
کتاب روبات کامل (جلد دوم)
معرفی کتاب روبات کامل (جلد دوم)
کتاب الکترونیکی «روبات کامل (جلد دوم)» نوشتهٔ آیزاک آسیموف و با ترجمهٔ سعید سیمرغ، توسط نشر کتابسرای تندیس منتشر شده است. این کتاب دومین جلد از مجموعهٔ کامل داستانهای روباتی آسیموف است که به ماجراهای متنوع و پیچیدهٔ روباتها و تعامل آنها با انسانها میپردازد. داستانهای این مجموعه، با محوریت قوانین سهگانهٔ روباتیک، به بررسی چالشهای اخلاقی، فلسفی و علمی در دنیایی میپردازند که روباتها بخشی جداییناپذیر از زندگی بشر شدهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روبات کامل (جلد دوم)
در «روبات کامل (جلد دوم)» آیزاک آسیموف، خواننده با مجموعهای از داستانهای کوتاه علمی-تخیلی روبهرو میشود که هرکدام بهنوعی به روابط میان انسان و روبات میپردازند. این جلد، ادامهٔ جلد نخست است و داستانهایی را در بر میگیرد که شخصیتهای محوری آنها اغلب دو آزمونگر میدانی به نامهای «گرگوری پاول» و «مایکل داناوان» هستند. آسیموف در این داستانها، با بهرهگیری از قوانین سهگانهٔ روباتیک، موقعیتهایی را خلق میکند که در آنها روباتها با مسائل پیچیدهٔ اخلاقی و منطقی مواجه میشوند. قالب کتاب، داستان کوتاه است و هر داستان، ماجرایی مستقل اما مرتبط با دغدغههای اصلی آسیموف دربارهٔ هوش مصنوعی، مسئولیت انسانی و مرزهای علم و اخلاق را روایت میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان، یک مسئلهٔ تازه را پیش میکشد و خواننده را به تأمل دربارهٔ آیندهٔ فناوری و جایگاه انسان در آن دعوت میکند.
خلاصه داستان روبات کامل (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در این جلد از مجموعهٔ «روبات کامل»، آسیموف داستانهایی را روایت میکند که محوریت آنها بر تعامل میان انسان و روبات و چالشهای ناشی از قوانین سهگانهٔ روباتیک استوار است. داستانها اغلب با حضور دو شخصیت اصلی، «پاول» و «داناوان»، پیش میروند که بهعنوان آزمونگرهای میدانی، وظیفهٔ آزمایش و بررسی عملکرد روباتها را در شرایط مختلف بر عهده دارند. هر داستان، یک موقعیت منحصربهفرد را به تصویر میکشد؛ برای مثال، در داستان «قانون اول»، داناوان ماجرای روباتی را تعریف میکند که بهظاهر از قانون اول روباتیک سرپیچی کرده و این موضوع، بحثی دربارهٔ اولویتهای اخلاقی و حتی احساسات مادری در روباتها را پیش میکشد. در داستان «سرگردان»، پاول و داناوان با روباتی مواجه میشوند که به دلیل تعارض میان قوانین دوم و سوم روباتیک، دچار نوعی سردرگمی و رفتار غیرعادی شده است. این موقعیتها، بستری برای بررسی محدودیتهای منطق ماشینی و تأثیر آن بر تصمیمگیریهای حیاتی فراهم میکنند. آسیموف در این داستانها، نهتنها به مسائل فنی و علمی روباتها میپردازد، بلکه با طنز و ظرافت، پرسشهایی دربارهٔ هویت، اختیار و مسئولیت را مطرح میکند. هر داستان، با گرهافکنیهای هوشمندانه و پایانهایی تأملبرانگیز، خواننده را با ابعاد ناشناختهٔ رابطهٔ انسان و ماشین روبهرو میسازد.
چرا باید کتاب روبات کامل (جلد دوم) را بخوانیم؟
این کتاب با داستانهایی که هرکدام یک معمای فکری و اخلاقی را پیش میکشند، فرصتی برای مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهٔ هوش مصنوعی، مسئولیت انسانی و آیندهٔ فناوری فراهم میکند. آسیموف با خلق موقعیتهایی پیچیده و شخصیتهایی باورپذیر، نشان میدهد که حتی پیشرفتهترین روباتها نیز میتوانند در برابر تناقضهای اخلاقی و منطقی قرار بگیرند. خواندن این اثر، نهتنها برای علاقهمندان به داستانهای علمی-تخیلی جذاب است، بلکه برای کسانی که به فلسفهٔ علم، اخلاق فناوری و آیندهپژوهی علاقه دارند، دریچهای تازه به روی اندیشههای نو باز میکند. این کتاب، با روایتهایی که هم سرگرمکنندهاند و هم اندیشهبرانگیز، مخاطب را به بازاندیشی دربارهٔ مرز میان انسان و ماشین دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای علمی-تخیلی، دوستداران مباحث هوش مصنوعی و اخلاق فناوری، و کسانی که به آیندهٔ روابط انسان و ماشین میاندیشند، مناسب است. همچنین دانشجویان و پژوهشگران حوزههای فلسفهٔ علم، روباتیک و مطالعات آینده میتوانند از ایدههای مطرحشده در این مجموعه بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب روبات کامل (جلد دوم)
«پاول گفت: «از اول شروع کن. باید این مشکل رو راست و ریست کنیم.» حالا در اتاق ارتباطات رادیویی بودند که تجهیزاتش عتیقه شده بود، آخر ده سالی میشد که پیش از ورود آنها کسی بهشان دست نزده بود. از لحاظ فناوری، حتی ده سال هم مدت طولانیای است. مثلاً اسپیدی را با آن روباتهایی که در سال ۲۰۰۵ داشتند مقایسه کنید. پیشرفت روباتسازی در این روزها فوقالعاده بود. پاول با ملایمت دستی روی سطح فولادی که هنوز برق میزد کشید. حال و هوای بلااستفاده بودنی که در همۀ چیزهای آن اتاق بود ــ یا در تمام ایستگاه ــ بینهایت دلتنگکننده بود. حتماً داناوان هم چنین چیزی را حس کرده بود. «سعی کردم با رادیو جاش رو پیدا کنم، ولی فایده نداشت. سمت خورشیدی تیر رادیو به درد نمیخوره. بیشتر از سه کیلومتر برد نداره. بههرحال این هم یکی از دلایل شکست گروه اکتشافی قبلی بود. تا چند هفتۀ دیگه هم نمیتونیم تجهیزات فراموج رو کار بذاریم...» «بیخیال این چیزها. چی به دست آوردی؟» «با موج کوتاه یه سیگنال سازماننیافته رو مکانیابی کردم. بهجز پیدا کردن موقعیت مکانیش به هیچ درد دیگهای نمیخوره. اینطوری دو ساعت تموم ردّش رو گرفتم و نتیجهش رو روی نقشه ثبت کردم.» تکه کاغذ چهارگوش و زردشدهای در جیب پشتش بود ــ یادگاری باقیمانده از نخستین گروه اکتشافی ــ که آن را وحشیانه روی میز کوبید و با کف دست صافش کرد. پاول که دستانش را روی سینه گره کرده بود، از دور آن را تماشا میکرد. داناوان با مدادش که از نگرانی میلرزید به آن اشاره کرد و گفت: «ضربدر قرمز محل چشمۀ سلنیومه. خودت علامت زده بودی.»
حجم
۳۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه
حجم
۳۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۸۸ صفحه