
کتاب کنترل زد
معرفی کتاب کنترل زد
کتاب الکترونیکی «کنترل زد» نوشتهٔ علیرضا عبدی را نشر میخ منتشر کرده است. این اثر مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که با نگاهی طنزآمیز و انتقادی به زندگی روزمره، روابط خانوادگی، دانشگاهی و اجتماعی در ایران معاصر میپردازد. ویراستاری این کتاب را فهمیه اسماعیلی برعهده داشته است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کنترل زد
«کنترل زد» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در قالب طنز اجتماعی و با روایتی نزدیک به زندگی روزمره، به دغدغهها و موقعیتهای نسل جوان و خانوادههای ایرانی میپردازد. علیرضا عبدی در این کتاب، با بهرهگیری از زبان محاوره و روایتهای چندلایه، موقعیتهایی را خلق کرده که هم آشنا و ملموساند و هم گاه به مرزهای اغراق و فانتزی نزدیک میشوند. داستانها اغلب حول محور خانواده، دانشگاه، روابط دوستانه و چالشهای اقتصادی و اجتماعی میچرخند و شخصیتها درگیر مسائل ساده و پیچیدهای هستند که بسیاری از مخاطبان با آنها همذاتپنداری خواهند کرد. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان مستقل از دیگری روایت میشود و خواننده میتواند بدون ترتیب خاصی به سراغ هرکدام برود. فضای کلی کتاب، ترکیبی از طنز تلخ، شوخیهای موقعیت و نقد اجتماعی است که گاه با نگاهی نوستالژیک و گاه با چاشنی اغراق، به تصویر کشیده شدهاند. این مجموعه، نمونهای از داستاننویسی معاصر فارسی در قالب طنز و ناداستان است که تلاش دارد با زبانی صمیمانه و روایتی نزدیک به تجربههای زیسته، تصویری از جامعه امروز ارائه دهد.
خلاصه داستان کنترل زد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «کنترل زد»، داستانها با محوریت زندگی روزمرهٔ شخصیتهایی روایت میشوند که هرکدام درگیر مسائل و دغدغههای خاص خود هستند. یکی از داستانها با ماجرای دانشجویی آغاز میشود که برای تأمین هزینهٔ تعمیر ماشین پدرش، به دنبال قرض گرفتن پول از اقوام و دوستان است و در این مسیر با موقعیتهای طنزآمیز و گاه عجیب روبهرو میشود. فضای دانشگاه، خوابگاه و قهوهخانهها، بستری برای نمایش روابط پیچیده و گاه متناقض میان دانشجویان و اساتید است. در داستانی دیگر، جمعی از دانشآموزان روستایی تلاش میکنند معلم محبوبشان را از رفتن به شهر بازدارند و با نقشههای کودکانه و خلاقانه، به مقابله با تصمیمات اداری میپردازند. روایتهایی از زندگی خانوادگی نیز در کتاب دیده میشود؛ جایی که اعضای خانواده درگیر مسائل کوچک و بزرگ خانه، وسواسها و قوانین نانوشتهٔ مادر و ماجراهای طنزآمیز پدر هستند. در بخشهایی دیگر، شخصیتهایی با مشکلات روانی یا موقعیتهای غیرمنتظره در کلینیک یا تیمارستان حضور دارند و گفتوگوهای آنها با پزشک، مرز میان واقعیت و خیال را محو میکند. داستانها اغلب با پایانهای باز یا موقعیتهایی که بهجای نتیجهگیری، مخاطب را به تأمل و خنده وامیدارند، به پایان میرسند. دغدغههای اقتصادی، روابط نسلی، نقد نظام آموزشی و اجتماعی، و شوخی با کلیشههای فرهنگی، از جمله مضامین تکرارشونده در این مجموعهاند.
چرا باید کتاب کنترل زد را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهایی کوتاه و طنزآمیز، تصویری از زندگی نسل امروز و چالشهای روزمرهٔ آنها ارائه میدهد. پرداختن به موضوعات آشنا مانند دانشگاه، خانواده، مشکلات اقتصادی و روابط اجتماعی، باعث میشود خواننده با بسیاری از موقعیتها همذاتپنداری کند. طنز تلخ و نگاه انتقادی نویسنده به مسائل اجتماعی، فرصتی برای تأمل و بازنگری در رفتارها و باورهای رایج فراهم میکند. همچنین، ساختار داستانهای کوتاه و روایتهای متنوع، مطالعهٔ کتاب را برای کسانی که به دنبال متنی سرگرمکننده و در عین حال تاملبرانگیز هستند، جذاب میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «کنترل زد» برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی، دوستداران طنز اجتماعی و کسانی که به روایتهای معاصر دربارهٔ زندگی روزمره و دغدغههای نسل جوان علاقه دارند، مناسب است. این کتاب بهویژه برای دانشجویان، خانوادهها و افرادی که با فضای دانشگاهی یا روابط خانوادگی درگیرند، جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب کنترل زد
«زنگ در خانه خالهحنانه را زدم. در باز بود. چند نفری توی حیاط با هم حرف میزدند. از کنارشان رد شدم. باید هزينهُ تعمی رکاپوت را تا عصر جور میکردم. حمید» پسرخالهحنانه» میتوانست به من قرض بدهد. همپن دیروز خودش در چت. از دهانش دررفته بود که وام دانشجوییاش جور شده است. اصلا وام دانشجویی مگرخوردن دارد؟! خندهای شیطانی کردم و با خودم گفتم: سیامک جان تو وامت رو بگیر بده آق سیاوش بخوره! وللاا خودت باید حواست رو جمع میکردی قضیه رو لو ندی. دیگه دیگه۱ ازکنارچند نفری توی راهپله رد شدم. این موقع صبح چقدر رادپلهٌ خانهشان شلوغ بود! یکی میرفت: یکی میآمدا چه همهمهای بود! پسری که از بالا میآمد؛ دستی به عینکش کشید و نگاهم کرد: «آقا ببخشید... جزوةْ استاد رشیدی رو باید از کجا تهیه کنم؟) درراهروی خانة خالهام دنبال جزوه بود! ابرویی بالا انداختم: «نمیدونم!) «میدونید حذف واضافه کی شروع میشه؟) «نه عزیزجان! اینجا من ا زکجا باید بدونم آخه؟!)»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه