
کتاب فانوس خاطرات گمشده
معرفی کتاب فانوس خاطرات گمشده
کتاب فانوس خاطرات گمشده با عنوان اصلی The lantern of lost memories نوشته ساناکا هیراگی و ترجمه کیومرث عاقلان توسط نشر نارنگی منتشر شده است. این کتاب روایتی داستانی از مواجههی یک زن سالخورده با مرز میان زندگی و مرگ است. این اثر با نگاهی به خاطرات، هویت و معنای زندگی مخاطب را به سفری درونی و احساسی میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فانوس خاطرات گمشده
کتاب فانوس خاطرات گمشده اثری داستانی است که در فضایی میان واقعیت و خیال روایت میشود. داستان در استودیوی عکاسیای میگذرد که مرز میان دنیای زندگان و مردگان است. شخصیت اصلی، پیرزنی به نام هاتسوئه یاگی، پس از مرگش به این استودیو میرسد و با راهنمایی مردی به نام هیراساکا باید از میان عکسهای زندگیاش ۹۲ تصویر را برای فانوس خاطراتش انتخاب کند. این انتخاب فرصتی برای مرور زندگی، مواجهه با خاطرات فراموششده و بازنگری در معنای زیستن است.
کتاب با الهام از اسطورههای ژاپنی و عناصر فرهنگی به موضوعاتی چون هویت، خاطره، پشیمانی و رهایی میپردازد. روایت داستان در بستری آرام و تأملبرانگیز شکل میگیرد و با بازگشت به گذشته لایههای مختلف زندگی شخصیتها را آشکار میکند. این اثر با بهرهگیری از عناصر سنتی و مدرن تجربهای متفاوت از مواجهه با مرگ و خاطره را ارائه میدهد.
خلاصه داستان فانوس خاطرات گمشده
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با ورود هاتسوئه یاگی، پیرزنی ۹۲ ساله، به استودیوی عکاسی هیراساکا آغاز میشود؛ جایی که بهزودی درمییابد مرده است و این مکان ایستگاهی میان زندگی و مرگ است. هیراساکا از او میخواهد از میان صدها عکس زندگیاش برای هر سال یک عکس انتخاب کند تا فانوس خاطراتش ساخته شود؛ فانوسی که پیش از عبور به دنیای پس از مرگ خاطرات را به نمایش میگذارد. هاتسوئه با مرور عکسها به یاد روزهای کودکی، خانواده، شغلش بهعنوان معلم مهدکودک و چالشهای پس از جنگ میافتد.
او با خاطرات تلخ و شیرین، پشیمانیها و لحظات غرورآفرینش روبهرو میشود. در این مسیر برخی خاطرات کمرنگ یا فراموششدهاند و برای بازگرداندن یکی از مهمترین عکسها، هیراساکا او را به سفری در زمان میبرد تا دوباره آن لحظه را ثبت کند. روایت با بازگشت به گذشته روابط انسانی، رنجها و امیدهای هاتسوئه را به تصویر میکشد و نشان میدهد چگونه خاطرات هویت و معنای زندگی را شکل میدهند. پایان داستان بر انتخاب و پذیرش گذشته و آمادگی برای عبور به مرحلهای تازه تأکید دارد.
چرا باید کتاب فانوس خاطرات گمشده را خواند؟
این کتاب با روایتی آرام و تأملبرانگیز فرصتی برای مواجهه با خاطرات، پشیمانیها و معنای زندگی فراهم میکند. ترکیب عناصر اسطورهای ژاپنی با زندگی روزمره تجربهای متفاوت از مواجهه با مرگ و مرور گذشته را پیش روی مخاطب میگذارد. کتاب فانوس خاطرات گمشده با پرداختن به انتخاب، رهایی و ارزش خاطرات ذهن را به پرسش دربارهی هویت و مسیر زندگی وامیدارد. خواندن این اثر دریچهای به درک عمیقتر از خود و دیگران را باز میکند و مخاطب را به تأمل دربارهی ارزش لحظات و خاطرات دعوت میکند.
خواندن کتاب فانوس خاطرات گمشده را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای تأملبرانگیز، دوستداران ادبیات ژاپنی، کسانی که دغدغهی هویت، خاطره و معنای زندگی دارند و افرادی که به روایتهای میاننسلی و مرور گذشته علاقهمند هستند، مناسب است. این کتاب میتواند برای کسانی که با فقدان یا پشیمانی دستوپنجه نرم میکنند همدلی و آرامش به ارمغان بیاورد.
بخشی از کتاب فانوس خاطرات گمشده
«عقربهها و پاندول ساعت چوبی قدیمی روی دیوار بیحرکت بودند. هیراساکا سرش را کمی کج کرد تا گوش دهد، اما داخل استودیوی عکاسی، سکوت فریاد میزد. بهطرف گلهای روی پیشخان پذیرش رفت تا آنها را مرتب کند. کفشهای چرمیاش به آرامی در فرش قرمز کهنه فرورفتند. زاویهی گلبرگها را بهدقت تنظیم کرد. در انتهای لابی، یکجفت در دولنگه رو به استودیوی عکاسی باز میشد. در فضای کمنور داخل، مبل راحتی شیکی در مقابل پردهی کاغذی قرار داشت. نزدیک آن، دوربین فانوسی بزرگی روی سهپایهای قرار گرفته که مثل دوربین از چوب محکم ساخته شده بود. این دستگاه آنقدر بزرگ به نظر میرسید که یک نفر نمیتوانست حملش کند. مهمانان هیراساکا همیشه از این موضوع تعجب میکردند و همیشه دربارهی ظاهر خاص آن نظر میدادند. کسانی که دربارهی عکاسی چیزهایی میدانستند، معمولاً چیزی شبیه به این میگفتند: «آآآآه، این دوربین آنتونی قدیمیه؟» و بعد دربارهی دوربینها مفصل به بحث میپرداختند. همینطور که هیراساکا گلها را تنظیم میکرد، ناگهان سایهای از کنار پنجره عبور کرد و صدایی همراه با ضربههای شاد و کوبنده به در شنیده شد. «بسته دارین، آقای هیراساکا!» مأمور پیک بااینکه این کار را بارها و بارها تکرار میکرد، همچنان روحیهی شادش را حفظ کرده بود.»
حجم
۵۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۵۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه