
کتاب گانگستری از دیار حافظ
معرفی کتاب گانگستری از دیار حافظ
کتاب گانگستری از دیار حافظ نوشتهٔ «قاسم شکری» و منتشرشده توسط گروه انتشاراتی ققنوس، رمانی معاصر و ایرانی است که در قالب نامهنگاری و روایت اولشخص، به زندگی مردی میپردازد که پس از جدایی از همسرش با طنز تلخ و نگاه انتقادی، خاطرات و دغدغههای روزمرهاش را بازگو میکند. این اثر در دستهٔ رمانهای اجتماعی و خانوادگی قرار میگیرد و با زبانی صریح به مسائل عاطفی، طبقاتی و فرهنگی جامعه میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گانگستری از دیار حافظ اثر قاسم شکری
رمان معاصر و ایرانی «گانگستری از دیار حافظ» اثری است که در بستر زندگی شهری معاصر ایران روایت میشود و فضای آن عمدتاً در شیراز میگذرد. کتاب در قالب نامههایی بلند و گاه تلفنگفتوگوهایی میان راوی و اطرافیان او شکل گرفته و با نگاهی جزئینگرانه به روابط خانوادگی، خاطرات مشترک، جدایی، حسرتها و طنز تلخ زندگی میپردازد. نویسنده با انتخاب فرم نامهنگاری، امکان بیان بیپرده و صمیمانهٔ احساسات و نقدهای اجتماعی را برای شخصیت اصلی فراهم کرده است. این رمان تصویری از طبقهٔ متوسط و دغدغههای روزمرهٔ آنها ارائه میدهد؛ از مشکلات مالی و تربیت فرزند تا حسرتهای عاطفی و روابط پیچیدهٔ خانوادگی. دورهٔ روایت کتاب، سالهای معاصر است و بهواسطهٔ اشاره به فناوریهای روزمره، سبک زندگی و تحولات اجتماعی، حالوهوای امروزی دارد. در کنار داستان اصلی، حواشی جالبی مانند خاطرات کودکی، شوخیهای خانوادگی و حتی اشاره به فیلمها و موسیقیهای محبوب به فضای کتاب رنگوبوی خاصی میبخشد. این رمان بهسبک رئالیسم اجتماعی نوشته شده و لحنی طنزآمیز دارد.
خلاصه داستان گانگستری از دیار حافظ
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با نامهای از مردی به همسر سابقش آغاز میشود؛ مردی که پس از جدایی همچنان درگیر خاطرات و زندگی گذشته است. او با لحنی طنزآمیز و گاهی تلخ از روزمرگیهایش، تربیت پسرش «امیرارسلان» و روابط پیچیده با خانواده و اطرافیان مینویسد. داستان پر است از جزئیات زندگی شهری، خاطرات مشترک، حسرتها و گلایههایی که بهشکل نامه یا مکالمهٔ تلفنی بیان میشوند. شخصیت اصلی با مرور گذشته، به نقد رفتارهای همسر سابق، خانواده و حتی خودش میپردازد و در این میان، طنز و خودانتقادی نقش پررنگی دارد. او از مشکلات مالی، دغدغههای تربیتی، روابط با اقوام و حتی خاطرات کودکی و نوجوانیاش میگوید. در دل این روایت، موضوعاتی مانند جدایی، حسرت عشق ازدسترفته، تربیت فرزند در خانوادهای تکوالد و تلاش برای کنارآمدن با شرایط جدید زندگی، بهصورت ملموس و بیپرده مطرح میشود. داستان با نامههای متعدد و مکالمات تلفنی ادامه مییابد و هر بار لایهای تازه از شخصیت راوی و روابطش با دیگران آشکار میشود.
چرا باید کتاب گانگستری از دیار حافظ را خواند؟
این کتاب با فرم نامهنگاری و روایت اولشخص، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان اجتماعی را رقم میزند. طنز تلخ و نگاه انتقادی راوی به زندگی باعث میشود مسائل جدی و گاه تلخ با لحنی قابل لمس و نزدیک به واقعیت بیان شوند. رمان «گانگستری از دیار حافظ» تصویری از زندگی طبقهٔ متوسط شهری، دغدغههای خانوادگی و روابط پیچیدهٔ انسانی ارائه میدهد و خواننده را با لایههای پنهان احساسات و خاطرات شخصیتها روبهرو میکند. این اثر برای کسانی که به روایتهای صادقانه و بیپرده از زندگی روزمره علاقه دارند، جذاب خواهد بود.
خواندن کتاب گانگستری از دیار حافظ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ روابط انسانی، جدایی، تربیت فرزند و مسائل طبقهٔ متوسط را دارند، مناسب است؛ همچنین برای خوانندگانی که به فرمهای روایی متفاوت و نامهنگاری علاقهمند هستند، تجربهای تازه خواهد بود.
درباره قاسم شکری
«قاسم شکری» زادهٔ سال ۱۳۵۱ در شیراز است. او دارای مدرک کارشناسی اصلاحوتربیت است و داستاننویسی را از سال ۱۳۷۹ با شرکت در کلاسهای داستاننویسی جهاد دانشگاهی زیر نظر «محمد برفر» آغاز کرده است. این نویسنده در ادارهٔ زندانهای استان فارس شاغل بوده است. کتاب «نقص فنی» (مجموعه داستان) به قلم او کاندید جایزهٔ ادبی یلدا در سال ۱۳۸۲ و برندهٔ جایزهٔ کتاب فارس در همین سال بوده است. از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «گانگستری از دیار حافظ»، «بوی خوش تاریکی» (برندهٔ پنجمین دورهٔ ادبیات متفاوت در سال ۱۳۸۷)، «مارمولکی که ماه را بلعید» (جزو چهار کاندید پایانی هفتمین دورهٔ ادبیات متفاوت در سال ۱۳۸۹)، « زخمی روزگار» و «همزاد» اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
رمان «گانگستری از دیار حافظ» نامزد جایزهٔ هفتاقلیم بوده است.
بخشی از کتاب گانگستری از دیار حافظ
«دیروز دوباره اومدم حوالی خونه شما. نبودی. کجا رفته بودی؟ گرچه به من هیچ ربطی نداره. سرایدارتون یه چیزهایی میگفت. انگاری نامه دومیم رو هم پاره کردی. نه خداییش پاره کردی؟ گفتم خودم و امیرمون رو با گاز خفه میکنم باور نکردی؟ البته تو که نامهها رو نخوندی که بترسی. به گمونم این بابا دروغ میگه ها. آخه تو که این طور آدمی نبودی. حداقل اول میخوندی بعد پارهش میکردی. دلیلش چیه آخه؟ نکنه از شوهرت میترسی؟ باید خیلی آدم سختگیری باشه، مگه نه؟ از این آدمای خشکمغزه؟ خدا خر رو شناخت که شاخش نداد. این بنده خدا سالم بود چه کار میکرد؟ تخم آدمیزاد رو به گمونم از روی زمین برمیداشت.
نه. این طوری نمیشه. باید خودم برم سروقتش ببینم حرف حسابش چیه؟ کاشکی آدرس محل کارش رو میدادی برم سراغش. نمیخوام جایی که زندگی میکنی قشقرق راه بندازم. خوبیت نداره جلو در و محل. گفتی پیامنور درس میده؟ یا انگاری گفتی علمی کاربردی. استاد باسواد که تو این جور دانشگاهها نمیگذارن. حالا اگه دانشگاه دولتی درس میداد یه چیزی. گرچه اون وقت هم دیگه نمیشد زیر باد و بروتش بشینی. حالا نمیخوای من رو هم ببینی خب نبین. حداقل آدرس محل کارش رو به این سرایداره بده تا برم سروقتش. اصلاً چه کاریه؟ یه روز صبح میآم در خونهتون کشیک میدم ببینم شوهرت کجا میره؟ فلج بود دیگه؟ با ویلچر میتونه بره یا یکی باید بغلش کنه؟ ولی خب، نه این که فلجه راحت میشه شناختش. کچل هم که هست دیگه بهتر. به گمونم یه آدم صورتآبلهای از توی مجتمع بیرون بیاد خودش باشه. بگو گاو پیشونیسفیده و تمام. بسپارم بر و بچهها ناکارش کنن؟ یه چند تایی زندانیهایی که آزاد شدن بیرون باهام رفیقن. ازشون بخوام نه تو کارشون نیس. بگم کلاه بیارین سر یارو رو جدا میکنن و میآرن. ولی نه. ولش کن. بچه که زدن نداره. اخلاقش مثل بچههاس، مگه نه؟ موندم تو چطوری این چند ساله باهاش دووم آوردی؟ کلی توی دلم خوشحال بودم که نامه دومی رو میخونی. بیخیال!»
حجم
۱۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۲۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه