
کتاب نامه های جین آستن...
معرفی کتاب نامه های جین آستن...
کتاب نامه های جین آستن... نوشتهٔ جین آستن و ترجمهٔ لیدا طرزی است. انتشارات نیستان هنر این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب نامه های جین آستن...
کتاب نامه های جین آستن... حاوی ناداستان است. این کتاب دربردارندهٔ برگزیدهای از نامههای جین آستن است. بیشتر نامههایی که از جین آستن به جا ماندهاند برای خواهرش، «کاساندرا» نوشته شده و محصول زمانهای کوتاهی هستند که دو خواهر به ضرورت سفر از یکدیگر دور میشدند. این نامهها را میتوان به مکالمات تلفنی این روزگار تشبیه کرد، مسائل جزئی و پیشپا افتادهای که در این نامهها مطرح شدهاند ممکن است مهم بهنظر نرسند، ولی شخص جین آنها را بیاهمیت نمیدانست. خوشبختانه آستن در چند نامهای که برای برادرزادههایش آنا، فانی و جیمز نوشت، گذرا به چند فوتوفن نگارش رمان اشاره کرد. او معتقد بود بهتر است روی سه یا چهار خانواده در جامعهای روستایی تمرکز کرد. جین آستن دربارهٔ کار خود میگفت من با بُرسی ظریف روی قطعه کوچکی از عاج کار میکنم. او در نامهای به برادرزادهاش آنا نوشت قوام کار مهم است. باید دربارهٔ نحوهٔ رفتار و گفتار شخصیتهای داستان در شرایط اجتماعی خاص نهایت دقت را بهکار ببندیم. پافشاری بر این دقت مخاطب را خرسند میسازد. شاید بهدلیل همین دقت فراوان بود که نویسنده بزرگی چون والتر اسکات در نقدی، رمان «اِما» را ستود.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب نامه های جین آستن... را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب نامه پیشنهاد میکنیم.
درباره جین آستن
جین آستن در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد. او نویسندۀ قرن هجدهم و نوزدهم است که آثارش تأثیر گستردهای بر ادبیات غرب گذاشت. شناخت او از زندگی زنان و مهارتش در نشاندادن ظرائف زندگی، او را به یکی از مشهورترین رماننویسان عصر خودش تبدیل کرده است. آستین، ششمین فرزند از ۷ فرزند یک کشیش ناحیه بود. او در نوجوانی، نوشتن رمان را آغاز کرد. «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «مانسفیلد پارک» و «اِما» کتابهایی بودند که در زمان حیات این نویسنده چاپ شدند. ۲ کتاب دیگر او، پس از مرگش منتشر شدند (رمانهای «نورثنگر ابی» و «ترغیب») و ۲ کتاب او هیچگاه به پایان نرسیدند («لیدی سوزان» و «واتسنها»). جین آستین در دورانی که زنده بود، کتابهایش را بدون نام چاپ میکرد و هیچکس نمیدانست که نویسندۀ کتاب، چه کسی است.
سبک جین آستن در شیوۀ نگارش، منحصربهفرد است. در آثار او، صدای راوی رمان با عمیقترین احساسات شخصیتهای قصه پیوند میخورد؛ بهطوریکه با خواندن رمانهای او میتوان پا جایِ پای شخصیتهای داستان گذاشت. به نظر منتقدان، آستین نبوغی دووجهی داشت؛ هم طنز قدرتمندی داشت و هم اخلاق و روحیات آدمها را خوب میشناخت. بر اساس رمانهای جین آستن، نمایشهای متعدد، اقتباسهای تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی ساخته شده است؛ برای نمونه میتوان به سریال «گمشده در آستن» (Lost in Austen) بر اساس رمان «غرور و تعصب» و فیلم سینمایی «غرور و تعصب» (۲۰۰۵) با بازی «کیرا نایتلی» بر اساس رمانِ یادشده اشاره کرد. اولین ترجمهٔ رمانهای جین آستن در ایران، بهکوشش «شمسالملوک مصاحب» و به تاریخ اسفند ۱۳۳۶ انجام و منتشر شد. جمشید اسکندانی (نشر ثالث) و رضا رضایی (نشر نی) نیز از دیگر مترجمان آثار این نویسندۀ مشهور هستند.
جین آستین در ۱۸ ژوئیهٔ ۱۸۱۷ درگذشت. او در کلیسای وینچستر به خاک سپرده شد.
بخشی از کتاب نامه های جین آستن...
«از آنجا که هیچ حرف خاصی برای گفتن ندارم و نمیخواهم از اول تا آخر این نامه نبوغم را چک کنم، پس بدان و آگاه باش که نامهای بس دلخواه در انتظار توست. پس از نامه فرانک خوشحال شدی ولی میترسی تا آمدن کشتی هارلم که بهنظر تو از مرچنتمَن امنتر است صبر نکند. طفلکی! باید از اواسط نوامبر تا آخر دسامبر یا حتی بیشتر، منتظر بماند! سخت است، مخصوصاً جایی که جوهرهایش رنگ آب دهان مرده هستند. چقدر باید شگفتزده شده باشد وقتی بیست اکتبر شخص ناخدا اینگلیس با او دیدار کرده، یقهاش را گرفته و از پِترِل بیرونش کشیده و او بزرگوارانه خم به ابرو نیاورده که ناچار است کشتی و افسران و مردانش را ترک کند! حیف که وقت جشن نیروی دریایی انگلستان نیست و طبق معمول سر قرار استـ همه همینطور میگویند و من هم میگویمـ اگر واقعاً اینجا بود احتمال قرار داشتنش نصف این بود! ولی از آنجا که دلیل محکمی در دست نیست غیبتش مثل همیشه مایه تأسف است. الیزا میگوید در روزنامه خوانده قرار است همه گروهبان یکمهای کشتیهای جنگی که کاپیتانهایشان به خط مقدم جنگ اعزام شدهاند، به درجه ناخدایی ترفیع پیدا کنند. اگر این خبر درست باشد، چارلز از مقام گروهبان دومی به گروهبان یکمی میرسد. هر چند آن کاپیتان دورهام که من میشناسم ترجیح میدهد یک آدم شرور و پست زیر دستش باشد تا یک آدم شریف. دیروز همانطور که گفته بودم در دین ناهار خوردم و دو آقای هولدر را زیارت کردم. ورق بازی کردیم و چون فولور باخت مثل همیشه آن روی خودش را نشان داد. الیزا میگوید حالش خوب است، ولی نسبت به دفعه آخری که دیدیمش لاغرتر شده و حال و روزش هم خوب نیست. فکر میکنم هنوز ناخوشی قبلیش خوب نشده. چتریهایش را کوتاهِ کوتاه کرده و کلاهش را زیاد عقب نمیکشد، ولی با همهٔ اینها هنوز هم خوشگل است همه امروز ناهار اینجا هستند و این برای همهمان بهتر است. ویلیام و تام مثل همیشه هستند. کرولاین از نظر ظاهری بهتر شده و واقعاً بچه قشنگی است، ولی هنوز هم خجالتی است و زیاد حرف نمیزند. مارتا سهشنبه بعد به اینجا برمیگردد و میخواهد دوباره هم به دین سری بزند. هر روز منتظرم دوشیزه بیگ بیاید تا قرار مدار رفتنم به مِینداون را بگذاریم. فکر میکنم بیفتد به هفته بعد. اگر بتوانم خبرش را به تو میگویم که تو آنجا به من پیغام بدهی. داغ سوگ خانم رایدر فروکش کرده و جایش را به شادمانی داده! آخر ارث و میراثش خیلی شیرین بود! حتی مرگ هم نمیتواند باعث دوستی اهل عالم شود.»
حجم
۲۹۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۲۹۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه