
کتاب راهنمای کمال گرایان
معرفی کتاب راهنمای کمال گرایان
کتاب «راهنمای کمالگرایان: ریسک کنید، انتقادها را بپذیرید و از اشتباهات خود بهترینها را بسازید» نوشتهٔ جف زیمانسکی و با ترجمهٔ فاطمه صادقنژاد و محمدجواد خدادادی، اثری در حوزهٔ روانشناسی کاربردی است که نشر رشد فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی ابعاد مختلف کمالگرایی، پیامدهای مثبت و منفی آن و راهکارهایی برای مدیریت این ویژگی شخصیتی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب راهنمای کمال گرایان
«راهنمای کمالگرایان» اثری ناداستان و راهنمای خودیاری است که به موضوع کمالگرایی و تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی میپردازد. جف زیمانسکی، نویسندهٔ کتاب، با تکیهبر تجربههای بالینی و پژوهشهای روانشناختی، تلاش کرده است تا تصویری جامع از کمالگرایی ارائه دهد؛ از تعریف و انواع آن گرفته تا پیامدهای مثبت و منفی و راهبردهای عملی برای تغییر رفتارهای ناسالم. ساختار کتاب بهگونهای است که ابتدا به شناسایی و تحلیل ابعاد مختلف کمالگرایی میپردازد و سپس با ارائهٔ تمرینها و مثالهای واقعی، مخاطب را به سوی خودشناسی و تغییر تدریجی سوق میدهد. این کتاب با رویکردی تحلیلی و کاربردی، هم به جنبههای نظری و هم به راهکارهای عملی در مدیریت کمالگرایی توجه دارد و برای کسانی که دغدغهٔ رشد فردی و بهبود کیفیت زندگی دارند، قابل استفاده است.
خلاصه کتاب راهنمای کمال گرایان
کتاب «راهنمای کمالگرایان» با بررسی ریشهها و انواع کمالگرایی آغاز میشود و نشان میدهد که این ویژگی چگونه میتواند هم منبع موفقیت و هم منشأ اضطراب و ناکامی باشد. نویسنده ابتدا به تعریف کمالگرایی و تمایز میان کمالگرایی سالم و ناسالم میپردازد و مثالهایی از زندگی واقعی افراد مختلف ارائه میدهد تا تفاوت این دو را ملموستر کند. در ادامه، مخاطب با ابزاری برای ترسیم پروفایل شخصی کمالگرایی خود آشنا میشود و میآموزد که چگونه رفتارها، احساسات و افکار مرتبط با این ویژگی را در خود شناسایی کند. کتاب سپس به بررسی مزایا و معایب کمالگرایی میپردازد و نشان میدهد که چرا برخی افراد با وجود آگاهی از هزینههای این ویژگی، همچنان به آن پایبند میمانند. نویسنده با استفاده از مدلهایی مانند مصاحبه انگیزشی، به مخاطب کمک میکند تا دلایل درونی خود برای حفظ یا تغییر رفتارهای کمالگرایانه را کشف کند. بخشهای بعدی کتاب به راهبردهای عملی برای مدیریت کمالگرایی ناسالم اختصاص یافته است؛ از جمله پذیرش اشتباهات، اولویتبندی وظایف، تمرکز بر اهداف واقعبینانه، و ارزشگذاری بازخورد و کار تیمی. در نهایت، کتاب با ارائهٔ تمرینها و مثالهای کاربردی، مخاطب را تشویق میکند تا نقاط قوت کمالگرایی خود را حفظ کند و در عین حال، رفتارهای ناسالم و آسیبزا را شناسایی و اصلاح کند. پیام اصلی کتاب این است که کمالگرایی لزوماً ویژگی منفی نیست، اما نیازمند مدیریت آگاهانه و انعطافپذیری است تا به رشد و رضایت فردی منجر شود.
چرا باید کتاب راهنمای کمال گرایان را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تحلیلی و کاربردی، به مخاطب کمک میکند تا کمالگرایی را نهتنها بهعنوان یک ویژگی شخصیتی، بلکه بهعنوان مجموعهای از رفتارها و نگرشها در زندگی روزمره بازشناسد. «راهنمای کمالگرایان» با مثالهای واقعی و تمرینهای عملی، امکان خودشناسی عمیقتر و تغییر تدریجی عادتهای ناسالم را فراهم میکند. همچنین، این اثر به مخاطب نشان میدهد که چگونه میتوان از مزایای کمالگرایی بهره برد و در عین حال، از آسیبهای آن پیشگیری کرد. برای کسانی که به دنبال تعادل میان تلاش برای بهترین بودن و پذیرش محدودیتها هستند، این کتاب میتواند راهنمایی ارزشمند باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای افرادی که با دغدغههای کمالگرایی، اضطراب ناشی از اشتباه، یا ترس از ارزیابی منفی دستوپنجه نرم میکنند، مفید است. همچنین، دانشجویان، شاغلان در محیطهای رقابتی، هنرمندان، نویسندگان و هر کسی که به دنبال رشد فردی و بهبود کیفیت زندگی است، میتواند از مطالب این کتاب بهرهمند شود.
بخشی از کتاب راهنمای کمال گرایان
«من شش هفته بیوقفه مشغول مطالعه برای آزمون جامع دکتری بودم؛ امتحانی دو روزه که نیازمند نه ساعت نوشتن بود. مقالات، یادداشتها و خلاصه مطالب فراوانی را که به قطر سه اینچ شده بود جمعآوری کرده بودم. پانزدهساله بودم که تصمیم گرفتم روانشناس شوم و اگر در این آزمون موفق میشدم، بهطور رسمی میتوانستم وارد برنامه دکتری روانشناسی بالینی شوم. اگر همهچیز ختم به خیر شده و من با مطالعه، تعهد و تلاش به بهترین موقعیتم دست پیدا میکردم، این موضوع میتوانست بسیار باارزش باشد. من درحالی که در آپارتمان ۲۸ مترمربعم در تختم نشسته بودم و در مورد موضوع رسالهام فکر میکردم، تصمیم گرفتم اندکی استراحت کنم. برای خوردن لیوان آبی بهطرف آشپزخانه رفتم. همانطور که آب را میریختم در ذهن خودم دوباره به موضوع رساله فکر کردم و با خود گفتم: "نتیجهٔ این مطالعه در مورد افسردگی چیست؟" "چه کسی ارزیابی اختلالات اضطرابی را ارائه کرده است؟" ... "من باید خودم را طوری سازماندهی بکنم که در آزمون بهترین نتیجه را بگیرم". سپس درحالیکه آب را سر میکشیدم به کمد لیوانها نگاه کردم که ناگهان یک فکر غیر مرتبطی به ذهنم خطور کرد: لیوانهایی که در عقب کمد هستند بهاندازه لیوانهای جلویی استفاده نمیشوند. شروع کردم به جابجایی لیوانها و با این فکر که کدامیک از آنها اخیرا استفادهشده و کدامیک خیر، لیوانهای عقبی را بهطرف جلو کشاندم. این که چرا تا آن زمان به این موضوع فکر نکرده بودم؛ در آن لحظه به نظر احمقانه میرسید. "سازماندهی چیزهای بیرونی، سازماندهی داخلی را سبب میشود و اگر میخواستم کارم را خوب انجام دهم نیاز به نظم و سازماندهی داشتم". یک لحظه صبر کن. چهکار دارم میکنم؟ صادقانه بگویم این کارم کمی دیوانهوار بود. مرتب کردن لیوانهای آب کمکی به موفقیت در آزمون من نمیکرد. سازماندهی در زمینهای مؤثر عمل میکند اما در موارد دیگر کاربردی ندارد. ذات کمالگرایانه مرا بهسوی بهترین من شدن میکشاند و در حقیقت مرا از تمرکز روی جایی که باید میبودم، دور میکرد. من سعی کردم کنترل خودم را در دست گرفته و مطالعه را ادامه دهم.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه