
کتاب قایقران
معرفی کتاب قایقران
کتاب قایقران نوشتهٔ جاستین کرونین و ترجمهٔ محمد جوادی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب قایقران
کتاب قایقران (The ferryman) برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است که آن را سرشار از رگههای جریان سیال ذهن و ابهام زمانی دانستهاند. گفته شده است که مهارت جاستین کرونین بر پویایی سینوسی طرح و خلق شخصیتهایی باورپذیر اثر گذاشته است. داستان چیست؟ مجمع الجزایر «پروسپرا» که توسط نابغۀ اسرارآمیزی معروف به «طراح» تأسیس شده، از وحشت دنیای بیرونیِ رو به وخامت پنهان است. در این جزیره رؤیاگون، شهروندان خوششانس پروسپرا از زندگی طولانی و پرباری برخوردارند تا زمانی که مانیتورهای تعبیهشده در ساعدشان که برای اندازهگیری سلامت جسمی و رفاه روانیشان قرار دارد، به زیر ۱۰ درصد میرسد؛ سپس خود را بازنشسته میکنند و سوار کشتی به جزیرهای که بهعنوان مهد کودک شناخته میشود میروند؛ جایی که بدنهای ناتوانشان تجدید میشود، خاطراتشان پاک میشود و آماده میشوند تا زندگی را از نو آغاز کنند. «پروکتور بنت» از دپارتمان قراردادهای اجتماعی، شغل رضایتبخشی بهعنوان قایقران دارد. او به آرامی مردم را در فرایند بازنشستگی راهنمایی میکند و در صورت لزوم آن را به اجرا در میآورد. همهچیز برای پروکتور خوب نیست. او در حال رؤیاپردازی برای چیزی است که قرار است در پروسپرا غیرممکن باشد. روزی درصد مانیتور او بهسرعت شروع به کاهش هشداردهنده میکند؛ سپس روزی فرا میرسد که احضار میشود تا پدرش را بازنشسته کند. پدرش قبل از سوارشدن به کشتی، پیامی نگرانکننده و مرموز به او داده است. کارکنان پشتیبانی، مردان و زنان معمولی که نیروی کار را برای ادارهٔ پروسپرا فراهم میکنند، شروع به زیر سؤال بردن جایگاه خود در نظم اجتماعی کردهاند. ناآرامی در حال ایجاد است و شایعاتی درمورد یک گروه مقاومت معروف به «ورودیان» که ممکن است به انقلاب دامن بزند، منتشر میشود. پروکتور متوجه میشود همهٔ چیزهایی را که زمانی باور میکرد زیر سؤال میبرد، درگیر دلیلی بسیار بزرگتر از آنچه تصور میکرد شده و در یک مأموریت ناامیدکننده برای کشف حقیقت قرار گرفته است.
خواندن کتاب قایقران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان علمی - تخیلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قایقران
«چهرهای که روی صفحهٔ شناور بالای کنسول بود، چهرهٔ من بود، درست تا پایین صندلی که روی آن نشسته بودم عین خود من.
«الان که این فیلم رو میبینی اورانیوس به کائلوس رسیده و تو از اتاق انتظار عبور کردی و از خوابی طولانی بیدار شدی. توی روزهای آینده تصمیمهای زیادی باید بگیری؛ نمیتونم بهت بگم چیکار کنی. این چیزی که میگم عجیبه. درحقیقت من و تو یه نفر هستیم. اما سالها و عمر زیادی برای تو گذشته. درضمن احتمال داره بعد از این همه سال، اینکه کجا هستی و تمام این اتفاقهایی که افتاده، درکش برات مشکل باشه. شاید تمام اینها برات تو یه چشمبههمزدن اتفاق افتاده باشه. شاید سنگینی زمان رو طوری احساس میکنی که من نمیتونم پیشبینی کنم. کاری که میخوایم بکنیم رو تا حالا کسی انجام نداده. برای همین، این فیلم رو برات میذارم تا به بهترین شکل ممکن بهت کمک کنم که دوباره با شرایطت ارتباط برقرار کنی.»
تصویری جدید ظاهر شد. این بار با کتوشلوار تیره و پیراهنی که یقهاش باز بود روی مبل، کنار آتشی خروشان نشسته بودم. روبروی من، روی صندلی مشابه، با پاهای روی هم، زنی حدوداً پنجاهساله، جذاب و مبادیآداب نشسته بود. گوشهٔ پایین سمت چپ صفحه، برچسب زمان بود که رویش نوشته بود: «۷ آوریل ۲۱۳۲».
زن رو به دوربین گفت: «شب بهخیر، من سالی بلایت هستم. اینجا در شرکت پروسپرا انکوریج با پراکتور بنت، مدیر پروژهٔ اورانیوس هستم.» او کلمههای بعدیاش را خطاب به من گفت: «خوش اومدین مدیر بنت.»
«ممنونم سالی. خوشحالم که اینجا هستی.»
«اول، اجازه بدین فقدان اخیر رو بهتون تسلیت بگم. باید خیلی سخت باشه.»
پراکتورِ روی صفحه، که آن هم من بودم، به وضوح آب دهانش را قورت داد. «بله، روزهای سختی برای همه بوده، به خصوص الان که به رفتنمون نزدیک میشیم. همهٔ ما اینجا مثل یه خونوادهایم.»
«رفتنتون به کائلوس. سیارهای که اگه اشتباه نکنم اسم دختر مرحومتون رو روش گذاشتین.»
پراکتور روی صفحه سر تکان داد. «در واقع این ایدهٔ برادر بزرگترم، مالکوم، بود. این کادوی تولد چهارسالگیش بود. اون دو نفر خیلی با هم صمیمی بودن.»
«منظورتون دکتر مالکوم بنت، دانشمند ارشد نجوم اورانیوسه.»
«درسته. مالکوم بود که اون رو کشف کرد. کائلوس اولین سیارهٔ فراخورشیدیه که با اطمینان میتونیم بگیم قادر به پشتیبانی از زندگی انسانه، هم آب تو سطحش داره و هم جو قابل تنفس. اسم کایلی از کلمهٔ لاتین کائلوس گرفته شده، به معنی از آسمان. مناسب به نظر میرسید.»
«قشنگه. اما شاید کمی هم تلخ باشه؟»»
حجم
۵۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۱۶ صفحه
حجم
۵۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۱۶ صفحه