کتاب تفنگ برادرم رای لوریگا + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب تفنگ برادرم

کتاب تفنگ برادرم

نویسنده:رای لوریگا
انتشارات:نشر چشمه
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب تفنگ برادرم

کتاب تفنگ برادرم نوشته‌ی رای لوریگا با ترجمه‌ی اسدالله امرایی توسط نشر چشمه منتشر شده است. این اثر در مجموعه برج بابل جای گرفته و از جمله رمان‌های شاخص ادبیات معاصر اسپانیا به شمار می‌آید. داستان با نگاهی تیز و انتقادی به جامعه، رسانه‌ها و مناسبات خانوادگی، روایتی متفاوت از خشونت، شهرت و سرگشتگی جوانان ارائه می‌دهد. لوریگا با زبانی موجز و روایتی غیرخطی، ماجرای قتل ناگهانی و ناخواسته‌ای را از زبان برادر قاتل بازگو می‌کند و در خلال آن، به نقد رفتارهای رسانه‌ای و اجتماعی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تفنگ برادرم

کتاب تفنگ برادرم اثر رای لوریگا، روایتی است از دل جامعه‌ای که در آن مرز میان قهرمان و ضدقهرمان، قربانی و مجرم، به‌شدت مبهم و شکننده است. داستان از زبان برادر جوانی روایت می‌شود که برادرش مرتکب قتلی ناگهانی شده و حالا خانواده، رسانه‌ها و جامعه با این واقعه روبه‌رو هستند. لوریگا در این کتاب، با نگاهی انتقادی و طنزی تلخ، به عطش رسانه‌ها برای روایت خشونت و ساختن قهرمانان و ضدقهرمانان یک‌شبه می‌پردازد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت‌های کوتاه و پراکنده است که هرکدام بخشی از زندگی، خاطرات و ذهنیت شخصیت‌ها را آشکار می‌کند. نویسنده با استفاده از دیالوگ‌های تند و صریح، فضای سرد و بی‌رحم جامعه‌ای مصرف‌زده را به تصویر کشیده و در عین حال، روابط خانوادگی، عشق، سرگشتگی و بحران هویت نوجوانان را در بستر این ماجرا بررسی کرده است. تفنگ برادرم اثری است که در آن، روایت قتل، بهانه‌ای برای واکاوی مناسبات اجتماعی و نقد فرهنگ عامه‌پسند و رسانه‌ای شده است.

خلاصه داستان تفنگ برادرم

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان تفنگ برادرم با روایتی اول‌شخص از زبان برادر قاتل آغاز می‌شود. برادری که درگیر بحران‌های نوجوانی، روابط خانوادگی متزلزل و جامعه‌ای بی‌ثبات است. برادر بزرگ‌تر، جوانی خوش‌چهره و متفاوت، ناخواسته مرتکب قتل می‌شود؛ قتلی که در ابتدا به‌نظر می‌رسد حاصل یک لحظه عصبانیت یا بی‌توجهی است، اما به‌تدریج ابعاد پیچیده‌تری پیدا می‌کند. رسانه‌ها و پلیس با روایت‌های متناقض و اغراق‌آمیز، ماجرا را به سوژه‌ای برای سرگرمی و قضاوت عمومی تبدیل می‌کنند. خانواده، به‌ویژه مادر، زیر فشار افکار عمومی و رسانه‌ها قرار می‌گیرد و تلاش می‌کند هویت و آبروی خود را حفظ کند. در این میان، راوی با احساس گناه، سردرگمی و تلاش برای درک برادرش، به بازخوانی خاطرات و لحظات مشترک‌شان می‌پردازد. روایت، مدام میان گذشته و حال در نوسان است؛ از خاطرات کودکی و عشق‌های نوجوانی تا لحظات فرار، خشونت و مواجهه با پلیس. در نهایت، داستان به پرسش‌هایی درباره مسئولیت فردی، نقش جامعه و رسانه‌ها در شکل‌گیری سرنوشت افراد و معنای واقعی خانواده می‌رسد، بی‌آن‌که پاسخ قطعی یا پایانی روشن ارائه کند.

چرا باید کتاب تفنگ برادرم را بخوانیم؟

تفنگ برادرم با ساختاری غیرمتعارف و زبانی موجز، تصویری متفاوت از خشونت، شهرت و بحران هویت جوانان در جامعه‌ای مصرف‌زده ارائه می‌دهد. این کتاب نه‌تنها به ماجرای یک قتل می‌پردازد، بلکه لایه‌های پنهان روابط خانوادگی، تأثیر رسانه‌ها و فشارهای اجتماعی را واکاوی می‌کند. روایت از زاویه دید برادر قاتل، امکان همدلی و درک پیچیدگی‌های روانی شخصیت‌ها را فراهم می‌سازد. همچنین، طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده به فرهنگ عامه‌پسند و رسانه‌ای، اثری تأمل‌برانگیز و متفاوت خلق کرده است. مطالعه این کتاب فرصتی است برای مواجهه با سؤالاتی درباره مسئولیت، قضاوت و معنای واقعی خانواده در دنیای امروز.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که به رمان‌های اجتماعی، روایت‌های انتقادی از رسانه و فرهنگ عامه، و داستان‌هایی با محوریت بحران هویت و روابط خانوادگی علاقه دارند. همچنین به نوجوانان، جوانان و افرادی که دغدغه خشونت، شهرت و تأثیر رسانه‌ها بر زندگی فردی و جمعی را دارند، توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب تفنگ برادرم

«چه‌طور؟ راستش نمی‌دانست چه می‌خواهد. دل‌درد از صبح امانش را بریده بود. واقعاً او را می‌کشت. دردی تیز، مثل سوزن. می‌دانم، دختر خودش به من گفت؛ قبل از این‌که قضیهٔ تفنگ را بگوید، حالی‌ام کرده بود. تفنگ مال دختر نبود. آن‌ها هم همین را گفتند، اما حقیقت نداشت. خب تفنگ متعلق به مرد بود. کلی پرت‌وپلا و قصه بافتند، اما به‌هرحال تفنگ مال او بود. ردخور نداشت. هفت‌تیر زمخت سیاه خودکار. «تکان نمی‌خورَد.» «نه نمی‌خورد. مرده. مثل من.» «تو که نمرده‌ای.» «می‌میرم.» بی‌راه نمی‌گفت. دو ساعت دیگر او را به گلوله بستند؛ آن‌قدر تیر زده بودند که آش‌ولاش بود و قابل‌تشخیص نبود. باید از ته دل عاشقش باشی تا در آن وضع نگاهش کنی. خیلی بد بود. مادرم نرفت. هیچ‌کس دوستش نداشت، هیچ‌کس و هیچ‌کس. دختر هم نرفت. به نظرم خیلی فیلم دیده بود. دیگر از دست رفته بود. اما بین این قضیه و عشق خط باریکی است. «این‌قدرها هم که بزرگش می‌کنند نیست.» «نه.» «یا حتی این‌قدر غم‌انگیز.» «همین است که هست. بیا از این‌جا برویم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

حجم

۱۲۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۲۳ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
۵۴,۰۰۰
۵۰%
تومان