کتاب غافلگیری در پاریس
معرفی کتاب غافلگیری در پاریس
کتاب الکترونیکی غافلگیری در پاریس نوشتۀ فرانتس هولر با ترجمۀ الهام مقدس توسط انتشارات ایرانبان منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه با نگاهی طنزآمیز، فلسفی و گاه غافلگیرکننده است که خواننده را به دنیایی از داستانهایی غیرمعمول و تفکربرانگیز میبرد.
درباره کتاب غافلگیری در پاریس
این اثر یکی از مجموعههای داستانی فرانتس هولر، نویسندۀ سوئیسی، است. هولر با نثری ساده و روان اما با محتوایی عمیق و چندلایه، به جزئیات زندگی روزمره میپردازد و از دل آنها داستانهایی شگفتانگیز و گاه طنزآمیز میآفریند. داستانهای مجموعه غافلگیری در پاریس، با مضامین متنوعی همچون روابط انسانی، ناهماهنگیهای اجتماعی، و موقعیتهای غیرمنتظره، ذهن خواننده را به چالش میکشند. یکی از ویژگیهای برجستۀ این اثر، پایانهای غافلگیرکنندهای است که خواننده را به تفکر وادار میکند. هر داستان همچون قطعهای مستقل است که جهان خاص خود را دارد، اما در عین حال روح مشترکی از طنز، هوشمندی و نگاه دقیق به رفتارهای انسانی در تمامی آنها دیده میشود.
فرانتس هولر، نویسندۀ سوئیسی متولد ۱۹۴۳، یکی از نویسندگان برجستۀ ادبیات آلمانیزبان است. او به دلیل داستانهای کوتاه و نمایشنامههای طنزآمیز و تأثیرگذارش شهرت دارد. آثار هولر اغلب با نگاه کنایهآمیز به زندگی مدرن و رفتارهای انسانی نوشته شدهاند. او در طول زندگی حرفهای خود جوایز متعددی دریافت کرده و یکی از چهرههای برجستۀ ادبیات داستانی در سوئیس و اروپا به شمار میرود.
کتاب غافلگیری در پاریس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه با پایانی غیرمنتظره و کسانی که به دنبال آثاری با ترکیبی از طنز و فلسفه هستند، جذاب خواهد بود. همچنین، طرفداران ادبیات اروپایی و داستانهایی با نگاه دقیق به جزئیات زندگی، میتوانند از این مجموعه لذت ببرند.
بخشی از کتاب غافلگیری در پاریس
«در این چهارده روز تمام اهالی لوکارنو از خانههای کوچکشان بیرون آمده بودند. هر روز دویست سیصد روزنامهنگار به طرف پلازا دی جیوستزیا میدویدند که اجلاس آنجا برگزار میشد و روزنامهنگارها اجازه ورود نداشتند و بعد از آنجا برای کنفرانس مطبوعاتی به سوی گراند هتل میرفتند که آنجا هم چیزی دستگیرشان نمیشد و بعد به طرف «بانک فراین» میدویدند؛ آنجا میتوانستند تلفن کنند و تلگراف بزنند. سیاستمدارانی که آدم اسم آنها را فقط از روزنامهها میشناخت، ناگهان جلوی چشم ظاهر میشدند. اشترزمان آلمانی با سر کچل براقش شبها در پیازا گرانده آبجویش را میخورد؛ بریان فرانسوی کوچک و کمی خمیده یک بار سینما رفت؛ آن انگلیسی، چیمبرلین را میشد دید که با همسرش کنار لیدو قدم میزدند و طبیعتاً ما در گراند هتل همه آنها را سر میز صبحانه یا شام کنار خود داشتیم و خدمه از کله سحر تا پاسی از شب عرق میریختند و هیچ کس حق اشتباه نداشت. یک بار کمی قبل از ساعت دوازده، وقتی خسته و کوفته به اتاقم میرفتم، سرآشپز مرا در پلههای پشتی گیر انداخت و مجبور شدم به او کمک کنم تا ساندویچهایی را آماده کند که بعداً باید برای کنفرانس مطبوعاتی نیمهشب میبردم. آنجا متوجه شدم که جراندی، دست راست موسیلینی، چطور همه روزنامهنگارهای ایتالیایی را تهدید میکرد كه اگر فردا در یکی از روزنامههایشان کلمهای از پیشنویس قرارداد باشد، آن روزنامه بلافاصله توقیف میشود. آن وقت اجازه دادند ساندویچها را به روزنامهنگارها تعارف کنم و لوییجی، دستیار دوم گارسون برای آنها نوشیدنی ریخت؛ به این ترتیب، یاد گرفتم آزادی مطبوعات به چه معناست و برایم روشن شد که چاپخانهچی به چه دلیل با خشم از فاشیستها حرف میزد.
فقط این لوکارنو نبود که دچار آشوب شدهبود؛ این ناآرامی به کمون کوچک ما هم کشیده شد. چاپخانهچی یادمان میداد که کمونیستها کاملاً مخالف این مذاکراتند. اگر آلمان دوباره فعال شود، جناح راست و قدرت بورژوازی را در اروپا تقویت و از این طریق انقلاب را دشوار میکند. نظر کمونیستها این بود که به این دلیل باید کنفرانس را به هم زد.»
حجم
۱۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه
حجم
۱۸۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۷۲ صفحه