
کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
معرفی کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت نوشتهٔ یوئن یوئن انگ و ترجمهٔ محمدسعید نوری نائینی توسط نشر نی منتشر شده است. یوئن یوئن انگ، محقق چینیتبار سنگاپوری با مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه پرینستون و برندهٔ دریافت چندین جایزهٔ علمی، یافتههای پژوهشهای میدانی خود در چین را در این کتاب ۳۰۰صفحهای به رشتهٔ تحریر درآورده است. این اثر در سال ۲۰۱۶ توسط انتشارات «دانشگاه کرنل» آمریکا منتشر شده و هم نویسنده و هم ناشر از اعتبار والایی برخوردارند. نویسنده، دانشآموختهٔ دانشگاهی معتبر و شناختهشده است و کتاب او توسط دانشگاهی دیگر از همان زمره به چاپ رسیده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
یوئن یوئن انگ، نویسندهٔ کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت انگیزهٔ خود از نگارش این اثر را ابتدا، تبیین چرایی امکان توسعهٔ چین میداند؛ آن هم در شرایطی که حتی بدون دیوانسالاری حرفهای به سیاق وبر، که لازمهٔ رشد کارآمد تلقی میگردد، بهرهمند باشد. این پرسش، دستکم در نگاه اول، برای او حائز اهمیت بود، اما دیری نپایید که تو دریافت این پرسش از بنیان دچار اشکال است. آیا اصولاً دیوانسالاری وبر پیششرطی اجتنابناپذیر برای توسعهٔ اقتصادی محسوب میشود؟ اگر نهادهای مطلوب، آنگونه که در چارچوب دیوانسالاریهای وبر تعریف میشوند، برای کامیابی بازار ضروری باشند، این پیشنیازها از کجا سرچشمه میگیرند؟ آیا موجودیت خود آنها وابسته به سطحی معین از شکوفایی اقتصادی نیست؟ آیا چین واقعاً کشوری درحالتوسعه است که در عین حال فاقد ساختار دیوانسالاری وبر باشد؟ بسیاری از تحلیلگران، دولتهای محلی چین را به سبب رشد قابل توجه و پیشتازشان مورد تحسین قرار دادهاند، حال آنکه گروهی دیگر، همین دولتها را به دلایلی متضاد نظیر جهل و فساد، نکوهش کردهاند. حق با کیست و چه کسی در اشتباه است؟ واقعیت آن است که بسته به بازهٔ زمانی و منطقهای که در چین مورد بررسی قرار میگیرد، طیفی وسیع از نظامهای سیاسی و اقتصادی، از توسعهمحور تا رانتجو، از وبری تا پدرسالارانه و از پیشرفته تا عقبمانده، قابل مشاهده است. در کشوری که دستخوش چنین دگرگونیهای سریع و گستردهای است، هیچ تبیین جامعی نمیتواند بهطور مطلق صحیح باشد. ابزارها و الگوهای تحلیلی مرسوم، زمانی کارآمدی خود را نشان میدهند که بتوان متغیری را ثابت فرض کرد. برای نمونهای ساده، هنگام مقایسهی یک کشور فقیر با یک کشور ثروتمند، ما در یک مقطع زمانی مشخص با دو وضعیت ایستا مواجهایم. اگر این دو کشور در تمامی جوانب به جز یک عامل، مثلاً کیفیت حکمرانی، تقریباً مشابه باشند، ممکن است چنین استنباط کنیم که این عامل، علت محتمل اختلافات اقتصادی میان آنهاست. اما اگر همین علت، خود معلول علتی دیگر باشد، چه میتوان گفت؟ بدیهی است که حکمرانی و نهادها بهشدت تحت تأثیر سطح توسعهٔ اقتصادی قرار دارند. ممکن است از روشهای آماری برای تفکیک اثرات نهادی بر اقتصاد استفاده شود، اما این تکنیکها، واقعیت وابستگی متقابل ذاتی این دو متغیر را نادیده میگیرند. افزون بر این، اگر هم علت و هم معلول، اهدافی متغیر باشند و در طول زمان دچار تحول شوند، چه باید کرد؟ برای مثال، شانگهای در دههٔ ۱۹۸۰ شهری فقیر، آلوده و فاسد بود، اما در سال ۲۰۱۰ به یک مرکز شهری نسبتاً مدرن در میان کشورهای درحالتوسعهٔ شرق آسیا بدل گشت. آیا این نهادها بودند که اقتصاد را متحول ساختند، یا بالعکس؟ هرچه نویسنده عمیقتر به این پرسشها فکر میکرد، به این باور میرسید که آیا رویکرد متفاوتی برای مطالعهٔ جهان لازم نیست (یا امکانپذیر نیست). جوهرهٔ توسعهٔ اقتصاد سیاسی در پویایی بیوقفهٔ تقریباً همهچیز نهفته است. آیا میتوان این حقیقت را بدون تلاش برای تثبیت امور درک کرد؟ بدین ترتیب بود که نویسنده تمامی پرسشهای محوری پیشین خود را کنار گذاشت و با یک پرسش اساسی از نو آغاز کرد: توسعه در عمل چگونه محقق میشود؟ اگر واقعیت را آنگونه که هست بپذیریم و صرفاً اجزای متغیر را از نقطهای به نقطهای دیگر دنبال کنیم، چه دستاوردی خواهیم داشت؟ این کتاب، روایتگر اکتشافات اوست؛ ثمرهٔ تغییر مسیر از یک راه آشنا به مسیری نو و درعینحال ثمربخش.
محمدسعید نوری نائینی، مترجم کتاب حاضر ابتدا مصمم به ترجمهٔ کامل این اثر به زبان فارسی بود و از این رو، یک بار آن را مرور و بار دیگر با دقت مطالعه کرده، اما درنهایت از این تصمیم منصرف شد. دلیل این امر آن بود که کتاب، از یک سو، به جزئیاتی پرداخته است که مطالعهٔ آن برای اغلب خوانندگان ممکن است ملالآور و کمفایده به نظر برسد. از سوی دیگر، نحوهٔ بیان مطالب در بسیاری از بخشها چنان مفصل و کاربردی است که تنها برای تعداد محدودی از برنامهریزان فعال در حوزهٔ توسعه مفید واقع میشود، که آن هم با مراجعه به متن اصلی کتاب امکانپذیر است. از این رو، مترجم مطالب نو، متفاوت و مهم کتاب را برگزیده و تا حد امکان به زبانی ساده بازگو کرده است.
خلاصه کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت نوشتهٔ یوئن یوئن انگ، پژوهشی است دربارهٔ مسیر توسعهٔ غیرمتعارف چین. نویسنده با چالش کشیدن دیدگاههای سنتی در مورد نقش نهادها و دیوانسالاری به سبک وبر، نشان میدهد که توسعهٔ اقتصادی میتواند پیچیدهتر و پویاتر از الگوهای رایج باشد. او با تکیه بر تحقیقات میدانی خود، تصویری چندلایه از تحولات چین ارائه میدهد و به رابطهٔ متقابل حکمرانی و اقتصاد میپردازد.
چرا باید کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت را بخوانیم؟
بررسی دیدگاههای نو و متفاوت مطرحشده در کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت میتواند برای درک عمیقتر فرآیندهای توسعه و چالشهای پیش روی کشورهای درحالتوسعه، از جمله ایران، ارزشمند باشد.
خواندن کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
پژوهشگران و دانشجویان علوم سیاسی، اقتصاد توسعه و جامعهشناسی، سیاستگذاران و برنامهریزان توسعه، تحلیلگران و علاقهمندان به مسائل چین، افرادی که به دنبال دیدگاههای غیرمتعارف در مورد توسعه هستند و افرادی که به تاریخ معاصر و تحولات اقتصادی-اجتماعی علاقهمندند، میتوانند از مطالب این کتاب استفاده کنند.
فهرست کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
در عمل توسعه چگونه پدید آمد؟
این فصل به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه چین توانست با وجود عدم تطابق با الگوهای رایج توسعه، به پیشرفتهای چشمگیری دست یابد. نویسنده استدلال میکند که برای درک توسعه چین، باید از چارچوبهای تحلیلی سنتی فراتر رفت و به پویاییهای خاص این کشور توجه کرد.
مسیر تکامل دوسویه
در این فصل، مفهوم «تکامل دوسویه» بهعنوان چارچوبی برای تحلیل توسعه چین معرفی میشود. تکامل دوسویه به فرآیندی اشاره دارد که در آن نهادها و بازارها به طور همزمان و در تعامل با یکدیگر شکل میگیرند و تغییر میکنند.
بداههسازیهای هدایتشده
این فصل به بررسی نقش «بداههسازیهای هدایتشده» در توسعهٔ چین میپردازد. بداههسازیهای هدایتشده به اقداماتی اشاره دارد که توسط بازیگران مختلف در اقتصاد انجام میشود، اما در یک چارچوب کلی از سوی دولت هدایت و تنظیم میشود.
هدایت
در این فصل، نقش دولت در هدایت فرآیند توسعه در چین مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده نشان میدهد که دولت چین با ایجاد تعادل بین همسانی و گوناگونی، و با استفاده از اصلاحات مرحلهای، توانسته است به طور مؤثری اقتصاد را هدایت کند.
بداههسازی
در این فصل، نقش بداههسازی در سطح بنگاهها و بازارها در چین مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده نشان میدهد که بنگاهها و بازارها در چین با استفاده از بداهه سازی و نوآوری، توانستهاند به طور مؤثری به تغییرات شرایط پاسخ دهند.
نگاه یک تاریخدان
این فصل به بررسی چگونگی تکامل حقوق مالکیت و بازارها در چین میپردازد. نویسنده نشان میدهد که حقوق مالکیت در چین به تدریج و در تعامل با توسعه بازارها شکل گرفته است. نویسنده در اینفصل تلاش کرده است تا درسهای توسعهٔ چین را برای سایر کشورها نیز مورد بررسی قرار دهد. او با نگاهی به تجربهٔ تاریخی غرب و کشورهای دیگر، به این پرسش میپردازد که آیا الگوی توسعهٔ چین قابل تعمیم به سایر کشورها است یا خیر.
بخشی از کتاب چین چگونه از تله فقر گریخت
«در یک نظام هرمیشکلِ دستوری از بالا به پایینْ بستههای اصلاحات طراحیشده از جانب مرکزْ دستورالعملهای عام تغییرات در سطوح پایینتر را تعیین میکند. از سوی دیگر، و با اتکا به مشاهدات فراوان، میدانیم دولتهای محلی بازخوردهای بسیاری ارائه میدهند که بر بستههای اصلاحات مرکزی تأثیر میگذارد. آنچه از مصاحبه با مسئولان محلی برمیآید صراحتا مؤید این است که تجربیات آنان فقط هنگامی سودبخش بوده است که رهبری مرکزی تصمیم قطعی بر تغییرات ایدئولوژیک را به نحوی به سطوح پایینتر انتقال داده است.
یکی از مسئولان محلی این موضوع را بهسادگی چنین بیان کرده است: «تمامی دیوانسالاری چین همانند یک بخاری چینی عمل میکند. برای یکدپارتمان یا دولتِ محلی بسیار دشوار است که اصلاحاتی را آغاز کند. هوا باید از بالا به پایین جریان داشته باشد. اگر قسمت فوقانی فقط ده دریچه داشته باشد، ولی قسمت پایینی دوازده دریچه، هوا جریان نمییابد.» از این گفته چنین برمیآید که برای شروع یک مسیر گذار مسئولان مرکزی نخست باید ساختار بخاری را طراحی کنند و بر درستی آن صحه بگذارند، یعنی چینش ِ تغییر را تعیین و اعلام نمایند. فقط در چنین حالتی است که دولتهای محلی میتوانند با اِعمال خودمختاری و بداههگزینی در چارچوب تعیینشده دست به اقدامهای اجرایی بزنند. با اذعان به اینکه اصلاحات در سطح ملی موجب تکانههای شدید در همه سطوح میشود، طرح این سؤال ضروری است که ویژگیهای این اصلاحات چه بوده و چگونه طراحی شده است. جوابی که به نظر میرسد این است که ویژگی اصلاحات چین تدریجی و تجمعی بودن آن است. بر خلاف اصلاحات بیگبنگ گونه شوروی کهبلندپروازانه میخواست نظام برنامهریزی متمرکز را با یک نظام سرمایهداری متکی به مالکیت خصوصی جایگزین سازد، اصلاحات در چین از ساختارهای اجتماعی موجود بهره گرفت و نظام جدید را بر آن استوار ساخت. به جای استفاده از یک نقشه ازپیشطراحیشده، رهبران چین روش آزمون و خطا و بکوبوبساز را در پیش گرفتند. به بیان دنگ شیائوپینگ از روش «عبور از رودخانه با لمس سنگهای کف مسیر» استفاده شد.»
حجم
۶۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه
حجم
۶۰۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۲۹ صفحه