دانلود و خرید کتاب دختری که او می شناخت تریسی گارویس گریوز ترجمه نازنین بیرانوند
تصویر جلد کتاب دختری که او می شناخت

کتاب دختری که او می شناخت

معرفی کتاب دختری که او می شناخت

کتاب دختری که او می شناخت داستانی عاشقانه و زیبا نوشتهٔ تریسی گارویس گریوز است که با ترجمه نازنین بیرانوند در انتشارات امتیاز چاپ شده استاین داستان در کنار روایتی که از یک ماجرای عاشقانه دارد، به مسائل مهم دیگر مانند حادثه یازده سپتامبر و حوادثی که برای خانواده کندی رخ داده است هم می‌پردازد.

دختری که او می شناخت درباره دختری به نام آنیکا است که بعد از سال‌ها ناگهان عشق زندگی‌اش، جاناتان را می‌بیند. آنیکا رز یک دانشجوی ادبیات انگلیسی در دانشگاه ایلینوی است. به‌خاطر اضطراب در موقعیت‌های اجتماعی که بیش‌تر رفتار‌های دیگران برایش گیج‌کننده است، او ترجیح می‌دهد با نظم‌و‌ترتیب کتاب‌ها یا خلوت آرام و بی‌صدای شطرنج بازی کردن احاطه شود. البته به جز زمان‌هایی که در کنار جاناتان است. حالا ده سالی از آخرین ملاقات آنیکا و جاناتان گذشته است و دوباره سر و کله او پیدا شده است

درباره کتاب دختری که او می شناخت

جاناتان هافمن عضو انجمن شطرنج شد و اولین بازیش – و قلبش – را به آنیکای خجالتی و معذب اما با‌استعداد و زیبا باخت. جاناتان و آنیکا با هم بهترین خودشان می‌شوند، در خودشان جرات و اعتماد‌به‌نفس این را پیدا می‌کنند که با هم برای آینده برنامه‌ریزی کنند. چیزی که به دنبالش می‌آید یک عشق‌و‌عاشقی پر‌آشوب اما لطیف است که در برابر هر چیزی ایستادگی می‌کند به‌جز اتفاق پیش‌بینی‌نشده‌ای که آن‌ها را از هم جدا می‌کند، ارتباطشان را می‌بندد و آن‌ها را رها می‌کند تا به‌تنهایی زندگی‌هایشان را هدایت کنند.

حالا، ده سال بعد، سرنوشت آنیکا و جاناتان را در شیکاگو دوباره به هم می‌رساند. آنیکا دارد همانطور که می‌خواست به عنوان یک کتابدار زندگی می‌کند. جاناتان یک نابغه و متخصص وال استریت است، که در حال بهبود یافتن از یک جدایی و طلاق و در جست‌و‌جوی یک شروع تازه است. جاذبه و احساسات قوی که آن‌ها یک زمانی با هم به اشتراک گذاشتند به‌یکباره دوباره بر‌انگیخته می‌شود، اما اگر با ترس‌ها و اضطراب‌هایی که آن‌ها را از هم جدا کرد رو‌به‌رو نشوند، فرصت دوباره‌ی آن‌ها قبل از این‌که واقعا شروع شود به پایان خواهد‌رسید.

کتاب دختری که او می شناخت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب دختری که او می شناخت

می‌گوید: «حدود پنج سال پیش به ادارهٔ شیکاگو منتقل شدم.»

مات و مبهوت شدم که همهٔ این مدت، وقتی در اطراف شهری که حالا به آن وطن می‌گویم راه می‌رفته‌ام، اصلاً نمی‌دانستم که ممکن بوده با او برخورد کنم. چند بار در فاصلهٔ چند مایلی یکدیگر بوده‌ایم و نمی‌دانسته‌ایم؟ چند بار در یک پیاده‌روی شلوغ، پشت سر یا جلوی یکدیگر بوده‌ایم؟ چند بار در یک رستوران غذا خورده‌ایم؟

ادامه می‌دهد: «مادرم نیاز داشت یک نفر درمانش رو زیر نظر داشته باشه.»

یک‌بار با مادرش ملاقات کرده بودم و از او به اندازهٔ مادر خودم خوشم آمد. فهمیدن اینکه مهربانی جاناتان از کجا آمده، آسان بود.

-«لطفاً به مادرت سلام برسون.»

-«دو سال پیش از دنیا رفت. گرفتار زوال عقلی شده بود. دکتر گفت شاید سال‌ها از این بیماری رنج می‌برده.»

می‌گویم: «من رو کاترین صدا می‌زد و نمی‌تونست کلیدهاش رو پیدا کنه.»

سرش را تکان می‌دهد و به این ترتیب جواب حرفم را می‌دهد. می‌پرسد: «توی مرکز شهر کار می‌کنی؟»

درِ یخچال را می‌بندم، و از اینکه تمام مدت آن را باز نگه داشته‌ام احساس خجالت می‌کنم.

-«آره. توی کتابخونهٔ هارولد واشنگتن.»

این جواب اولین لبخند را به صورتش می‌آورد و می‌گوید: «دمت گرم!»

گفت‌وگو به سکوتی ناراحت کننده می‌رسد. همیشه وقتی گفت‌وگوی ما استرس داشت، جاناتان آن را با شوخی و خنده همراه می‌کرد، اما این‌بار خودش را معاف کرد. سرانجام بی‌اختیار می‌گویم: «از دیدنت خیلی خوشحال شدم.» صدایم بلندتر از معمول به نظر می‌رسد. گرما و حرارت به چهره‌ام هجوم می‌آورد و با خودم می‌گویم که بعد از همهٔ این حرف‌ها کاش درِ یخچال را باز نگه می‌داشتم. وقتی برمی‌گردد که برود، دلم با نگرانی شدیدی پر می‌کشد تا جایی که نزدیک است زانوهایم خم شوند. اما بالاخره شجاعتم را جمع کرده و می‌گویم: «جاناتان؟»

وقتی که برمی‌گردد ابروهایش کمی بالا می‌روند. «بله؟»

میرالماسی
۱۴۰۰/۱۰/۲۶

قیمتا داره غیرمنطقی میشه طاقچه جان این قیمت نسخه چاپی کتاب هست نه نسخه الکترونیکی

Shiva D
۱۴۰۰/۱۰/۱۳

قیمت نسخه چاپی کتاب از همین نویسنده تو دی جی کالا هشتاد هزار تومان است در حالی که باید نصف باشد و صرفه با نسخه چاپی است نه خرید تو طاقچه

اجازه نده یک تجربهٔ بد خوشحالی آشنایی با یک پسر فوق‌العاده رو برای همیشه از تو بگیره.
یك رهگذر
چقدر بهتر است بعضی چیزها را با کسی تجربه کنی که احساسش نسبت به تو با احساسی که هم‌اتاقی یا خانواده‌ات دارند، متفاوت است.
یك رهگذر
به قول الینور روزولت «زن مثل چای کیسه‌ایه؛ تو هیچ وقت نمی‌تونی بفهمی چقدر قویه تا وقتی که داخل آب داغ باشه.»
یك رهگذر
برای خوب بودن کاری رو بکن که توی قلبت حس می‌کنی، چون در هر صورت مورد انتقاد قرار می‌گیری.
یك رهگذر
کتاب خواندن، مرا به دوران‌های جذاب تاریخ و دنیاهایی که با دنیای من تفاوت زیادی داشت می‌برد.
یك رهگذر
برای یک شرکت کار نمی‌کنیم، اما اهداف و ارزش‌های شرکت‌هایمان خیلی شبیه است: فقط کار کردن و اصلاً تفریح نکردن، این شرکت‌ها را انباشته از سرمایه می‌کند.
یك رهگذر
می‌توانم تقریباً همهٔ خاطراتم با آنیکا را به روشنی به یاد بیاورم. شاید چون هرگز کسی به اندازهٔ او مرا بی‌قیدوشرط دوست نداشته است.
یك رهگذر
خنده‌دار است که خصوصیتی که شما را به سمت کسی جذب می‌کند، همان خصوصیتی است که وقتی دارید از یکدیگر جدا می‌شوید نمی‌توانید آن را تحمل کنید و این خنده‌دار نیست، اینکه چطور نتوانسته‌اید آن را ببینید خنده‌دار است.
یك رهگذر
مهم نیست شما و همسرتان دربارهٔ رابطه‌ای که منجر به شکست شده، باهم به توافق برسید یا نه، وقتی از یکدیگر جدا می‌شوید، این جدایی بدجور به شما آسیب می‌زند.
یك رهگذر
«فقط چون ظاهرت متفاوته، به این معنی نیست که می‌تونی عجیب‌وغریب باشی.»
یك رهگذر

حجم

۲۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۹ صفحه

حجم

۲۰۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۹ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان