کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور
معرفی کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور
کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور نوشتهٔ برندون سندرسون و ترجمهٔ شقایق خانجانی است. انتشارات آذرباد این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور
کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور (Alcatraz Versus the Evil Librarians) برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است که جلد اول از مجموعه آلکاتراز است. داستان چیست؟ «آلکاتراز اسمدری» در روز تولد ۱۳سالگیاش بستهای دریافت میکند. این بسته دربردارندهٔ تنها میراثی است که از پدر و مادرش برای او به جا مانده است؛ یک کیسه شن. آلکاتراز خیلی زود متوجه میشود که این کیسهٔ شن چیزی معمولی نیست. کیسه توسط مکتب «کتابداران شرور» دزدیده میشود؛ گروهی که با پخشکردن اطلاعات غلط و مخفیکردن حقیقت بر دنیا حکومت میکنند. آلکاتراز باید با تنها سلاحی که دارد، جلوی آنها را بگیرد؛ استعدادی فوقالعاده برای شکستن چیزها. با این شخصیت و با این وضعیت همراه شوید. این رمان ۲۰ فصل دارد.
خواندن کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آلکاتراز در مقابل کتابداران شرور
«تجربهٔ به من نشان داده که بیشتر مشکلات به خاطر نداشتن اطلاعات است. بیشتر مردم چیزهایی را که لازم است بدانند، نمیدانند. بعضیها حقیقت را نادیده میگیرند، دیگران هیچوقت آن را درک نمیکنند.
وقتی دو دوست از دست هم عصبانی میشوند، معمولاً به خاطر این است که اطلاعاتی در مورد احساسات هم ندارند. آمریکاییها اطلاعاتی در مورد اینکه کتابداران به آنها حکومت میکند، ندارند. مردمی که از کنار این کتاب در طبقات میگذرند و آن را نمیخرند اطلاعی ندارند که چه کتاب خوشایند، مهیج و مفیدی است.
برای مثال، اولین کلمهٔ این فصل را در نظر بگیرید. وقتی آن را میخواندید اطلاعات لازم را نداشتید. احتمالاً با خودتان فرض کردید دارم به شما ناسزا میگویم. اشتباه فرض کردید. موران درواقع یک دهکده در سوئیس در محدودهٔ کوهستان جورا است. اگر از کتابداران متنفر باشید جای خوبی برای زندگی است، چون در آنجا شورشیان بهخوبی در زیرزمین مخفی شدهاند.
اطلاعات. شاید شما اهالی سرزمین سکوت در مورد اینکه بستیل و بقیه تفنگ را سلاحی اولیه میدانند خوانده باشید و به شما برخورده باشد. یا شاید، با خودتان فکر کرده باشید که متن مسخره است. درهرصورت باید در نظر خود بازبینی کنید.
اهالی سرزمین آزاد قرنها قبل استفاده از تفنگ را کنار گذاشتند. سلاحها به چند دلیل غیرقابل استفاده شده بودند، بعضی از آن دلایل باید در این داستان مشخص شده باشد. استعداد اسمدریها و توانایی چشمبینها تنها قدرتهای عجیب سرزمین آزاد نیست و بیشتر این تواناییها با اجسامی که تعداد اجزای محرک و قابل شکستنشان بیشتر باشد، بهتر کار میکنند. استفاده از تفنگ در برابر یک اسمدری، یا کسی بااستعداد مشابه، معمولاً ایدهٔ بدی است.
(این موضوع یک احتمال ساده است. هر چه احتمال خطا رفتن یک جزء بیشتر باشد، بیشتر خطا میرود. کامپیوتر من ... وقتی مجبور به استفاده از آن میشدم... همیشه بعد از یک کلیک در وضعیتی نزدیک فروپاشی بود؛ ولی مدادم تا به امروز بدون مشکل مانده است.)
و به همین خاطر، بیشتر سربازان و جنگجویان دنیا تفنگ را کنار گذاشته و بهجای آن سلاحها و زرههایی را انتخاب کردند که از شنهای چشمبینی یا تکنولوژی سیلیماتیک درست شده بود. آنها معمولاً با همتای باستانی خود ارتباطی نداشتند (مردم سرزمین آزاد هیچوقت از چیزی بیشتر از تفنگ استفاده نکرده و بعد به سراغ سلاحهایی ساختهشده از شن رفتند) و به همین خاطر فکر میکنند که تفنگها سلاحهای اولیه هستند. اگر از منظر آنها نگاه کنید، باعقل جور درمیآید.
و هرکسی که حاضر نباشد این کار را انجام دهد ... خُب، آنها احتمالاً موران هستند. چه آنجا زندگی کنند چه نکنند.
بستیل غرید: «سینگ اون سلاحهای ابتدایی رو بذار کنار.» از سوراخ روی زمین فاصله گرفت. «اون چیزای تکهتکه اونقدر بلندن که نصف کتابخونه حتماً صدای شلیکهات رو شنیدن.»
سینگ با خوشحالی گفت: «ولی مؤثرن.» و خشاب یک جفت تپانچه را پر کرد. «زندهشده رو اونقدری متوقف کرد تا آلکاتراز بتونه نابودش کنه. ندیدم شمشیر تو نصف اینکارو انجام بده.»
بستیل زیر لب غرید، سپس اخمکنان مکث کرد. «چرا اینجا انقدر گرمه؟»
ناسزا گفتم، به سمت سنگی که اطراف عدسی آتشبار بود و میدرخشید و دود میکرد، چرخیدم. زمین به طرز وحشتناکی نزدیک به ذوب شدن بود.
بستیل گفت: «هنوزم باورم نمیشه که اسمدری پیر عدسی آتشبار رو به تو داده، مثل این میمونه که ...»»
حجم
۶۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۶۵۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
نظرات کاربران
الکاتراز اسمدری در ظاهر کتابی برا نوجووانان هست اما در حقیقت افراد بزرگسال بیشتر از خوندنش لذت میبرن😅
میگن این مجموعه برای نوجوانهاست. اما من میگم همه میتونن ازش لذت ببرن چون هم ماجراهای خیلی زیاد و جذابی داره و هم اینکه از یک جایی به بعد واقعا بزرگسال به نظرم حتی بیشتر ازش لذت میبره....
یک اثر جذاب از یه نویسنده معرکه.