
کتاب مولانا و روانشناسی خود
معرفی کتاب مولانا و روانشناسی خود
کتاب الکترونیکی «مولانا و روانشناسی خود (روانشناسی آرامش درون)» نوشتهٔ رویا روحانیراد و با ترجمهٔ طناز زوارهزادگان، اثری است که نشر نوزاد آن را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی دو منظر متفاوت و درعینحال مکمل دربارهٔ تحول و تربیت خویشتن میپردازد: اشعار مولانا و روانشناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ. نویسنده تلاش کرده است با نگاهی تطبیقی، مفاهیم عمیق خودشناسی و آرامش درون را از دل اشعار مولانا و نظریات یونگ بیرون بکشد و به مخاطب ارائه دهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مولانا و روانشناسی خود
«مولانا و روانشناسی خود» اثری در حوزهٔ ناداستان و روانشناسی است که با رویکردی تطبیقی، به پیوند میان ادبیات عرفانی و روانشناسی تحلیلی میپردازد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل به یکی از جنبههای «خود» و رشد فردی اختصاص یافته و در آن، اشعار مولانا با مفاهیم روانشناسی یونگ مقایسه و تفسیر میشود. نویسنده، رویا روحانیراد، با بهرهگیری از دانش روانشناسی و آشنایی با فرهنگ ایرانی، تلاش کرده است مفاهیم پیچیدهٔ روان انسان را با زبان قابلدرک و مثالهای ملموس توضیح دهد. کتاب از اشعار مولانا بهعنوان نقطهٔ عزیمت برای ورود به مباحثی چون خودشناسی، خودشکوفایی، رهایی درونی و تعادل روانی استفاده میکند و در کنار آن، نظریات یونگ دربارهٔ ساختار روان، سایه، ناخودآگاه جمعی و فرایند فردیتیابی را شرح میدهد. این اثر نهتنها برای علاقهمندان به روانشناسی، بلکه برای دوستداران ادبیات و عرفان نیز جذابیت دارد و میکوشد پلی میان شرق و غرب، سنت و علم برقرار کند.
خلاصه کتاب مولانا و روانشناسی خود
کتاب «مولانا و روانشناسی خود» با طرح این پرسش آغاز میشود که چرا انسانها نسبت به دردهای روانی و عاطفی خود بیتوجهاند و چگونه میتوان به آرامش درونی دست یافت. نویسنده با استناد به اشعار مولانا و نظریات یونگ، مفهوم «خود» را بهعنوان هستهٔ اصلی روان انسان معرفی میکند و نشان میدهد که خودشناسی، پذیرش احساسات و مواجهه با سایههای درونی، لازمهٔ رشد فردی و رسیدن به تعادل است. در بخشهای ابتدایی، کتاب به تفاوت میان «ایگو» در روانکاوی فروید و «خود» در روانشناسی یونگ میپردازد و توضیح میدهد که مولانا نیز در اشعارش به مفاهیمی چون خودپرستی، خودبینی و خودشناسی اشاره کرده است. نویسنده تأکید دارد که خودشناسی تنها زمانی ممکن است که فرد با صداقت به انگیزهها و احساسات خود بنگرد و از توجیه و فرافکنی بپرهیزد. در ادامه، کتاب به ساختار روان از دیدگاه یونگ میپردازد: خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی. مولانا نیز در اشعارش به لایههای مختلف وجود انسان اشاره میکند و خواننده را به تجربهٔ همهٔ ابعاد وجودی خود دعوت میکند. نویسنده با مثالهایی از شعر مولانا، اهمیت پذیرش سایه و عناصر سرکوبشدهٔ روان را شرح میدهد و نشان میدهد که انکار این بخشها، فرد را از خودش دور میکند. در فصلهای بعدی، موضوعاتی مانند خودشکوفایی، رهایی درونی، خودمختاری، جرئتورزی، خودانضباطی و ثبات احساسی مطرح میشود. کتاب توضیح میدهد که رشد فردی، فرایندی تدریجی و مستمر است و فرد باید با پذیرش فرازونشیبهای زندگی، به سمت تعادل و رضایت درونی حرکت کند. در نهایت، نویسنده با بهرهگیری از اشعار مولانا و نقلقولهایی از روانشناسان معاصر، بر اهمیت آگاهی، پذیرش و عشق به خود تأکید میکند و مسیر رسیدن به آرامش و خودشکوفایی را ترسیم میکند.
چرا باید کتاب مولانا و روانشناسی خود را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب اشعار مولانا و نظریات یونگ، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با نگاهی تازه به مفاهیم خودشناسی، رشد فردی و آرامش درونی بنگرد. اثر حاضر، با بررسی تطبیقی میان عرفان شرقی و روانشناسی غربی، به درک عمیقتری از ساختار روان انسان و چالشهای مسیر تحول شخصی میپردازد. خواندن این کتاب میتواند به کسانی که به دنبال معنا، تعادل و شناخت بهتر خود هستند، کمک کند تا با ابزارهای مفهومی و الهامبخش، مسیر رشد و رهایی درونی را تجربه کنند. همچنین، آشنایی با دیدگاههای مولانا و یونگ، امکان مقایسه و تلفیق دو جهانبینی متفاوت را فراهم میآورد و افقهای تازهای در فهم خود و جهان پیش روی مخاطب میگذارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به روانشناسی، دوستداران ادبیات و عرفان، کسانی که دغدغهٔ خودشناسی و رشد فردی دارند و افرادی که به دنبال آرامش درونی و تعادل روانی هستند، مناسب است. همچنین، دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ علوم انسانی و روانشناسی میتوانند از مباحث تطبیقی کتاب بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب مولانا و روانشناسی خود
«به نظر میرسد ما از درد جسمانی خود بیشتر از دردهای عاطفی، روانی و ذهنی آگاهیم. هنگام بروز هر درد جسمانی بهسرعت برای یاری جستن به پزشک و متخصص مراجعه میکنیم یا اقدامات لازم را برای بهتر شدن انجام میدهیم. ولی تمایل به انکار دردهای عاطفیمان داریم و گاه حتی از وجود این احساسات غافلیم. ما بهاشتباه بر این باوریم که اگر احساسات و عواطفمان را نادیده بگیریم آنها خودبهخود از بین میروند. خوب است بدانیم که حتی اگر ما این احساسات را نادیده بگیریم و از آنها غفلت کنیم، این عواطف و احساسات همچنان در وجود ما حضور دارند. وقت آن فرارسیده تا از حواس پنجگانه و مسائل سطحی فراتر رفته و بهسوی ژرفا قدم برداریم. احساسات و دردهای درونی خودشان را به اشکال مختلفی از افسردگی، احساس گناه، اضطراب، ترس و شرم گرفته تا انزجار، نفرت، استرس، عزت نفس و انگیزه پایین و ... نشان میدهند. همه این خصایص منفی مسیر رسیدن ما به شکوفایی کامل، هستهٔ وجودی و تعادل درونی را سد میکنند و مانع یافتن جایگاه واقعیمان در دنیا میشوند. همچنین همچون سدی بر سر راه رسیدن به آسایش درونی، مانع رسیدن به هماهنگی درونی میشوند و ما را بر سر راه احساس آرامش عمیق، بدون اضطراب و نگرانی، احساس آزادی درونی و قرار یا آسایش خاطر قرار میدهند.»
حجم
۳۵۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۳۵۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه