بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب زیر ایوان ماه | طاقچه
تصویر جلد کتاب زیر ایوان ماه

بریده‌هایی از کتاب زیر ایوان ماه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۰ رأی
۴٫۳
(۲۰)
مادر می‌گفت: «می‌خوای عیار آدم‌ها دستت بیاد باهاشون غذا بخور... حرف کم‌خوردن یا چی خوردن نیست، حرف چه‌جوری خوردنه!»
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
بدترین تنبیه آدم‌ها ندیدگرفتن حضورشان بود!
میم الف
همه‌چیز رو نمی‌شه با هم داشت.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
زندگی خیلی خوب یادش داده بود که حتی اختیار خودش هم تمام‌وکمال در دست خودش نبود، چه رسد به اختیار زندگی دیگران..
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
پدر و مادرها با به‌دنیاآوردن بچه‌ها بدبخت‌شان می‌کردند و با مردن‌شان، بدبخت‌تر!
میم الف
«خدا زبون رو وقتی به آدم داد که دل و ذهنش رو با یه پوسته پوشوند... زبون شد کلید ورود به دنیای درون آدما... اما می‌دونی چیه؟ یه حرفایی هست که حتی با زبونم نمی‌شه گفت... بعد یا مجبوری سکوت کنی یا ان‌قدر کلمه خرج کنی تا منظورت رو برسونی... اما تهش اینه که کسی هم حرف دلت رو نمی‌فهمه... سخت‌ترین زبون دنیا، زبون دل آدماست.»
bamdad74
بعضی تجربه‌ها ارزش دو بار امتحان‌شدن رو ندارن.
bamdad74
حسرت‌ها، غم‌ها، نشدن‌ها، بخش‌های جدایی‌ناپذیر زندگی بودند.
bamdad74
پس اگه مطمئنی دیگه کاری از دستت برنمی‌آد، وقتشه که بگی گور باباش
bamdad74
معلومه که غم‌ها حذف نمی‌شن؛ اما قراره شادیا هم لمس بشن...»
bamdad74
بعضی تجربه‌ها ارزش دو بار امتحان‌شدن رو ندارن.
کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
برای بعضی‌ها مردن عین خوشبختی و آرامش بود.
میم الف
وقتی قرار بود با یک گرگ بجنگی، نمی‌توانستی از گوسفندها کمک بگیری. باید می‌رفتی سراغ هم‌جنس‌های خودش.
میم الف
هیچی بدتر از یه دشمن خونگی نیست.
میم الف
گاهی حتی بهترین تصمیم‌ها هم توی خودشون کلی حسرت و ای کاش دارن...
میم الف
«عمق زندگی آدم‌ها رو تجربه‌های عملی زندگی خودشون تعیین می‌کنه. نه خاطره‌های دیگران.»
bamdad74
شاید طرز فکر من اشتباه باشه، اما برام فرقی نمی‌کنه چه کسی، ریختن آبروی آدم‌ها حس خوبی بهم نمی‌ده.
bamdad74
البته هروقت به این باور رسید که نظر دیگران درباره‌ش مهم نیست، به آرامش هم می‌رسه
bamdad74
زن‌هایی که فقط و فقط برای مادرشدن تربیت می‌شن، بیچاره‌ترین زن‌های دنیا هستن. کافیه نقش‌شون رو ازشون بگیری یا نقش‌شون با الگوهای قدیسانهٔ ذهن‌شون هم‌خوانی نداشته باشه، فرومی‌ریزن... زندگی ققنوس‌وار هم که برای قصه‌هاست... کم‌تر کسی تونسته از خاکستر خودش دوباره متولد بشه.
bamdad74
حسرت‌ها، غم‌ها، نشدن‌ها، بخش‌های جدایی‌ناپذیر زندگی بودند. هیچ راه گریزی ازشان نبود. اما این جوابی نبود که به دیگران بدهم. هرکس خودش باید به این حقیقت می‌رسید. آن‌وقت کنارآمدن کمی راحت‌تر می‌شد.
bamdad74
مگه می‌شه از تو یه طعم تلخ، مزهٔ شیرینی رو حس کرد؟ کلیت این جریان تلخ بوده و هست... فقط بپذیرش.
bamdad74
معلومه که غم‌ها حذف نمی‌شن؛ اما قراره شادیا هم لمس بشن...»
bamdad74

حجم

۵۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

حجم

۵۵۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۸۴ صفحه

قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
۳۸,۷۰۰
۷۰%
تومان