
کتاب بی بی پیک
معرفی کتاب بی بی پیک
کتاب الکترونیکی «بیبی پیک و چند داستان دیگر» مجموعهای از داستانهای کوتاه از نویسندگان برجستهای چون «الکساندر پوشکین»، «هربرت جورج ولز»، «ارنست همینگوی»، «لئو تولستوی»، «جیمز جویس»، «کنراد آیکن» و «دی.اچ. لارنس» است که با ترجمهٔ «اسماعیل فلزی» گردآوری شده. نشر هیرمند آن را منتشر کرده است. این کتاب با گردآوری داستانهایی از ادبیات کلاسیک و مدرن جهان، مخاطب را با روایتهایی متنوع و شخصیتهایی بهیادماندنی روبهرو میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بی بی پیک
این مجموعه با عنوان «بیبی پیک و چند داستان دیگر» بهعنوان بخشی از مجموعه ادبیات جهان، داستانهایی کوتاه از نویسندگان نامآشنا را در کنار هم قرار داده است. هر داستان، نمایندهٔ سبک و نگاه خاص نویسندهٔ خود است و به موضوعاتی چون سرنوشت، حقیقت، عشق، قدرت، و تضادهای انسانی میپردازد. قالب کتاب، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام فضای متفاوتی را پیش روی خواننده میگذارد؛ از رئالیسم روسی پوشکین و تولستوی تا روایتهای مدرن جویس و لارنس و تخیل علمی ولز. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان بهصورت مستقل روایت میشود و خواننده میتواند بدون ترتیب خاصی به سراغ هرکدام برود. این کتاب فرصتی برای آشنایی با تنوع ادبیات داستانی جهان و تجربهٔ روایتهایی است که هرکدام دغدغهها و پرسشهای خاص خود را مطرح میکنند.
خلاصه داستان بی بی پیک
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستان «شهر کورها» از «هربرت جورج ولز»، ماجرای مردی روایت میشود که در جریان یک حادثهٔ کوهنوردی به شهری دورافتاده و اسرارآمیز میرسد؛ شهری که همهٔ ساکنانش کور هستند و نسلهاست که هیچکس در آن بینایی ندارد. ورود این مرد بینا به جامعهای که مفهوم دیدن را نمیشناسد، آغازگر کشمکشی میان او و مردم شهر میشود. او تلاش میکند مزیت بینایی خود را به دیگران ثابت کند، اما با بیاعتنایی و حتی تمسخر روبهرو میشود. در این جامعه، ارزشها و باورها بر اساس حواس دیگر شکل گرفته و دیدن نهتنها مزیت نیست، بلکه نشانهٔ نقص و بیماری تلقی میشود. مرد بینا در این شهر با عشق، طردشدگی و انتخابی دشوار روبهرو میشود: آیا باید برای پذیرفتهشدن، بینایی خود را قربانی کند یا راهی برای بازگشت به دنیای خود بیابد؟ در داستان «خداوند حقیقت را میبیند اما صبر میکند» از «لئو تولستوی»، سرنوشت مردی به نام «آکسیونوف» دنبال میشود که به ناحق متهم به قتل و راهی سیبری میشود. او سالها در زندان با رنج و تنهایی دستوپنجه نرم میکند و در نهایت با حقیقت و بخشش روبهرو میشود. این داستان به موضوعاتی چون بیعدالتی، رنج، گذشت و ایمان میپردازد و نشان میدهد که حقیقت، هرچند دیر، سرانجام آشکار میشود. سایر داستانهای مجموعه نیز هرکدام با روایتی منحصربهفرد، به جنبههایی از زندگی، اخلاق، عشق و سرنوشت انسان میپردازند و خواننده را به تأمل دربارهٔ ارزشها و انتخابهای انسانی دعوت میکنند.
چرا باید کتاب بی بی پیک را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری داستانهایی از نویسندگان برجستهٔ جهان، امکان مواجهه با سبکها و جهانبینیهای گوناگون را فراهم میکند. هر داستان، پنجرهای به دنیایی متفاوت است و خواننده را با پرسشهایی دربارهٔ هویت، حقیقت، قدرت، عشق و سرنوشت روبهرو میسازد. مطالعهٔ این مجموعه فرصتی است برای تجربهٔ روایتهایی که هرکدام بهگونهای خاص، دغدغههای انسانی را بازتاب میدهند و ذهن را به چالش میکشند. علاوهبر این، آشنایی با آثار کلاسیک و مدرن ادبیات جهان، دید تازهای نسبت به روایت و شخصیتپردازی به دست میدهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه، دوستداران ادبیات کلاسیک و مدرن، و کسانی که به دنبال مواجهه با روایتهای متنوع و اندیشهبرانگیز هستند مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات و کسانی که به دنبال الهام گرفتن از سبکهای مختلف نویسندگیاند، گزینهای ارزشمند بهشمار میآید.
بخشی از کتاب بی بی پیک
«خانهها به چشمش غریب میآمدند. به راستی تمامی منظرهی دره وقتی به خوبی آن را برانداز کرد عجیب و ناآشنا بود. بخش عمدهی آن را بیشهای سرسبز تشکیل میداد که در میان آن گلهای زیبای بیشماری که با دقت بسیار آبیاری شده بودند، روییده بود و تمام آنها قطعهبندی شده و منظم در کنار هم بودند. در بالا و دور تا دور دره دیواری بود که مانند ابراهی که از طریق آن قطرههای آب به گیاهان جنگل میرسید، عمل میکرد و کمی بالاتر روی شیبها گلهای از "لاماها" در میان گیاهان کمپشت میچریدند. کیرهای مخصوص برای غذا دادن به شترها در کنارهی دیوار اینجا و آنجا دیده میشد. تمام آبها به مجرای اصلی وارد میشد و از آنجا به حوضچهای در وسط دره که در هر سو با دیوارهای به بلندای سینهی آدمی محصور شده بوده میریخت. این منظره به آن مکان متروک ظاهری متمدنانه میبخشید و این تصور با مشاهدهی راههایی که با سنگهای سیاه و سفید فرش شده بودند و با سنگهای عجیبی در کناره جدولبندی شده بودند و اینجا و آنجا در جهات مختلف به طریقی منظم امتداد مییافتند؛ در ذهن بیننده تقویت میشد. خانههای دهی که در میان دره قرار داشت، کاملا با آن تجمع درهم و برهم خانههای دهات کوهستان که او میشناخت فرق داشتند. خانهها در دو طرف خیابان اصلی که تمیزی حیرتانگیزی داشت؛ به طور منظم چیده شده بودند. اینجا و آنجا در میان نمای نیمه رنگآمیزی شدهی خانهها دری باز میشد. اما حتا یک پنجره در میان دیوارها دیده نمیشد. دیوارها با آشفتگی عجیبی رنگآمیزی شده بودند. آنها را با نوعی ملات اندوده بودند که گاهی خاکستری، طوسی، و گاهی سنگ لوحی یا قهوهای تیره بود. با مشاهده این رنگآمیزی درهم و برهم واژهی کور به ذهن بیننده میرسید. با خود اندیشید: کسی که اینجا را رنگ کرده باید مثل یک خفاش کور باشد.»
حجم
۷۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۷۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه