
کتاب فابل
معرفی کتاب فابل
معرفی کتاب فابل
کتاب الکترونیکی «فابل» (Fable) نوشتهٔ «آدریان یانگ» با ترجمهٔ شراره انگالی و ویراستاری غلامرضا خدارحمی، اثری در ژانر داستانهای نوجوانان است که توسط انتشارات تهران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. این رمان ماجراجویانه، داستان دختری نوجوان را روایت میکند که برای بقا و یافتن جایگاه خود در دنیایی خشن و دریایی تلاش میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فابل
«فابل» در بستری دریایی و جزیرهای میگذرد و فضای آن سرشار از ماجرا، خطر و تلاش برای بقا است. داستان در دنیایی خیالی اما ملموس روایت میشود که در آن قوانین خاصی بر زندگی دریانوردان و ساکنان جزایر حاکم است. شخصیت اصلی، دختری نوجوان به نام «فابل»، پس از رها شدن توسط پدرش در جزیرهای خشن، ناچار است برای زندهماندن و رسیدن به هدفش، با چالشهای متعددی روبهرو شود. این کتاب در سال ۲۰۲۰ منتشر شده و به سرعت توجه مخاطبان نوجوان و جوان را به خود جلب کرده است. روایت داستان از زاویه دید اول شخص و با تمرکز بر احساسات، خاطرات و دغدغههای شخصیت اصلی پیش میرود. فضای کتاب، ترکیبی از عناصر ماجراجویانه، روابط انسانی، و کشمکشهای درونی است که در بستری از طبیعت وحشی و قوانین بیرحم جزیره شکل میگیرد. «فابل» با پرداختن به موضوعاتی چون استقلال، اعتماد، خیانت و امید، تصویری از رشد و بلوغ نوجوانی را در شرایطی دشوار به تصویر میکشد.
خلاصه کتاب فابل
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با تمرکز بر «فابل»، دختری نوجوان آغاز میشود که پس از غرق شدن کشتی خانوادهاش و مرگ مادر، توسط پدرش در جزیرهای به نام جوال رها شده است. او باید برای زندهماندن، غواصی کند، سنگهای آذرین و گنجینههای دریایی را بیابد و با فروش آنها سکه جمع کند. فابل در محیطی خشن و بیرحم، میان غواصان و دزدان دریایی، یاد میگیرد که به کسی اعتماد نکند و برای بقای خود بجنگد. او با شخصیتهایی چون کوی، اسپک و وست روبهرو میشود که هرکدام نقشی در مسیر پرخطر او دارند. هدف اصلی فابل، جمعآوری سکه کافی برای ترک جزیره و یافتن پدرش است؛ پدری که قوانین سختی را به او آموخته و حالا فابل باید با تکیه بر همین قوانین، راه خود را در دنیایی پر از خیانت و رقابت پیدا کند. در طول داستان، فابل با خطرات طبیعی، توطئههای دیگران و زخمهای گذشتهاش دستوپنجه نرم میکند و در نهایت، تصمیم میگیرد برای رسیدن به آزادی و آیندهای بهتر، ریسک کند و به سفری پرماجرا پا بگذارد.
چرا باید کتاب فابل را خواند؟
این رمان با فضاسازی دریایی و جزیرهای، مخاطب را به دنیایی پر از ماجرا و خطر میبرد. روایت اولشخص و تمرکز بر احساسات و کشمکشهای درونی شخصیت اصلی، امکان همذاتپنداری را فراهم میکند. «فابل» به موضوعاتی چون استقلال، اعتماد، بقا و رشد فردی میپردازد و تصویری از بلوغ نوجوانی در شرایط دشوار ارائه میدهد. برای کسانی که به داستانهای ماجراجویانه و شخصیتهای قوی علاقه دارند، این کتاب تجربهای متفاوت و پرکشش خواهد بود.
خواندن کتاب فابل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای ماجراجویانه، دنیای دریانوردی و روایتهای شخصیتمحور علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغههایی مانند استقلال، عبور از بحرانها و یافتن هویت دارند، میتواند الهامبخش باشد. علاقهمندان به رمانهای فانتزی و ماجراجویی نیز از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب فابل
«از میان درختها کوی و بقیه را دیدم که قایق را به سمت آب هل میدادند. و از زیر پاهایشان ماسه بلند میشد قایق توی آب شناور شد و من سریعتر دویدم در مسیر پاهای برهنهام را روی ریشههای در هم پیچیده درختها و سنگهای پنهان در زیر خاک میگذاشتم همین که از لابهلای درختان بیرون آمدم بادبان باز شد کوی را دیدم که نیشخندی بر لب داشت .فرباد زدم: «کوی اما کوی اگر هم از میان صدای امواج صدای مرا شنید واکنشی نشان نداد. به سرعت از سراشیبی ساحل پایین دویدم از روی ماسه های خیس و آب کف آلودی که یک موج در حال برگشت بر ساحل به جا گذاشته بود به طرف قایق جست زدم و در حالی که پاهایم توی هوا تکان میخوردند با یک دست از ریسمان عقب قایق آویزان شدم محکم به بدنه قایق خوردم و همچنان که قایق از ساحل دور میشد پاهایم توی آب کشیده شدند. هیچ کس کمکم نکرد. ناسزاگویان خودم را از کنارقایق بالا کشیدم کوی که سکان را گرفته بود و با نگاهی خیره به افق قایق را به سمت صخره مرجانی جنوبی هدایت میکرد گفت پرش خوبی بود فایل نمی دونستم تو هم میآی.»موهایم را بالای سرم جمع کردم و به او چشم غره رفتم توی این هفته سومین بار بود که سعی میکرد موقع غواصی رفتن مرا جا بگذارد. اگر اسپک همیشه خدا مست نبود به او پول میدادم تا به جای کوی با قایق مرا به صخره ببرد ولی برای رفتن به صخره به یک قایق مطمئن احتیاج داشتم. باد در بادبان بالای سرمان پیچید و قایق را به سرعت جلو راند. بین دوتا غواص آفتاب سوخته برای خودم جایی پیدا کردم و نشستم کوی دستش را به طرفم دراز کرد کرایهش میشه به سکه . از بالای سرش به جزایر مرزی نگاه کردم؛ جایی که دکل کشتیهای بازرگانی در باد شدیدی که میوزید به این طرف و آن طرف تکان میخورد. کشتی مریگلد آنجا نبود ولی با غروب آفتاب پیدایش میشد. از کیسه آویزان از کمرم سکه ای در آوردم و با دندانهای به هم فشرده کف دست کوی گذاشتم تا به حال آن قدر سکه از من گرفته بود که دست کم نصف پول قایقش درآمده بود .
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
نظرات کاربران
من این کتابو بصورت چاپ از انتشارات نشر مجازی گرفتم. یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم البته داستانس به جلد دومش میکشه یعنی همنام داستان دختریه که بعد از حادثه ای مادرشو از دست میده و بعد پدرش ولش میکنه
واقعا کتاب عالیه