کتاب فانوس خاطرات گم شده ساناکا هیراگی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب فانوس خاطرات گم شده

کتاب فانوس خاطرات گم شده

انتشارات:نشر مون
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب فانوس خاطرات گم شده

کتاب فانوس خاطرات گمشده با عنوان اصلی Jinsei shashinkan no kiseki و عنوان انگلیسی The lantern of lost memories نوشتهٔ «ساناکا هیراگی» و ترجمهٔ «فاطمه ثابتی»، توسط نشر مون منتشر شده است. این اثر که در دستهٔ رمان‌های معاصر ژاپنی قرار گرفته، با داستانی خیال‌انگیز و انسانی به زندگی، مرگ و خاطرات انسان‌ها پرداخته است. داستان حول محور عکاسخانه‌ای اسرارآمیز و شخصیتی به نام «هیراساکا» می‌چرخد که در مرز میان زندگی و مرگ، به مهمانان خود کمک می‌کند تا خاطرات ارزشمندشان را انتخاب کنند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب فانوس خاطرات گم شده اثر ساناکا هیراگی

رمان معاصر و ژاپنیِ «فانوس خاطرات گمشده» جهانی میان زندگی و مرگ را تصویر کرده و با بهره‌گیری از عناصر فرهنگی ژاپن، به موضوعاتی همچون خاطره، هویت، گذر زمان و معنای زندگی پرداخته است. داستان از زاویهٔ دید شخصیت‌هایی شکل می‌گیرد که پس از مرگ، به عکاسخانه‌ای مرموز وارد می‌شوند و با راهنمایی «هیراساکا»، باید از میان خاطرات زندگیشان، تصاویری را برای فانوس خاطرات خود انتخاب کنند. این انتخاب، فرصتی است برای مرور گذشته، مواجهه با فراموشی و آشتی با خود. فضای کتاب تلفیقی از واقعیت و خیال است و با نگاهی انسانی، به دغدغه‌های عمیق وجودی می‌پردازد.

ساختار کتاب «فانوس خاطرات گمشده» به‌گونه‌ای است که هر فصل، داستان یا خاطره‌ای مستقل اما مرتبط را روایت می‌کند و در مجموع، تصویری چندلایه از زندگی و مرگ ارائه می‌دهد. کتاب حاضر از متن انگلیسی با عنوان The lantern of lost memories به پارسی برگردانده شده است. کتابخانه‌ٔ دانشکدهٔ پزشکی تهران جلسهٔ نقد و بررسی کتاب «فانوس خاطرات گمشده» را برگزار کرده است.

خلاصه داستان فانوس خاطرات گم شده

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

رمان با ورود بانویی سال‌خورده به عکاسخانه‌ای عجیب آغاز می‌شود؛ جایی که زمان متوقف شده و سکوتی سنگین بر آن حکم‌فرما است. «هیراساکا»، صاحب عکاسخانه، به مهمان تازه‌وارد خوشامد می‌گوید و به او توضیح می‌دهد که این مکان، توقفگاهی میان زندگی و مرگ است. مهمانان پس از مرگ به اینجا می‌آیند تا از میان عکس‌های زندگیشان، تعدادی را انتخاب کنند و فانوس خاطرات خود را بسازند؛ فانوسی که قرار است خاطرات ارزشمندشان را تا ابد روشن نگه دارد. بانوی سال‌خورده (هاتسوئه) ابتدا گیج و نگران است، اما به‌تدریج با راهنمایی هیراساکا به مرور خاطراتش می‌پردازد. عکس‌ها هرکدام یادآور لحظه‌ای از زندگی او هستند؛ از کودکی و خانواده تا سال‌های کار و تلاش در دوران پس از جنگ. انتخاب عکس‌ها فرصتی برای بازنگری در زندگی و مواجهه با فراموشی است. در این مسیر، هاتسوئه با خاطرات تلخ و شیرین، موفقیت‌ها و ناکامی‌ها و روابط انسانی خود روبه‌رو می‌شود. او درمی‌یابد که آنچه از زندگی باقی می‌ماند، نه دارایی‌ها و دستاوردهای مادی، بلکه خاطرات و پیوندهای انسانی است. این رمان با سفر به گذشته و بازسازی لحظات مهم زندگی، به اهمیت خاطره و نقش آن در هویت انسان می‌پردازد. در نهایت، هاتسوئه با آرامش و پذیرش، آمادهٔ رفتن به مرحلهٔ بعدی می‌شود.

چرا باید کتاب فانوس خاطرات گم شده را بخوانیم؟

این رمان با داستانی خیال‌انگیز و انسانی، به موضوعاتی همچون مرگ، خاطره و معنای زندگی می‌پردازد و فرصتی برای تأمل دربارهٔ ارزش لحظات و خاطرات به دست می‌دهد. «فانوس خاطرات گمشده»، خواننده را به سفری درونی دعوت می‌کند تا به اهمیت خاطرات و پیوندهای انسانی در زندگی بیندیشد. روایت کتاب، همدلی و درک عمیق‌تری نسبت به گذر زمان و مواجهه با فراموشی ایجاد می‌کند و با تلفیق واقعیت و خیال، تجربه‌ای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر ژاپنی ارائه می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معاصر ژاپنی، دوست‌داران داستان‌هایی با مضامین فلسفی و وجودی و کسانی که دغدغهٔ معنای زندگی، مرگ و خاطره را دارند، مناسب است؛ همچنین برای کسانی که به روایت‌های آرام و تأمل‌برانگیز علاقه‌مند هستند و دوست دارند با فرهنگ و فضای ژاپن آشنا شوند.

درباره ساناکا هیراگی

ساناکا هیراگی (Sanaka Hiiragi) زادهٔ سال ۱۹۷۴‏ میلادی در استان کاگاوا در ژاپن بود. پس از پایان دورهٔ کارشناسی در رشتهٔ ادبیات از دانشگاه دخترانهٔ کوبه، تحصیلات تکمیلی خود را در دانشگاه هیمجی دوکیو ادامه داد. این نویسنده هفت سال از زندگی خود را خارج از ژاپن گذرانده و به‌عنوان معلم زبان ژاپنی فعالیت داشته است. نخستین رمان او با عنوان «نبرد جزیرهٔ ازدواج» در سال ۲۰۱۲ میلادی، نامزد جایزهٔ «کونومیز» شد و یک سال بعد در ۲۰۱۳، از سوی ویراستاران لقب «یشم پنهان» را دریافت کرد. «ساناکا هیراگی» که دوستدار هنرِ عکاسی، دوربین و هنر کیمونو بوده، نویسندهٔ رمان «فانوس خاطرات گمشده» نیز هست.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

کتاب «فانوس خاطرات گمشده» با واکنش‌های تحسین‌آمیز متعددی روبه‌رو شده است. «Independent Book Reviews» داستان این رمان را زیبا و ملایم‌ توصیف کرده و «Books & Vinyl» داستان را بسیار تأثیرگذار دانسته؛ داستانی دربارهٔ گذر از حیات به پس از مرگ که اشک را برمی‌انگیزد، اما با احساسی گرم پایان می‌یابد. «Library Journal» از زبان متفکرانه و حالت تأمل‌آمیز رمان تمجید کرده و نوشته که این اثر خواننده را به یادآوری لحظه‌هایی ویژه فرا می‌خواند. «The Impressionist Reader» رمان حاضر را یک افزودنی ارزشمند به ژانر رئالیسم جادویی توصیف کرده و به ساختار سه‌گانهٔ داستان و رمزگشایی متقاطع آن اشاره کرده است. «Novels and News» کتاب را «کوتاه و قدرتمند با لحظات انسانی تکان‌دهنده» دانسته و از آن به‌عنوان یکی از خواندنی‌های برجستهٔ سال یاد کرده؛ همچنین «New York Journal of Books» (به قلم «Perdita Buchan») ترکیب غیرمنتظرهٔ موضوعاتی جدی همچون مرگ، خشونت و کودک‌آزاری با فضای دلنشین داستان را ستوده و آن را «چالش‌برانگیز و جذاب» خوانده است. «Asian Review of Books» این رمان را نمونه‌ای برجسته از ژانر «comfort fiction» در ادبیات ژاپن معرفی کرده که ضمن پرداختن به مسائل سنگین، فضایی تسلی‌بخش را حفظ می‌کند.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

کتاب حاضر در سال ۱۴۰۳ توسط مترجمان مختلف ترجمه و توسط ناشران متفاوت فیپا دریافت کرده است. «فانوس خاطرات گمشده» با ترجمهٔ «کیمیا فضایی» توسط انتشارات میلکان‏‫ و در سال ۱۴۰۴ روانهٔ بازار کتاب ایران شده است.

بخشی از کتاب فانوس خاطرات گم شده

«زمین زیر پایشان تکان خورد. بیرون بودند، روی یک سراشیبی. کنار جاده‌ای دوطرفه در خارج از شهر ایستاده بودند.

تازه دم سحر بود. هیراساکا از لابه‌لای درختان خورشید را می‌دید که به‌تدریج به نوک کوه‌های آن حوالی نزدیک می‌شد.

این تغییر صحنهٔ ناگهانی بی‌شک میتسورو را ترسانده بود. به خود لرزید و از هیراساکا رو برگرداند انگار که می‌خواست به‌دو از سراشیبی پایین برود.

«هی، نگران نباش! یه‌کم بعد از این تپه یه ایستگاه اتوبوسه. اونجا که برسیم، سوار اتوبوس می‌شیم. یه جای خوب برای بازی پیدا می‌کنیم. قول می‌دم!»

هیراساکا راه افتاد. کمی بعد، میتسورو هم پشت سرش راه افتاد. خیلی از خانهٔ دختربچه دور نبودند و حتی شاید این جاده برایش آشنا بود. ولی همچنان کمی مردد به نظر می‌رسید. هرچند در نهایت، به این نتیجه رسید که انگار چارهٔ دیگری ندارد.

از جادهٔ کوهستانی پایین رفتند، در خم جاده نزدیک نرده‌های حفاظتی حرکت می‌کردند و سرانجام، به دره‌ای رسیدند که پر بود از مزارع برنج و خانه‌های پراکنده. ایستگاه اتوبوس پیدا شد. شبیه آلونکی بود با سقف چوبی ساده. نمیکتی چوبی هم داخلش بود. آن‌طور که برنامهٔ روی دیوار می‌گفت، هر ساعت فقط دو اتوبوس از آنجا عبور می‌کرد. هیراساکا و میتسورو در دو انتهای نیمکت نشستند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۳۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان