کتاب گذشته چراغ راه آینده است
معرفی کتاب گذشته چراغ راه آینده است
کتاب گذشته چراغ راه آینده است نوشتهٔ جامی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب تاریخ ایران در فاصلهٔ دو کودتا (۱۲۹۹ - ۱۳۳۲) است.
درباره کتاب گذشته چراغ راه آینده است
کتاب گذشته چراغ راه آینده است که در ۱۲ فصل نوشته شده، با هدف کمک به روشنساختن دورهٔ بسیار مهمی از تاریخ معاصر ایران ارائه شده است؛ تا چراغ راهنمایی برای جویندگان حقیقت و رهروان راه آزادی و دموکراسی و استقلال ایران شود. عنوان برخی از فصلهای این اثر تاریخی عبارت است از «سقوط دیکتاتوری رضاشاه و برقراری آزادی نسبی»، «اوضاع سیاسی کشور در آستانه نهضت دموکراتیک آذربایجان»، «اوضاع ایران پس از شکست نهضت آذربایجان»، «نهضت مردم ایران برای ملی کردن نفت در سراسر کشور» و «کشور ما پس از کودتای ۲۸ مرداد».
خواندن کتاب گذشته چراغ راه آینده است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ معاصر ایران در فاصلهٔ دو کودتا (۱۲۹۹ - ۱۳۳۲) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گذشته چراغ راه آینده است
«کودتای ۲۸ مرداد که با سرپرستی و دخالت مستقیم دولت آمریکا انجام پذیرفت محمدرضاشاه را که با فضاحت و رسوایی از کشور ما فرار کرده بود به ایران بازگردانیده مجددا به تخت سلطنت نشانید تا به دست او ملت را به زنجیر کشیده به غارت ثروتهای ملی ما ادامه دهد و استقلال سیاسی و اقتصادی کشور ما را لگدکوب سازد.
به همین منظور هنوز چند روزی از کودتا نگذشته بود که ژنرال آیزنهاور رئیسجمهور آمریکا کسی که در پاسخ درخواست کمک دکتر مصدق نوشت: «... هرگاه دول متحده بخواهد به میزان معتنابهی از طریق اقتصادی به ایران کمک کند در حق مؤدیان مالیاتی آمریکا شرط انصاف را رعایت نکرده است» با صدور اعلامیهای مبلغ ۴۵ میلیون دلار به دولت کودتا کمک فوری داد.
اینک دولت زاهدی وظیفه داشت که با سرکوبی نهضت ملی ایران، محیط آمادهای برای انجام مقاصد آزمندانه و غارتگرانه امپریالیستهای انگلیس و آمریکا فراهم سازد و چنین محیطی با حبس و تبعید و اعدام آزادیخواهان فراهم شد. سپس زیر سایه سرنیزههای حکومت کودتا «انتخاباتی» انجام یافت که اکثریت کرسیهای مجلس شورا و مجلس سنا را نصیب جیرهخواران استعمار و عمال ارتجاع ساخت تا دولت زاهدی بتواند «مسئله نفت» را به سود امپریالیستها و به زیان ملت ایران حل کند.
حکومت کودتا به عنوان اولین قدم در این راه ابتدا روابط سیاسی بین ایران و انگلستان را برقرار ساخت و روز ۱۴ آذرماه سال ۱۳۳۲ سخنگوی دولت اظهار داشت که از این ساعت روابط سیاسی بین دولتهای ایران و انگلستان دوباره برقرار است. در این باره اعلامیه مشترک دولتهای ایران و آمریکا چنین میگفت:
دولتین انگلستان و ایران تصمیم گرفتهاند روابط سیاسی را برقرار سازند و هر یک بزودی سفیر کبیر به کشور دیگر اعزام دارند. سپس در نزدیکترین موقعی که مورد موافقت طرفین باشد در باب حل اختلافات مربوط به نفت که اخیرا موجب تیرگی روابط بین آنها شده بود شروع به مذاکرات نمایند و به این طریق دوستی دیرینه خود را برقرار و تحکیم نمایند. دولتین اطمینان دارند که با حسن نیت به راهحلی میتوان رسید که آمال و آرزوهای مردم ایران در خصوص منابع طبیعی کشورشان ملحوظ و شرافت و مصالح و منافع طرفین براساس عدل و انصاف تأمین شود.
برای تصاحب و بهرهبرداری از منابع نفتی ایران دولتهای انگلیس و آمریکا کنسرسیومی مرکب از شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا، فرانسه و هلند و شرکت نفت انگلیس و ایران (شرکت سابق نفت جنوب) تشکیل دادند. اما توافق بر سر غارت ثروت ملی ما و یا به اصطلاح «تقسیم عادلانه شکار» یک سال به طول انجامید.
قبل از سقوط حکومت دکتر مصدق شرکت نفت جنوب و دولت انگلستان از نظر حقوق بینالمللی در شرایط ذیل قرار داشتند:
مجامع صلاحیتدار بینالمللی نظیر شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیوان داوری لاهه صحت اقدام دولت ایران را در ملی کردن صنعت نفت خود که ناشی از حق حاکمیت هر کشوری است تأیید نموده بودند و اقدامات دولت انگلیس برای توقیف کشتیهای حامل نفت ایران در دادگاههای توکیو و ونیز شکست خورده و دولت ایران در آن دادگاهها حاکم شده بود.
لذا برای دولت انگلستان از نظر حقوقی و قضایی جز مراجعه به دادگاههای کشور ما جهت تعیین و دریافت غرامت تأسیسات نفتی خود راه دیگری باقی نبود و هیچ مرجع صالح بینالمللی ادعای شرکت نفت جنوب و دولت انگلستان را مبنی بر غرامت «از دست رفتن کسب و کار» یا «عدمالنفع» قانونی نمیشمرد، چنان که در سال ۱۹۳۸ هنگام ملی شدن نفت در مکزیک به آمریکاییها تعلق نگرفت.
اما توفیق ملت ایران در اعمال حق حاکمیت ملی خود و به دست گرفتن اداره صنعت نفت کشور، لطمات بزرگی به منافع ظالمانه و غارتگرانه دولتهای انگلیس و آمریکا در خاورمیانه و در سراسر جهان وارد میساخت. لذا آنها با ساقط کردن حکومت ملی دکتر مصدق و بازگرداندن محمدرضاشاه ـ که برای حفظ تاج و تخت خود حاضر به هر گونه گذشت و حاتمبخشی از کیسه ملت فقیر ما بود ـ نهضت ملی مردم ایران را درهم شکسته تسلط استعمارگرانه خود را دوباره در کشور ما استوار ساختند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۶۹۶ صفحه