
کتاب بوی آدمیزاد
معرفی کتاب بوی آدمیزاد
معرفی کتاب بوی آدمیزاد
کتاب الکترونیکی «بوی آدمیزاد» نوشتهٔ «کژال کریمیان» و منتشرشده توسط گروه انتشاراتی ققنوس، مجموعهای از داستانهای کوتاه با محوریت زندگی روزمره، روابط انسانی و تجربههای تلخ و شیرین آدمهاست. این اثر با نگاهی موشکافانه به جزئیات زندگی شخصیتهایش، روایتهایی از طبقات مختلف جامعه را پیش روی مخاطب میگذارد و دغدغههایی چون خانواده، فقر، امید، شکست و دلبستگی را به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بوی آدمیزاد
«بوی آدمیزاد» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که هرکدام به گوشهای از زندگی آدمهای معمولی در شهر و روستا میپردازد. این کتاب در فضایی معاصر نوشته شده و دغدغههایی چون تنهایی، فقر، روابط خانوادگی، امید و ناامیدی، و جستوجوی معنا را در بستر روایتهایی ملموس و گاه تلخ و طنزآمیز دنبال میکند. داستانها اغلب با نگاهی جزئینگر و شخصیتمحور پیش میروند و هرکدام جهانی کوچک با قوانین و فضای خاص خود دارند. نویسنده با انتخاب موقعیتهایی روزمره و شخصیتهایی باورپذیر، تلاش میکند لایههای پنهان احساسات و انگیزههای آدمها را آشکار کند. در این مجموعه، روایتهایی از زنان و مردان، کودکان و سالمندان، و حتی آدمهایی با سرگذشتهای عجیب و غریب دیده میشود. کتاب در دورهای معاصر و با زبان امروزی نوشته شده و به مسائلی چون مهاجرت، اعتیاد، فقر، روابط خانوادگی و بحرانهای هویتی میپردازد. هر داستان، روایتی مستقل است اما در مجموع، تصویری از جامعهای چندلایه و پر از تناقض را ارائه میدهد.
خلاصه کتاب بوی آدمیزاد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «بوی آدمیزاد»، هر داستان کوتاه به زندگی شخصیتی متفاوت سرک میکشد و لحظهای از سرنوشت او را روایت میکند. داستانها اغلب با موقعیتهایی آغاز میشوند که شخصیتها درگیر چالشهای روزمره یا بحرانهای شخصیاند؛ از زنی که برای خواهرش لباس عروس میدزدد و ناخواسته درگیر ماجرایی تلخ میشود، تا کارمند سردخانهای که با جنازهای روبهرو میشود که دوباره به زندگی بازگشته است. در داستانی دیگر، دزدی وارد خانهای میشود و در کمددیواری گرفتار میماند، بیآنکه بداند صاحبخانه تصمیم به خودکشی گرفته است. روایتهایی از خانوادههایی که با فقر، اعتیاد یا جدایی دستوپنجه نرم میکنند، کودکانی که با غم و اضطراب بزرگ میشوند، و زنانی که در سایهٔ سنت یا تنهایی روزگار میگذرانند، در سراسر کتاب دیده میشود. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی شخصیتها، تضادها و امیدهای کوچک و بزرگ آنها را به تصویر میکشد. داستانها گاه با پایانی باز یا تلخ رها میشوند و گاه روزنهای از امید یا طنز در دل روایتها میدرخشد. دغدغههای هویتی، روابط خانوادگی، مرگ و زندگی، و جستوجوی معنا در دل روزمرگی، از محورهای اصلی این مجموعهاند.
چرا باید کتاب بوی آدمیزاد را خواند؟
این کتاب با روایتهایی کوتاه و متنوع، تصویری چندوجهی از زندگی آدمهای معمولی ارائه میدهد و به دغدغهها و احساسات پنهان آنها میپردازد. هر داستان فرصتی است برای همدلی با شخصیتهایی که ممکن است در اطراف هر کسی باشند. «بوی آدمیزاد» با پرداختن به موضوعاتی چون فقر، امید، شکست، خانواده و هویت، مخاطب را به تأمل دربارهٔ زندگی و روابط انسانی دعوت میکند و نشان میدهد که هر آدمی داستانی منحصر به فرد دارد.
خواندن کتاب بوی آدمیزاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به داستان کوتاه معاصر، کسانی که به روایتهای اجتماعی و شخصیتمحور علاقه دارند و افرادی که دغدغههایی چون خانواده، هویت، فقر یا روابط انسانی را دنبال میکنند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دوست دارند با روایتهایی از زندگی روزمره و تجربههای تلخ و شیرین آدمها روبهرو شوند، خواندن این کتاب پیشنهاد میشود.
فهرست کتاب بوی آدمیزاد
- مزون: روایت زنی که برای خواهرش لباس عروس میدزدد و درگیر ماجرایی پیچیده میشود. - منفی ۴۵ درجه: داستان کارمند سردخانهای که با جنازهای روبهرو میشود که دوباره زنده شده است. - سارق مثل ادیب: ماجرای دزدی که هنگام سرقت در خانهای گرفتار میشود و با اتفاقی غیرمنتظره روبهرو میگردد. - کجدار: روایت تعمیرکاری که برای جوشکاری چوبه دار به زندان میرود و با سرنوشت یک زندانی روبهرو میشود. - کلاغها شیطان را بردند: داستان زنی روستایی که در آستانه زایمان با اتفاقات عجیبی روبهرو میشود. - خالخالیهای سیاه: روایت دوقلوهایی که پس از سالها پدرشان را میبینند. - ماسک نجات بابای احسان: داستان پسری که تلاش میکند پدرش را برای جلسه مدرسه آماده کند. - به اتفاق بانو: روایت زنی که پس از جدایی از همسرش با چالشهای زندگی مستقل روبهرو میشود.
بخشی از کتاب بوی آدمیزاد
«طلعت نمیتوانست آرام بگیرد. تا لباس را تن مانکن نمیکرد و خیالش راحت نمیشد، قادر نبود سرش را روی بالش بگذارد و بخوابد. کلید را در قفل چرخاند و وارد مزون شد و بعد در را بار دیگر قفل کرد و کلید را در جیبش گذاشت. از پشتِ پنجره هم برای برادرش دست تکان داد تا برود. تا حالا این ساعت شب به مزون نیامده بود. حس تنهایی و ترس عجیبی به جان آدم میافتاد. تمام نگاهش را پارچههای سفید و براق و مانکنهایی با چشمهایی وقزده پر کرده بود. بعد، یکییکی چراغها را بار دیگر خاموش کرد تا از بیرون جلب توجه نکند و فقط چراغ سالن کوچک را روشن گذاشت تا کارش را به اتمام برساند. لباس را از کاورش بیرون آورد و بو کشید، تا آنجا که مشامش یاری میکرد بوی خاصی حس نمیکرد، از خواهرش هم خواسته بود که تحرک زیادی نداشته باشد و عطر و ادکلن هم به لباس نزند. با خیالی راحت، لباس را تنِ مانکن کرد و در آینه به خودش و او خیره ماند. بعد از مدتها جمله عجیبی در سرش طنین انداخت: «پس من چی؟! زندگی من چه میشود؟»
حجم
۷۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
نظرات کاربران
شاید درک من از جهان پیرامون با وجود سه بعد کم و کاستی دارد که به اجبار به دفعات خواندم و هر بار لدتی از آن میبرم گویا به مثل بار اول بی صبرم برای کارهای بعد.