کتاب مرگ ایوان ایلیچ لئو تولستوی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب مرگ ایوان ایلیچ

کتاب مرگ ایوان ایلیچ

نویسنده:لئو تولستوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ

معرفی کتاب مرگ ایوان ایلیچ

کتاب الکترونیکی «مرگ ایوان ایلیچ» (The Death of Ivan Ilyich) نوشتهٔ «لو تولستوی» با ترجمهٔ «لیلا نیک‌خو» و نشر الیناه، یکی از آثار برجستهٔ ادبیات روسیه و جهان است که در قالب رمان معاصر، به زندگی و مرگ یک قاضی معمولی می‌پردازد. این اثر با نگاهی فلسفی و اجتماعی، دغدغه‌های وجودی انسان را در مواجهه با مرگ و معنای زندگی بررسی می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب مرگ ایوان ایلیچ

«مرگ ایوان ایلیچ» در اواخر قرن نوزدهم نوشته شده و از مهم‌ترین آثار دورهٔ پختگی فکری «لو تولستوی» به شمار می‌آید. داستان در بستر جامعهٔ روسیهٔ تزاری روایت می‌شود و تصویری از طبقهٔ متوسط و ارزش‌های رایج آن زمان ارائه می‌دهد. تولستوی با نگاهی انتقادی به مناسبات اجتماعی، زندگی روزمره و دغدغه‌های شغلی و خانوادگی شخصیت اصلی را به تصویر می‌کشد. کتاب با مرگ ایوان ایلیچ آغاز می‌شود و سپس به بازگویی زندگی او می‌پردازد؛ روایتی که از سطح ظواهر عبور می‌کند و به لایه‌های عمیق‌تر وجود انسان و ترس‌های بنیادین او نزدیک می‌شود. این رمان کوتاه، علاوه بر نقد ساختارهای اجتماعی و روابط انسانی، به پرسش‌هایی دربارهٔ معنای زندگی، تنهایی و مواجهه با مرگ می‌پردازد و خواننده را به تأمل دربارهٔ ارزش‌های شخصی و انتخاب‌هایش دعوت می‌کند.

خلاصه کتاب مرگ ایوان ایلیچ

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با خبر مرگ «ایوان ایلیچ»، قاضی دادگاه، آغاز می‌شود و همکارانش که بیشتر به منافع شغلی خود فکر می‌کنند تا فقدان دوستشان، واکنش‌هایی سرد و منفعت‌طلبانه نشان می‌دهند. روایت سپس به گذشته بازمی‌گردد و زندگی ایوان را از کودکی تا دوران قضاوت دنبال می‌کند. او فردی است که همواره مطابق انتظارات جامعه و معیارهای رسمی زندگی کرده و در پی موفقیت‌های ظاهری و تأیید دیگران بوده است. ازدواجش با «پراسکوفیا» بیشتر بر اساس مصلحت و جایگاه اجتماعی شکل می‌گیرد تا عشق و صمیمیت. با گذر زمان، زندگی خانوادگی و شغلی او به روزمرگی و بیگانگی می‌انجامد. پس از یک حادثهٔ کوچک و آغاز بیماری، ایوان با درد جسمی و روانی روبه‌رو می‌شود که هیچ پزشکی قادر به درمان آن نیست. او به تدریج با واقعیت مرگ خود مواجه می‌شود و درمی‌یابد که زندگی‌اش، علی‌رغم موفقیت‌های بیرونی، از معنا و رضایت درونی تهی بوده است. در روزهای پایانی، ایوان ایلیچ با تنهایی، ترس و بی‌توجهی اطرافیانش دست‌وپنجه نرم می‌کند و در نهایت به تأملی عمیق دربارهٔ معنای زندگی و مرگ می‌رسد، بی‌آنکه پاسخی قطعی بیابد.

چرا باید کتاب مرگ ایوان ایلیچ را خواند؟

این کتاب با روایتی موجز و بی‌پرده، تجربهٔ مواجههٔ انسان با مرگ و پوچی را به تصویر می‌کشد و خواننده را به بازاندیشی دربارهٔ ارزش‌های زندگی، روابط انسانی و معنای وجود دعوت می‌کند. «مرگ ایوان ایلیچ» فرصتی برای مواجهه با ترس‌های بنیادین و پرسش‌های اساسی دربارهٔ زندگی فراهم می‌آورد و با پرداختن به جزئیات روان‌شناختی شخصیت‌ها، تصویری ملموس از اضطراب، تنهایی و جست‌وجوی معنا ارائه می‌دهد.

خواندن کتاب مرگ ایوان ایلیچ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک، فلسفهٔ زندگی، روان‌شناسی مرگ و کسانی که دغدغهٔ معنای زندگی و مواجهه با مرگ را دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران رشته‌های ادبیات، فلسفه و علوم انسانی قابل توجه خواهد بود.

فهرست کتاب مرگ ایوان ایلیچ

- پیشگفتار: معرفی کلی اثر و جایگاه آن در ادبیات روسیه و جهان.- بخش اول: واکنش همکاران و آشنایان ایوان ایلیچ به خبر مرگ او و نگاه انتقادی به مناسبات اجتماعی.- بخش دوم: روایت زندگی ایوان ایلیچ از کودکی تا ورود به عرصهٔ قضاوت و شکل‌گیری شخصیت او.- بخش سوم: ازدواج، زندگی خانوادگی و شغلی ایوان و چالش‌های روابط زناشویی و اجتماعی.- بخش چهارم: آغاز بیماری ایوان، مواجهه با درد و اضطراب، و تلاش برای یافتن درمان.- بخش‌های بعدی (پنجم تا یازدهم): تشدید بیماری، تنهایی، بی‌توجهی اطرافیان، بحران وجودی و تأملات ایوان دربارهٔ مرگ و معنای زندگی. هر بخش با تمرکز بر یکی از مراحل بیماری، روابط خانوادگی و سیر ذهنی شخصیت اصلی پیش می‌رود و در نهایت به مواجههٔ نهایی او با مرگ ختم می‌شود.

بخشی از کتاب مرگ ایوان ایلیچ

«درمیان ساختمان بزرگ دادگ‌ستری، طی وقفه‌ای در رسیدگی به پروندهٔ خانوادهٔ ملوینسکی، جمعی از اعضای دادگاه و دادستان در دفتر ایوان یگوروویچ شهک گرد هم آمده بودند. بحث کم‌کم به پروندهٔ معروف کراسوسکی کشیده شد. فلودور واسیلیویچ با شور و شوقی خاص سعی می‌کرد حاضرین را قانع کند که دادگاه صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد، اما ایوان یگوروویچ کاملاً برعکس فکر می‌کرد و با سرسختی تمام بر موضع خود ایستادگی می‌کرد. در این میان، پیوتر ایوانویچ که از ابتدا در بحث نقشی نداشت آرام و بدون توجه به اختلاف نظرها، مشغول ورق زدن صفحات روزنامه‌ای بود که تازه به دستش رسیده بود. ناگهان او با بلندکردن سرش گفت: «آقایون! ایوان ایلیچ مرده!» این جمله باعث بهت و حیرت حاضرین شد و پرس‌وجویی حیرت‌زده شنیده می‌شد: «امکان نداره. مگه می‌شه؟!» پیوتر با خونسردی ادامه داد: «اینجا نوشته. بخونید.» بعد آن روزنامه را که هنوز بوی جوهر تازه‌اش حس می‌شد به فشودور واسیلیویچ داد و گفت: «بفرمایید! خودتون بخونید.» خبر در زیر حاشیهٔ سیاه‌رنگی چاپ شده بود: «با اندوه فراوان، پراسکوفیا فئودورونا گولوین به خویشاوندان و آشنایان اطلاع می‌دهد که همسر عزیزش ایوان ایلیچ گولوین، عضو دادگاه قانون، در تاریخ ۴ فوریه ۱۸۸۲ دارفانی را وداع گفته است. مراسم خاکسپاری روز جمعه ساعت یک بعد از ظهر برگزار خواهد شد.»

نظرات کاربران

کاربر 9558219
۱۴۰۴/۰۳/۱۶

بی نظیر به شدت توصیه میشه

کاربر 9531722
۱۴۰۴/۰۴/۰۷

کتابی که هر شخصی باید یک بار بخواند

حجم

۵۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۵۹۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان