دانلود و خرید کتاب هم نام آدرین یانگ ترجمه اطلسی خرامانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب هم نام

کتاب هم نام

نویسنده:آدرین یانگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هم نام

کتاب هم نام نوشتهٔ آدرین یانگ و ترجمهٔ اطلسی خرامانی است. انتشارات آذرباد این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب هم نام

کتاب هم نام (Namesake) برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی و داستان دو نفر با نام «آدرین» است که در طول زندگیشان با مشکلات و چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوند. هر یک از آن‌ها به‌نحوی به‌دنبال پیداکردن هویت و معنای وجودشان هستند. کتاب حاضر به‌صورت تعاملی بین دو آدرین تعریف شده است و در آن، نویسنده به بررسی مفاهیمی همچون هویت، واقعیت، زمان و فضا پرداخته است. این رمان ۴۲ فصل دارد. به‌گفتهٔ مترجم، این رمان برابر با داستان و روایت استقامت تمام دخترانی است که همه می‌خواهند نابودشان کنند؛ داستان شجاعت، صداقت، زیرکی و بردباری. این رمان به ما می‌آموزد که چرا نباید حتی در تاریک‌ترین لحظات هم دست از تلاش برای نجات خود بکشیم و چرا نباید تسلیم سختی‌های پیش رو بشویم.

خواندن کتاب هم نام را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هم نام

«ناقوس بندر در سکوت ساگسی هولم طنین انداخت، من در کنار پنجره ایستاده و به مهی که اسکله‌ها را پوشانده بود نگاه می‌کردم.

وست طره‌های سرکش مویش را پشت گوش مهار کرد. حواسش را معطوف بستن دکمه‌های کتش کرده بود؛ اما من به پوست او در زیر نور شمع‌ها فکر می‌کردم. هنوز همه‌چیز را به یاد می‌آوردم و خاطره‌اش گونه‌هایم را سرخ می‌کرد؛ اما وست خجالت‌زده به نظر نمی‌رسید. درواقع، انگار مطمئن‌تر و آرام‌تر بود.

نفسی طولانی و آرام کشیدم تا اعصابم را آرام کنم. او که انگار می‌توانست افکارم را بخواند بوسه‌ای به شقیقه‌ام زد و گفت: «آماده‌ای؟»

سر تکان داده و پیراهن را از جایی که شب قبل بر زمین انداخته بودم، برداشتم. آماده بودم. وست قول داده بود که حتی اگر راث‌ها به ما نارو زدند به قراردادش با هولند پایبند نخواهد ماند. حتی اگر این به معنای پشت سر گذاشتن مری‌گولد و گذراندن باقی زندگی‌مان در مزارع چاودار یا لایروبی در جوال بود.

درواقع، دیگر برایم اهمیتی نداشت. من در وست خانواده‌ای یافته بودم و از تمام اتفاقاتی که رخ داده بود دریافته بودم حاضرم هر کاری برای داشتن او انجام دهم.

ویلا، پاژ، آستر، همیش و کوی روی عرشه منتظرمان بودند و وقتی‌که ما را در راهرو دیدند همه قامت راست کردند. ترو نوک دماغه بود، سکه‌ای را به هوا می‌انداخت و باز آن را می‌گرفت.

به پهلوی راست کشتی رفتم و پیراهن را به آن‌سو انداختم. ابریشم سبزرنگ در هوا به پرواز درآمده و روی آب‌های آبی‌رنگ فرود آمد.

حق با وست بود. هولند نروز را درک نمی‌کرد. فکر می‌کرد ثروت و قدرت می‌تواند برای او مسیری به سمت سروس باز کند؛ ولی ما را دست‌کم گرفته بود. چیزی بود که مردم به دنیا آمده در آن سواحل را به هم پیوند می‌داد. کسانی را که بر روی آن آب‌ها کشتی رانده بودند. مردم نروز را نمی‌شد خرید.

و بیشتر از تمام این‌ها، هولند مرا دست‌کم گرفته بود.

به پیراهن نگاه کردم که غرق شده و در زیر کف سفید امواج فرورفت.

اهمیتی نداشت که هولند چقدر تلاش می‌کرد پیراهنی به تن من کند. من مادرم نبودم.

پاژ که به‌وضوح از اینکه من و وست به‌تنهایی در جلسهٔ شورا حضور پیدا کنیم خوشش نمی‌آمد، گفت: «مطمئنین که نمی‌خواین ما باهاتون بیایم؟»

وست پاسخ داد: «نمی‌خوام هیچ‌کدومتون ذره‌ای به هولند نزدیک بشین... و صرف‌نظر از اینکه چه اتفاقی می‌افته آماده باشین که شب حرکت کنین... و اون بچه رو هم آزاد کنین.» و با سر به ترو اشاره کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۳۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

حجم

۳۳۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۹ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان