
کتاب بادها
معرفی کتاب بادها
کتاب بادها (Los vientos) نوشته ماریو بارگاس یوسا و ترجمه مهدی سرایی، رمانی کوتاه است که نشر افق آن را در سال ۱۴۰۳ منتشر کرده است (چاپ دوم تا پنجم). این کتاب از کشور پرو روایتگر زندگی و ذهنیات پیرمردی در آیندهای نزدیک در شهر مادرید است؛ جایی که سنتها و ارزشهای قدیم بهتدریج رنگ میبازد و جای خود را به مظاهر دنیای مدرن میدهد. ماریو بارگاس یوسا، نویسندهی سرشناس پرویی - اسپانیایی در این رمان کوتاه با نگاهی انتقادی و طنزآمیز، دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و شخصی را در قالب روایت اولشخص به تصویر کشیده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بادها اثر ماریو بارگاس یوسا
کتاب بادها به قلم ماریو بارگاس یوسا با نگاهی آیندهنگرانه و انتقادی، تصویری از مادریدِ آینده را از زبان پیرمردی روایت میکند که به سنتها و خاطرات گذشته دلبسته است. این رمان کوتاه دغدغههای فرهنگی و اجتماعی را با طنزی تلخ و گاه هجوآمیز بیان کرده است. شخصیت اصلی، مردی سالخورده و نوستالژیک است که با تعطیلی سینماها، کتابخانهها و تغییر سبک زندگی، احساس بیگانگی و اندوه میکند. داستان ترکیبی از خاطرات شخصی، تأملات فلسفی و نقدهای اجتماعی است که در بستر شهری مدرن و در حال دگرگونی جریان دارد.
نویسنده در این اثر با بهرهگیری از زبانی جزئینگرانه به موضوعاتی همچون زوال فرهنگ، تغییر ارزشها، فناوری، تنهایی، عشق و پشیمانی میپردازد و تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن سنتها و روابط انسانی به حاشیه رانده شده است. این کتاب نهتنها داستانی دربارهی یک فرد، بلکه روایتی از دغدغههای جمعی و تحولات فرهنگی است که با نگاهی انتقادی و گاه طنزآمیز به تصویر کشیده شده است. The Winds عنوان این کتاب در زبان انگلیسی است. مهدی سرائی رمان کوتاه بادها را از زبان اسپانیولی به پارسی برگردانده است. این کتاب از کشور پرو و ویراستهی ثمین نبیپور است.
خلاصه داستان بادها
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
بادها با حضور راوی پیرمردی آغاز میشود که در تظاهراتی برای تعطیلی آخرین سینمای مادرید شرکت کرده است. او که به سنتهای قدیم مانند کتاب کاغذی، کتابخانه، سینما و عشقورزیدن دلبسته است، خود را در دنیایی مییابد که این ارزشها رو به زوال هستند و نسل جوان دیگر به آنها اهمیتی نمیدهد. پیرمرد با دوستش (اوسوریو) که تنها رفیق باقیماندهاش است، دربارهی تغییرات جامعه و خاطرات گذشته گفتوگو میکند. او با بحران حافظه و فراموشی دستوپنجه نرم میکند و حتی آدرس خانهاش را به یاد نمیآورد. خاطراتی از خیانت به همسرش و پشیمانی عمیق از این اشتباه، بخش مهمی از ذهنیت او را شکل میدهد. پیرمرد در مسیر جستوجوی خانه با نشانههای دنیای مدرن روبهرو میشود؛ دیجیتالیشدن کتابها، تعطیلی کتابخانهها، تغییر ماهیت هنر و حتی ظهور جنبشهای جدیدی مانند نابرابرها که ارزشهای متفاوتی دارند. او در مواجهه با این تحولات، احساس بیگانگی و اندوه میکند و البته با طنز و خودانتقادی به وضعیت خود و جامعه مینگرد. این رمان کوتاه سفری ذهنی و شهری است که در آن راوی میان گذشته و حال، خاطره و واقعیت سرگردان است و در نهایت با پذیرش فراموشی و تنهایی به آرامشی نسبی میرسد.
چرا باید کتاب بادها را بخوانیم؟
رمان کوتاه بادها اثری از کشور پرو است که با نگاهی تیزبین و طنزآمیز، دغدغههای انسان معاصر را در مواجهه با تغییرات فرهنگی و فناورانه به تصویر میکشد. این کتاب با روایت اولشخص، تجربهی زیستن در دنیایی را نشان میدهد که سنتها و ارزشهای قدیم در آن بهتدریج محو میشود و جای خود را به مظاهر مدرن میدهد. خواندن این کتاب فرصتی است برای تأمل دربارهی هویت، خاطره، پشیمانی، تنهایی و معنای زندگی در عصری که همهچیزش بهسرعت دگرگون میشود. همچنین طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده به مسائل اجتماعی و فرهنگی، این کتاب را به اثری خواندنی برای علاقهمندان به ادبیات معاصر و دغدغههای فلسفی بدل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان ادبیات داستانی قرن ۲۰ پرو و قالب رمان کوتاه، دوستداران روایتهای فلسفی و کسانی که دغدغهی تغییرات فرهنگی، زوال سنتها، تنهایی و معنای زندگی در دنیای مدرن را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین این اثر میتواند برای کسانی که به نقد اجتماعی و طنز تلخ علاقهمند هستند، جذاب باشد.
درباره ماریو بارگاس یوسا
ماریو بارگاس یوسا (Mario Vargas Llosa)، نویسندهی برجستهی پرویی در ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در آرکیپا به دنیا آمد. سالهای اولیه زندگی خود را در بولیوی و در کنار مادرش گذراند. پس از بازگشت به پرو در سال ۱۹۴۶ میلادی، دوران کودکی دشواری را پشت سر گذاشت. تحصیل در دبیرستان نظامی در ۱۴سالگی تأثیری عمیق بر شخصیت و نگاه ادبی او گذاشت. در دانشگاه لیما در رشتهی هنرهای آزاد درس خواند و سپس دکترای ادبیات را از دانشگاه مادرید دریافت کرد. سبک منحصربهفرد ماریو بارگاس یوسا در روایتگری سبب شده است که بسیاری او را آقای رمان بنامند. ترجمههای عبدالله کوثری در ایران نقش مهمی در شناختهشدن آثار ماریو بارگاس یوسا داشته است. از میان نوشتههای شاخص او میتوان به کتابهای «سالهای سگی»، «گفتوگو در کاتدرال»، «جنگ آخرالزمان»، «مرگ در آند»، «سور بز»، «چرا ادبیات»، «عیش مدام»، «عصر قهرمان»، «سرگذشت واقعی آلخاندرو مایتا» و همچنین نمایشنامهی «بانویی از تاکنا» اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
ماریو بارگاس یوسا در طول دوران فعالیت ادبی خود جوایز و افتخارات بسیار مهمی دریافت کرده است. او با دریافت جایزهی بیبلیوتکا برِوه در سال ۱۹۶۲، جایزهی پلانتا در ۱۹۹۳ و جایزهی اورشلیم در ۱۹۹۵ میلادی بارها مورد تقدیر قرار گرفت. از برجستهترین افتخارات او میتوان به دریافت جایزهی میگل دِ سروانتس در ۱۹۹۴ (مهمترین جایزهی ادبی اسپانیولیزبان) و جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰ میلادی اشاره کرد که شهرت جهانی این نویسنده را تثبیت کرد. همچنین ماریو بارگاس یوسا در سالهای مختلف موفق به دریافت جایزهی PEN/ ناباکوف، جایزهی اروینگ کریستول و جایزهی ادبی سنتلوئیس شد. او دکترای افتخاری از دانشگاههای معتبری همچون هاروارد، کمبریج و دانشگاه نیویورک دریافت کرده و در سال ۲۰۱۱ از سوی دانشگاه سنمارکوسِ پرو نشان عالی گرفت. افزونبراینها پادشاه اسپانیا در سال ۲۰۱۱ او را به لقب اشرافیِ مارکز دِ بارگاس یوسا مفتخر کرد. او در سال ۲۰۲۱ به عضویت آکادمی فرانسه درآمد. ماریو بارگاس یوسا همچنین در کشورهای مختلف، نشانها و درجات عالی همچون لژیون دونور فرانسه، نشان خورشید پرو با الماس و نشان روبن داریو را دریافت کرده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- در سایت letraslibres.com نوشته شده است که ماریو بارگاس یوسا در رمان کوتاه بادها یک مادریدِ دیستوپیایی و درعینحال قابلتصور را ترسیم کرده؛ روایتی گرگومیشی و آمیخته به عناصر ویرانشهری، هزلآمیز، اندوهبار و طنزآلود که در قالب داستانی در باب تنهایی، نوعی چشمانداز پیشبینانه از جهانی را که در راه است، ارائه داده است.
- در سایت eurozine.com نوشته شده است که کتاب بادها تصویری بیپرده از پیامدهای پیری و چشماندازی تلخ و طعنهآمیز و دیستوپیایی از جامعهای در آیندهای نهچندان دور ارائه میدهد. عنوان اثر بازی زبانیِ هوشمندانهای است که هم به هوای سرد پاییزی اشاره دارد و هم به حملات ناخوشایند نفخ و گاز معده.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
نشر افق چاپ هشتم کتاب بادها را در سال ۱۴۰۴ روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
بخشی از کتاب بادها
«وقتی از خواب بیدار شدم، لرز داشتم و نور روز کاهش یافته بود. از این وحشت داشتم که حین خواب علاوهبر دررفتن تلنگم، شکمم نیز کار کرده باشد و به خودم گند زده باشم. ای شکم لامصب! نخستین باری نبود که این اتفاق برایم میافتاد. قبلاً نیز در سینما حین تماشای فیلمی از جان فورد، هنرپیشهای که بسیار تحسینش میکنم، این اتفاق افتاده بود. حالا نیز باید همان کار را میکردم. خودم را با احتیاط تمیز میکردم و لباسزیرم و شلواری را که به آن گند زده بودم با مایع لباسشویی میشستم. چقدر چندشآور! به شرط اینکه خانهام را پیدا میکردم. نور خورشید هنوز کاملاً نرفته بود. لرز داشتم و احتمالاً حین خواب حشراتی، بهویژه مورچهها، من را گزیده بودند. آدرس خانه و نام خیابانی را که در آن زندگی میکردم به خاطر نمیآوردم، اما از وحشتم کاسته شده بود. بیش از پیش از بختم ناامید شده بودم. بهسختی از جایم برخاستم و از عابری ساعت پرسیدم.»
حجم
۱۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۱۶۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
