کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول)

کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول) نوشته‌ی سیدمحمدعلی فتاح‌زاده مجموعه‌ای از حکایت‌ها و روایت‌های کوتاه درباره زندگی چهارده معصوم و اهل بیت است که با نگاهی داستانی و آموزنده به وقایع و آموزه‌های اخلاقی و معنوی می‌پردازد. این کتاب توسط نشر معارف منتشر شده است و تلاش دارد با زبانی ساده و روایت‌هایی برگرفته از منابع معتبر شیعی، مفاهیم دینی و اخلاقی را به مخاطب منتقل کند. نویسنده با بهره‌گیری از داستان‌ها و حکایت‌های تاریخی، سعی کرده است پیوندی میان زندگی روزمره و آموزه‌های اهل بیت برقرار کند و مخاطب را به تأمل درباره رفتارها و باورهای خود دعوت نماید. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول)

یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول) اثری است که با محوریت زندگی و سیره چهارده معصوم، مجموعه‌ای از حکایت‌ها و روایت‌های کوتاه را گردآوری کرده است. سیدمحمدعلی فتاح‌زاده در این کتاب، با تکیه‌بر منابع دست‌اول و معتبر شیعی، تلاش کرده است تا حکایت‌هایی را انتخاب کند که نه‌تنها جنبه تاریخی دارند، بلکه به مسائل روزمره و دغدغه‌های اخلاقی انسان معاصر نیز مرتبط می‌شوند. ساختار کتاب به گونه‌ای است که هر حکایت با موضوع‌بندی مشخص و هشتگ‌هایی در انتها همراه شده تا مخاطب بتواند به‌راحتی به موضوعات مورد علاقه خود دسترسی پیدا کند. نویسنده در مقدمه توضیح داده است که هدفش ارائه روایاتی است که از تحریف و دخل و تصرف به دور باشند و معنای اصیل خود را حفظ کرده باشند. این کتاب در قالب داستان‌های کوتاه، مفاهیمی چون وفای به عهد، کنترل خشم، اهمیت صدقه، احترام به والدین، توبه و معرفت امام را با مثال‌هایی ملموس و قابل درک بیان کرده است. هر روایت با نقل قولی از منابع معتبر و گاه با شرحی کوتاه از نویسنده همراه است تا پیوند میان گذشته و حال را برقرار کند.

خلاصه داستان یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول)

کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول) با روایت‌هایی کوتاه و آموزنده، به زندگی و سیره چهارده معصوم می‌پردازد. هر حکایت، رویدادی از زندگی اهل بیت را بازگو می‌کند و در پایان با هشتگ‌هایی موضوع‌بندی می‌شود تا مخاطب بتواند به راحتی به مضمون هر داستان پی ببرد. نویسنده با انتخاب حکایت‌هایی از منابع معتبر، تلاش کرده است تا آموزه‌های اخلاقی و معنوی را به زبان ساده و قابل لمس بیان کند. موضوعاتی مانند وفای به عهد، کنترل خشم، بخشش، اهمیت دعا و توسل، احترام به والدین، توبه، صدقه و معرفت امام در قالب داستان‌هایی از زندگی معصومان و اطرافیانشان روایت شده‌اند. هر داستان با شرحی کوتاه از نویسنده همراه است که پیوند آن روایت با زندگی امروز را برجسته می‌کند. کتاب با هدف آشناکردن مخاطب با جنبه‌های انسانی و اخلاقی اهل بیت، سعی دارد الگویی برای رفتار و باورهای فردی و اجتماعی ارائه دهد. در کنار نقل حکایت‌ها، نویسنده گاهی با طرح پرسش یا تلنگری اخلاقی، مخاطب را به تأمل درباره رفتارهای خود دعوت می‌کند. این مجموعه نه‌تنها برای آشنایی با تاریخ و سیره معصومان، بلکه برای بازاندیشی در سبک زندگی و ارزش‌های اخلاقی نیز قابل استفاده است.

چرا باید کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول) را بخوانیم؟

این کتاب با رویکردی داستان‌محور و زبانی صمیمی، مفاهیم اخلاقی و آموزه‌های دینی را از دل روایت‌های تاریخی و حکایت‌های اهل بیت استخراج کرده است. ویژگی شاخص آن، انتخاب روایت‌هایی است که به مسائل روزمره و دغدغه‌های اخلاقی انسان معاصر پیوند می‌خورند. موضوع‌بندی دقیق و استفاده از هشتگ‌ها در پایان هر حکایت، دسترسی به موضوعات مختلف را آسان کرده است. همچنین، نویسنده تلاش کرده تا از منابع معتبر و دست‌اول استفاده کند و از تحریف یا دخل و تصرف در روایت‌ها پرهیز نماید. خواندن این کتاب می‌تواند به تقویت بینش اخلاقی، افزایش شناخت نسبت به سیره معصومان و الهام‌گیری برای مواجهه با چالش‌های زندگی کمک کند. علاوه‌براین، روایت‌های کوتاه و قابل فهم آن، مطالعه را برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب و آسان ساخته است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان به حکایت‌های اخلاقی و دینی، کسانی که به دنبال الگوهای رفتاری از زندگی اهل بیت هستند، دانشجویان و پژوهشگران حوزه معارف اسلامی و افرادی که دغدغه رشد معنوی و اخلاقی دارند پیشنهاد می‌شود. همچنین برای کسانی که به دنبال روایت‌هایی کوتاه و آموزنده برای بازاندیشی در سبک زندگی خود هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب یک روز یک جا یک نفر (دفتر اول)

«کار به جایی رسیده بود که هشتِ خلق، درگرو هشان بود. در همان گیروداری که زمین‌وزمان، همراه آفتاب و هُرم گرمایش، برای رساندن جان مردم به لب‌هایشان، دست بیعت به هم داده بودند. آخِر کار بود. طوفان ناامیدی وزیدن گرفته بود. همه درها را که زدند و صدای بازشدنی نیامد. به یاد دستِ مشکل‌گشای فاتح بدر و خیبر امیرالمومنین افتادند. سرانجام پس از آن قحطی طولانی، آسمان بارید و کوفیان مهمان دعای فرزندش شدند. حکایتش را بخوان. امروز نیز من و تو در روزمره‌های زندگی، نمک‌گیر سفره پسر همان آقای مهربان هستیم. امام زمان را می‌گویم. پسر نرجس خاتون. جوالدوز زدن به مردم بماند برای بعد؛ من به خودم سوزنی و شم نیز به خود سوزنی. نشود عاقبت، من نیز همانند مردم آن زمان، نمکدان محبت‌های او را درهم شکنم؛ هرچه باشد، وادی وادی محبت و دوستی است. به شعار و دادوهوار که آبی گرم نمی‌شود. این عمل است که در کنار دل پاک، ادعایم را ثابت می‌کند... امام سجاد فرمود: روزی اهل کوفه، از شدت خشکسالی، به امیرالمومنین شکایت کردند و از آن حضرت خواستند تا برای باریدن باران دعا کند. حضرت به فرزندش حسین فرمود: پسرم، برخیز و برای اهل کوفه دعا کن تا خدای عزوجل بر این قوم، باران رحمتش را نازل کند.»