کتاب ساختار داستان سیاوش
معرفی کتاب ساختار داستان سیاوش
کتاب ساختار داستان سیاوش نوشتهٔ علی حمیدی نیا است. انتشارات علمی و فرهنگی این پژوهش ادبی را منتشر کرده است.
درباره کتاب ساختار داستان سیاوش
داستان سیاوش، بهعنوان یکی از مهمترین داستانهای شاهنامه، مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران شاهنامهشناس قرار گرفته است. در کنار پرداختن به این داستان، مباحث گستردهای نیز در این حوزه به رشتهٔ تحریر درآمده است، اما آنچه کمتر به آن توجه شده بررسی عناصر کمینهای، ژرفساختی و ساختاری داستان سیاوش است که پر از بنیادهای اساطیری و کهنالگویی (آرکتایپی) است؛ بنیادهایی که بدون توجه به کمینهها و بناسطورههای اساسی داستان و مقایسهٔ آنها با دیگر داستانها و اساطیرِ موازی آن، پژوهشگر را در گرداب سادهانگاری و توجه صرف به روساختهای کماهمیتتر خواهد انداخت و او را از اصل پرداختن به ژرفساخت داستان دور خواهد کرد. علی حمیدی نیا در کتاب ساختار داستان سیاوش تلاش کرده است تا با ابزار نقد ساختاری به واکاوی تمامی عناصر بنیادین داستان دست پیدا کند و از لایههای بیرونی داستان به درونیترین لایهٔ اساطیری- داستانی آن برسد.
خواندن کتاب ساختار داستان سیاوش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ پژوهشهای ادبی در باب اشعار کهن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ساختار داستان سیاوش
«شاید بهتر باشد پیش از بررسی ارتباط سیاوش با آتش -- که پیشتر دوگونگی آن (عنصر آتشی) ذکر شد، اشاره به خداوارهای از قوم آزتک اشاره کنیم. این خدای آزتکی، که به رنگ سیاه تصویر میشد، مظهر خورشید تابستانی بود که موجب خشکسالی و ناباروری زمین بود و هر سال آیینهای خونباری برای او برگزار میشد. در این مراسم، زیباترین جوان اسیر را انتخاب میکردند، و یک سال به او تکریم و احترام میکردند و جامههای رنگین و قیمتی بر تنش میکردند و چون شاهی واقعی وی را فرمانبرداری مینمودند. بیست روز مانده به یک سال، چهار دختر جوان را به همسری او درمیآوردند و پس از برگزاری جشن و پایکوبی، پسر جوان را به قربانگاه مخصوص میبردند و پس از بیرون کشیدن قلب از بدنش، آن را به خورشید تقدیم میکردند (پیربایار، ۱۳۸۷:۱۱۳).
همانطور که میبینیم، این آیین شباهتهای ساختاری بسیاری با داستان سیاوش دارد. در این آیین چهرهٔ اهریمنی خورشید، که باعث خشکسالی و ناباروری زمین شده، قربانیای میطلبد تا در آتش خشم این خدا بسوزد. این سوختن در آتش خشم خدا با مرگ پسری زیبارو و بیرون کشیدن قلب او از بدنش صورت میگیرد. در واقع، عنصر خشکسالی و مرگ طبیعت با قربانی کردن جوانی زیبارو به پایان میرسد و نیمهٔ دیگر خورشید، با چهرهای بخشنده، میوهها و گیاهان را به آدمیان عرضه میکند. در واقع، این شکل از قربانی هم برای فرد اسیر که متهم به انجام خلاف شده و هم برای برگزارکنندگان این مراسم آزمایشی برای خشنودی خدای خشکسالی (جنبهٔ اهریمنی خورشید) بود. به این ترتیب با مرگی واقعی و مادی میخواستهاند به مرگی آیینی، جمعی و مینوی دست پیدا کنند و به نوزایی طبیعت کمک کنند. جالب اینکه ژان پیربایار در کتاب رمزپردازی آتش، پس از بیان این که خدایان گیاهی و رستنیها صفات و متعلقات خورشیدی دارند میگوید که در اسطورههای چینی «خدا - خورشید» به سیمای «خروس» نشان داده میشود. این در حالی است که نرشخی نیز در تاریخ بخارا میگوید که مردم بخارا به یاد سیاوش خروسی قربانی میکردند: «هر سالی هر مردی آنجا یک خروس بدو [برای سیاوش] بکشند، پیش از برآمدن آفتاب روز نوروز، و مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه است» (نرشخی، بی تا: ۲۸). بایار در جایی دیگر از کتاب خود حیواناتی مانند مرغ ماهیخوار، ورزاو، اسب سفید، گوزن، قوچ، بره، سوسک! و به ویژه خروس را از نشانههای خورشید و رستاخیز میداند (پیربایار، ۱۳۸:۱۲۳). در واقع، میتوان نتیجه گرفت که قربانی شبیهسازیشدهٔ چهرهٔ اهریمنی خورشید است که با ریختن خونش ناخالصی و جنبهٔ اهریمنیاش از بین میرود، جنبهٔ اهورایی آن باقی میماند. همچنین، بایار در بخشی که آن را «آتش و خون» نامیده، خون و شراب را رمزهای «آتش» میداند (همان: ۱۲۶). او به ویژه خون -- و آن هم خون کودک -- را زندگیبخش نیروی خدا به شمار میآورد (همان: ۱۲۸). وی میگوید: «در مسیحیت رنگ قرمز خاص کسانی است که در راه ایمان و عقیدهٔ خویش شهید شدهاند» (همان: ۱۳۳). در واقع، ریختن چنین خونی تاوان یگانگی اضداد است. گویا کسی چون سیاوش نیز باید خونش ریخته شود تا با پرداخت این تاوان ضدیت از روی زمین برخیزد و گیاه از خونش بروید.»
حجم
۹۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۹۲۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه