دانلود و خرید کتاب نقاش و زن مسافر پاتریسیا آلمارسگی ترجمه آزاده کاظمی
تصویر جلد کتاب نقاش و زن مسافر

کتاب نقاش و زن مسافر

انتشارات:انتشارات گابه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نقاش و زن مسافر

کتاب نقاش و زن مسافر نوشتهٔ پاتریسیا آلمارسگی و ترجمهٔ آزاده کاظمی است. انتشارات گابه این رمان معاصر اسپانیایی را روانهٔ بازار کرده است؛ رمانی که محصول یک خیال‌پردازی محال است.

درباره کتاب نقاش و زن مسافر

کتاب نقاش و زن مسافر حاوی یک رمان معاصر و اسپانیایی است که به قلم زنی اروپایی و مشتاق شناخت شرق نوشته شده است؛ شرق از منظری نو؛ آنجا که ساده‌ترین جزئیات روزانه بیانگر مسائل عمیق فرهنگی و اجتماعی است. آزاده کاظمی گفته است که تنها سه ماه زیستن پاتریسیا آلمارسگی در شیراز، برای اتصالی عمیق با حافظ نشان می‌دهد که او چگونه هم‌زیستی با هر فرهنگی را برای درک صحیح و بی‌غرضانهٔ آن لازم می‌داند. این نویسنده در رمان حاضر با قوهٔ تخیلش، نقاشی فرانسوی با آثاری ارزشمند و مرتبط با فرهنگ شرق در موزهٔ لوور را با اولین زن مسافری که ۱۰۰ سال قبل از او به شرق سفر کرد، در فضایی انتزاعی روبه‌رو می‌کند. مباحثهٔ این دو شخصیت، نمایشی از تقابل واقعیت شرق با تصوری است که جهان از شرق دارد. این رمان داستان نه دربارهٔ ایران، که به‌طورکلی دربارهٔ شرق و به‌طور مشخص دربارهٔ ترکیه است؛ آن هم در زمانی از تاریخ که سفرکردن با مفهوم و امکانات امروزی همراه نبود و سفرکردن برای یک زن موضوعی تأمل‌برانگیز بود؛ در زمانی که راه‌های ارتباط بین مسافر و جامعهٔ مقصد بسیار محدود بوده است. رمان نقاش و زن مسافر محصول یک خیال‌پردازی محال است.

خواندن کتاب نقاش و زن مسافر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر اسپانیا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نقاش و زن مسافر

«تابستان در اوج خودش بود. بیش از آن‌که گرم باشد، خورشید با چنان قدرتی می‌تابید و بی‌واسطه بر بدن‌های تنها پاریسی‌هایی که در بورژواترین مناطق شهر جابه‌جا می‌شدند، می‌افتاد. آنهایی که می‌توانستند برای فرار از این خورشید غیرقابل درک، به قصد روستا ترکش کنند. بی‌شک، زن مسافر پاریس را این‌گونه دوست می‌داشت. احساس می‌کرد که تنها به او تعلق داشت. در آن لحظات منحصر به‌فرد شهرها، عادت داشت زمان را غنیمت بشمارد تا طولانی‌ترین گردش‌ها را عصر هنگام انجام دهد. خورشید کِش می‌آمد، نور گسترده می‌شد و روز پهن‌تر می‌شد. شهر با نزدیک شدن شب، بیدار می‌شد و با صدایی نو پوشیده می‌شد. ازدحامی بسیار متفاوت از آن‌چه در ماه‌های دیگر، که ساکنین معمول بودند، ظاهر می‌شد. پارک‌ها سرشار از موسیقی بودند و میزهایی با ظرف‌های الکل و آدم‌هایی که به لطف شب‌های طولانی و گرم، خوشحال به‌نظر می‌رسیدند. نظاره کردن آنها برای زن مسافر خوش‌آیند بود.

گاهی در میانهٔ ازدحام می‌نشست و مشاهده می‌کرد چطور رقص‌ها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. لباس‌هایش را، بیشتر طبق سلیقهٔ روز پاریسی‌هایی که به پارک می‌رفتند، عوض می‌کرد و هرگز در رقص شرکت نمی‌کرد. مثل همیشه بدون همراه می رفت و شاید به‌همین دلیل ترجیح می‌داد جدا بماند. عادت داشت پاهایش را با ریتم ملودی‌ها تکان دهد و هرگز به ذهن کسی نرسید به رقص دعوتش کند. رفتارش او را متفاوت می‌کرد و کمی غایب در صحنه. معدود زنانی تنها به پارک می‌رفتند و کمتر از آن حتی کسانی بودند که بدون همراه سر یک میز بنشینند. و با این‌که خیلی وقت‌ها به انجامش اندیشید، چرا که آن مکان ارزشش را داشت، ولی هرگز دفترچه‌اش را برای ثبت آن‌چه مشاهده می‌کرد درنیاورد. اگر انتخاب کرده بود که برخی شهرها را در این زمان تابستان بازدید کند، به این دلیل بود که تحولی که تجربه می‌کرد را مثل خود ساکنین هر شهر، دوست می‌داشت.

در طول تابستان عادت داشت بیشتر روز را در خانه بگذراند و با پایین آمدن خورشید بیرون می‌رفت. بعد از صبحانه دو ساعتی کتاب می‌خواند و سپس قبل و بعد از نهار می‌نوشت. در پاریس به اشعارش ادامه می‌داد و اثری از تئاتر را تصحیح می‌کرد که قبل از جابه‌جایی به ونیز آغاز کرده بود و بدون این‌که خیلی خوشش بیاید، ادامه می‌داد. راضی نبود. گاهی فکر می‌کرد که شروع یک نوشته جدید، بهتر از تصحیح کردنش بود. و در نهایت برایش دیدن تأثیری که ایجاد می‌کرد غیرممکن می‌شد و در تلاش برای نوشتن دوبارهٔ آن، در پایان، می‌رسید به قرار دادن دوباره آن‌چه در تصحیح ابتدایی حذفش کرده بود و این به‌شدت عصبی‌اش می‌کرد. در شرایطی یک کلمه را با دیگری جابه‌جا می‌کرد که معنایش به‌نظرش دقیق و کامل بود و متوجه می‌شد که اگر آن را انتخاب کرده به این دلیل بود که چند خطی عقب‌تر یا جلوتر بود و حافظهٔ تصویری به او برش گردانده بود. این لحظات معمولاً نشان می‌داد که دیگر نمی‌توانست و باید نوشتن را رها می‌کرد. و اگر در ماه‌های گذشته این زمان را برای دیدن دوستانش غنیمت شمرده بود، حالا دیگر در شهر هیچ نویسنده، منتقد، ویراستار و نه حتی مجموعه‌داری نبود. همه از تابستان فرار کرده بودند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۷۸٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۵۲,۰۰۰
تومان