
کتاب درختان جنگل مسموم
معرفی کتاب درختان جنگل مسموم
کتاب درختان جنگل مسموم (آخرش حس هم نداشتم) نوشتهٔ سروش قرائی توسط نشر چشمه منتشر شده است. این اثر رمانی جنایی و اجتماعی است که در تهران روایت میشود و به زندگی یک کارتل مواد مخدر و روابط پیچیدهٔ میان شخصیتهای آن میپردازد. این اثر، سرنوشت قهرمانانی را دنبال میکند که در تلاش برای یافتن راهی به زندگی و رستگاری در جهانی پرمخاطره هستند و از پنج راوی مختلف نقل میشود. این کتاب رمانی از مجموعهٔ «کتابهای قفسهٔ آبی» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید دانلود کنید.
درباره کتاب درختان جنگل مسموم
کتاب درختان جنگل مسموم داستانی جنایی و اجتماعی است که در تهران به وقوع میپیوندد و به روایت زندگی و مبارزات یک کارتل مواد مخدر و روابط پیچیده میان شخصیتهای آن میپردازد. این اثر، با فضایی کابوسوار، سرنوشت قهرمانانی را دنبال میکند که گویی در جهانی پرمخاطره و ناپایدار، به دنبال راهی برای زندگی و رهایی میگردند. داستان در نه فصل روایت میشود و دیدگاههای پنج راوی مختلف را به تصویر میکشد که هر کدام، چهرهای متفاوت از این دنیای تاریک و شخصیتهای درگیر آن را نمایان میسازند. قهرمانان این جهان تاریک، که گویی همچون خوابگردانی بر لبهٔ تیغ حرکت میکنند، در تلاشاند تا در این واقعیت خردکننده، مسیری برای رستگاری بیابند. روایت داستان از زاویهٔ دید پنج شخصیت مختلف و در نه فصل ارائه میشود که هر کدام، تصویری منحصربهفرد از این ماجرا و شخصیتهای درگیر آن را ترسیم میکنند؛ برخی از این راویان، افرادی قدرتمند و خطرناک و برخی دیگر، انسانهای معمولی گرفتار در این گرداب هولناک هستند.
خلاصه کتاب درختان جنگل مسموم
داستان با وقوع یک فاجعه در پارکی واقع در جنوب تهران آغاز میشود؛ جایی که چهار فرد مسلح، یک سرهنگ ادارهی مبارزه با مواد مخدر را به قتل میرسانند. بلافاصله پس از این جنایت، فردی ناشناس از میان شاهدان حاضر در پارک به قاتلان حملهور شده و با دست خالی و به شکلی وحشتناک، یک به یک آنها را از پای درمیآورد. کتاب درختان جنگل مسموم پرده از فعالیتهای یک کارتل بزرگ مواد مخدر در تهران و روند گسترش آن برمیدارد. در دل این شبکهٔ جنایی، داستانهایی از دوستی و انتقام شکل میگیرد.
چرا باید کتاب درختان جنگل مسموم را بخوانیم؟
این کتاب نه تنها یک روایت هیجانانگیز از مبارزه با مواد مخدر و انتقام را ارائه میدهد، بلکه با پرداختن به دنیای تاریک کارتلهای مواد مخدر و شخصیتهای پیچیدهٔ درگیر در آن، تصویری کابوسوار و درعینحال واقعگرایانه از این معضل اجتماعی ترسیم میکند. راویان مختلف، به خواننده امکان میدهد تا داستان را از زوایای گوناگون دیده و درک عمیقتری از انگیزهها و سرنوشت شخصیتها به دست آورد.
خواندن کتاب درختان جنگل مسموم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب برای کسانی که به داستانهای جنایی با زمینههای اجتماعی و روانشناختی عمیق علاقهمندند، تجربهای جذاب خواهد بود. اگر به دنبال داستانی پرکشش با فضایی متفاوت و شخصیتهایی خاکستری هستید که در چنبرهٔ واقعیتهای تلخ دست و پنجه نرم میکنند، این کتاب میتواند شما را مجذوب خود کند.
بخشی از کتاب درختان جنگل مسموم
«زندان؛ این راهروها، میلهها و سلولها جای تغییر نیست، فقط قتلگاه انگیزه است، جشن بطالت است. خوشبختانه انگیزهای نداشتم که این دیوارها بخواهند بگیرند. بااینحال، از هر فرصتی برای فرار از این بطالت مرگبار استفاده میکردم. وقتی میخواستند تأسیسات برقی راهروها را عوض کنند با اشتیاق داوطلب شدم. دو سه روزی که درگیر سیم و فازمتر و ترانزیستور بودم آنقدر خوشحال بودم که انگار رفته باشم مرخصی. شبیه آدمی شده بودم که سالها شکنجه شده و حالا که آزاد است دلش برای شکنجهگرش تنگ شده. در عوض، دلم برای هیچچیز زندگی با آدمها تنگ نشده بود. آرزو میکردم کاش از این هم تنهاتر بودم.
ماهی یکبار میفرستادندم امینآباد. همیشه هم همان قرصها. افسردگی، آرامبخش، قرصهای اعصاب. من هم فقط قرصهای آرامبخشش را میخوردم… خیلی وقت بود شبها دیگر خواب نمیدیدم. این مدتی که زندان بودم، شبهایم آنقدر بیرؤیا گذشته بود که بعد از چند سال که خواب دیدم فرقش را با بیداری نفهمیدم.
چیزی تا آزادیام نمانده بود. فکر کردم از ترس برگشتن به همان قصههای قدیمی است. ولی هیچ کجای این کابوس ربطی به آن قصهها نداشت. اینبار فقط یک خواب بود، یک خواب که هر شب سراغم میآمد. هر شب، سرم را که روی بالش میگذاشتم، وقتی تمام چراغهای بند را خاموش میکردند و ظلمات میشد، میآمد. وقتی همه خواب بودند… از انتهای راهرو میآمد سمت سلول من. سنگینی نگاهش بیدارم میکرد. میخواستم بدانم برای چه آمده سراغم. اما انگار چیزی روی سینهام سنگینی میکرد. انگار تنم را به تخت دوخته بودند. نفسم بالا نمیآمد. چند شبی که گذشت همبندیها رفتند به مسئول بند شکایت کردند. گفتند این بابا شبها توی خواب حرف میزند، زمزمه میکند، ناله میکند… ترسیده بودند.»
حجم
۳۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۹ صفحه
حجم
۳۱۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۹ صفحه