه یا قصهواره یا خاطره؛ که هرکدام برای من حکم شعری منثور دارد و هربار با خواندن آنها درشان غرق و بیتاب و بیخود میشوم. یک پوشه از نامههایش دم دستم دارم که گاهی یکی را برمیدارم و برای تلطیف روح و روان میخوانم.
بریده ای از کتاب:
روزی که آمد و دانشکده اسم نوشت، با پدر تیمسارش آمد که لباس تمام اونیفورم تناش بود، با یراق و کوپال و چکمه و شمشیر.
توی باغ دانشکده، توی تمام خیابانبندیها، تمام راهروها، لابلای تمام درختها دختر لول میزد. هر طرف که کله را میچرخاندی دخترها بودند که با پیراهنهای تابستانی سبز و زرد و سرخ و آبی گلدار این طرف و آن طرف میخرامیدند، همگی آراسته و پیراسته. هر قدر هم که آدم، روی حجب دبیرستانی، سعی میکرد چشماش توی چشم آنها نیفتد، نمیشد. هر قدر هم که آدم میرفت آن عقبهای کلاس بنشیند که بغل دستشان نیفتد، باز رنگ و بویشان به آدم میرسید و حواس را میگرفت و میبرد.
دختر تیمسار را که اصلا نمیشد ندیده گرفت. مثل لامپ پانصد چشم را میزد. رد که میشد همه نفسها را حبس میکردند. زمزمهها ساکت میشد. نسیم بهار میآمد که بوی عطر میآورد. صدای ساز میآمد، صدای آبشار. پرندهها میخواندند. فیلم رنگی میشد. تماشاچیها کف میزدند... گاهی یکی از پسرها که جسورتر بود به زمزمه میگفت:
ــ «سالاره، پسر. سالاره!»
روزی که اینها آمدند و اسم نوشتند ماها نزدیکیهای دَرِ باغ جمع شده بودیم. دانشکده باغ بزرگ و مصفائی بود، با خیابانبندی و ردیف شمشادها و دار و درخت و چمن و گلکاری و دو سه تا حوض گرد بزرگ مثل استخر که رویش گل زنبق در آمده بود و یکی دو تا گلخانه پر از گلهای رنگ و وارنگ. آن تههای باغ، در گوشهای خلوت و شاعرانه، تکدرخت بید مجنونی هم بود.
طرز تهیه تنهایی در آشپزخانه عشق
یکتا کوپان
ایستگاه آبشارپرویز دوائی
مقدونیه از تهران دور نیستنیره پازوکی
سنگ یحیاخسرو عباسی خودلان
غروب پروانهبختیار علی
هاملت در نم نم باراناصغر عبداللهی
گربهها تصمیم نمیگیرندناتاشا امیری
بماند...بهناز علیپور گسکری
فصلهای دوزخی انتهای اتوبان ۶۱شهریار وقفیپور
قرن دیوانهی منایوان کلیما
پیراهن بی درز مریمندا کاووسیفر
پوکه بازکورش اسدی
کسی در من شیطنت میکندافسانه احمدی
دریاس و جسدهابختیار علی
شب ظلمانی یلدارضا جولایی
آدمهای اشتباهیشیوا مقانلو
قوها انعکاس فیل هاپیام ناصر
متغیر منصور (مجموعه داستان)یعقوب یاد علی
جلبککتایون سنگستانی
چشم سگعالیه عطایی
هفت گونه سینما (کتاب دوم)
علیرضا کاوه
نابغه یا دیوانه؟آله خاندرو خودوروفسکی
هفت گونه سینمایی (کتاب سوم)علیرضا کاوه
کارآگاه کانتیننتال ۲داشیل همت
صد سال تنهایی (خلاصه رمان و تحلیل آن)گروهی از دانش آموختگان دانشگاه هاروارد
شعله های خشمندا نیکو
زندگی و مرگ صداممحمد سرابی
مطبخ خانهکتلین گریسام
آن سوی خاطراتپرویز نوری
جانی گیتارنیکلاس ری
حجم
۱۲۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۱۲۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
قیمت:
۳۷,۴۰۰
تومان
نظرات کاربران
من پرویز دوائی رو با ترجمههاش میشناختم و این اولین اثریه که از خودش میخونم. نثر لطیف و روانی داره و میشه گفت مروری رویاگونهست بر خاطرات و آمال و آرزوها و غلیانهای احساسی دوران نوجوانی نویسنده. در کل ارزش