
کتاب تابوتی در جنگل
معرفی کتاب تابوتی در جنگل
کتاب الکترونیکی تابوتی در جنگل نوشتۀ مورین جانسون با ترجمۀ سیامک دشتی در انتشارات ایرانبان چاپ شده است. این کتاب دربارۀ ماجرای حل یک پرونده قتل در دل جنگل است که به گذشتهای رازآلود و پروندهای حلنشده مربوط میشود. در این رمان، کارآگاهی جوان به نام استیوی بل بار دیگر وارد دنیای جنایت و معما میشود.
درباره کتاب تابوتی در جنگل
تابوتی در جنگل چهارمین جلد از مجموعهای جنایی است که با سهگانهای با عنوان «ارادتمند، حیلهگر مرموز» آغاز شده است. در این مجموعه، شخصیت اصلی یعنی استیوی بل، نوجوانی با ذهن تحلیلگر و علاقهمند به حل معماهای جنایی، نقش محوری دارد. کتاب «تابوتی در جنگل» نیز همچون آثار قبلی مجموعه، از الگوهای کلاسیک داستانهای معمایی بهره میبرد و با فضاسازی خاص و روایت چندلایه، سعی دارد ذهن خواننده را درگیر یک معمای پیچیده کند. رمان در دو بازۀ زمانی اصلی روایت میشود: یکی در ژوییه ۱۹۷۸، زمانی که قتلهای اصلی داستان اتفاق افتادهاند، و دیگری در زمان حال، زمانی که استیوی بل و همراهانش تلاش میکنند پرده از راز این جنایتها بردارند. این ساختار زمانی باعث شده است که مخاطب بهصورت موازی در جریان تحقیقات گذشته و حال قرار گیرد. عنوان کتاب، به تابوتی اشاره دارد که در دل جنگل کشف شده و گره اصلی داستان را شکل میدهد. این تابوت، نمادی از رازهای سر به مهر گذشته است که به واسطۀ کنجکاوی و پیگیری شخصیت اصلی، آرامآرام گشوده میشود. در این میان، نویسنده با استفاده از جزئیات محیطی، شخصیتپردازی تدریجی، و فلاشبکهای منظم، فضایی معمایی خلق کرده است.
استیوی بل، شخصیت محوری داستان، با وجود جوانی، از دقت نظر، پشتکار و شجاعت بالایی برخوردار است و ویژگیهای شخصیتی او در طول مجموعه بهتدریج عمق بیشتری پیدا میکند. در «تابوتی در جنگل»، او به همراه گروهی از نوجوانان دیگر به اردوگاهی در یک پارک ملی میروند؛ جایی که قتلهایی در گذشته در آن رخ داده و به دلایلی مسکوت ماندهاند. وظیفۀ آنها بررسی این جنایتهاست. همین موقعیت، بستری برای طرح سؤالات اخلاقی، اجتماعی و روانشناختی پیرامون قتل، عدالت، و حقیقت فراهم میکند. نویسنده، مورین جانسون، پیشتر نیز در آثار دیگر خود به ژانر جنایی نوجوانان علاقه نشان داده است. سهگانهی «ارادتمند، حیلهگر مرموز» از جمله آثار موفق او در این ژانر است که توانسته توجه مخاطبان نوجوان را در سطح بینالمللی جلب کند. جانسون در این رمان نیز همان ساختار چندلایه، روایت غیرخطی و تعلیقهای معنادار را به کار گرفته است. این کتاب در کنار استقبال خوانندگان، در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز نیز قرار گرفته و توجه رسانهها و منتقدان ادبی حوزه نوجوان را جلب کرده است. «تابوتی در جنگل» همچنین در ادامه مسیر سهگانه قبلی، نشانههایی از تبدیلشدن به مجموعهای بلندمدت را دارد. شخصیت استیوی بل به عنوان کارآگاهی نوجوان، مشابه شخصیتهایی همچون شرلوک هلمز یا هرکول پوارو در ادبیات کلاسیک جنایی، طراحی شده و احتمال داده میشود نویسنده در آینده با خلق پروندههای تازهای برای او، مجموعهای وسیعتر را پدید آورد.
کتاب تابوتی در جنگل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای معمایی و جنایی علاقهمند هستند، مناسب است. همچنین خوانندگانی که سهگانهی «ارادتمند، حیلهگر مرموز» را دنبال کردهاند، با پیشزمینهی ذهنی بهتری از کتاب بهرهمند خواهند شد.
درباره مورین جانسون
مورین جانسون نویسندهای آمریکایی در حوزه ادبیات نوجوان است که بهویژه با آثار معمایی و جناییاش شناخته میشود. او با نوشتن مجموعههایی همچون «ارادتمند، حیلهگر مرموز» و مشارکت در مجموعههایی مانند «Let It Snow» توانست به فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز راه یابد. جانسون همچنین در تولید پادکستهای جنایی مشارکت دارد و علاقهاش به موضوعات جنایی واقعی (true crime) نیز در آثار داستانیاش بازتاب یافته است.
بخشی از کتاب تابوتی در جنگل
«حالا اگر همان پدرومادرها سابرینا را در داخل آن جیپ قهوهای تاد کوپِر بدنام و بیآبرو و در کنار او میدیدند، چه میگفتند؟ آن هم وقتی که آن جیپ با چرخهای فرورفته در گلولای و دستاندازهای جادهٔ جنگلی بالا و پایین میجهید و تاد کوپر و سابرینا را هم با خود به از روی صندلی به هوا پرتاب میکرد. تصویری که از جاده در پشت سر جیپ در آیینهٔ جلو دیده میشد، انگار همنوا با آواز راک و ریتمدار لِد زپلین که از ضبطصوت جیپ پخش میشد بالا و پایین میرفت. تاریکی جنگل را تنها نور نقرهای مهتاب و سوسوی چراغ سقفی داخل جیپ روشن میکرد. تاد پسر شهردار و کاپیتان تیم فوتبال شهر بود. سابرینا به تاد از هیچ نظر اطمینان نداشت و در هیچ موردی به او اعتماد نمیکرد. همه تاد را آدمی لاابالی میدانستند. اما او این بار خیلی تلاش کردهبود سابرینا را با خود همراه سازد. ادعا میکرد که از این پس سعی خواهد کرد اصول اخلاقی را رعایت کند. او به همه میگفت که با دست پر به سراغشان میآید. او داشتن یک ماشین را امتیازی برای خود میدانست. البته ماشین او یک جیپ ساده و نه چندان تروتمیز بیشتر نبود. با این حال، کمتر جوانی در سن تاد و در شهری که او زندگی میکرد، ماشین داشت.
تاد ادعا میکرد که تصمیم گرفته از آن پس جوانی سربهراه و سالم باشد. اما برخلاف این ادعا، او تا همانجای کار، با آمدن به جنگل با جیپ مرتکب دو کار خلاف شدهبود. یکی زیر پا گذاشتن مقررات منع عبورومرور و خروج از کَمپ در شب و دیگری ورود غیرمجاز به جنگل باز هم به هنگام تاریکی هوا. اما این دو کار غیرمجاز نسبت به آنچه قرار بود آنها پس از رسیدن به مقصد انجام دهند، خلافهای مهمی به حساب نمیآمدند.
سابرینا اَبِت تلاش میکرد با دست خود بازوی اِریک وایلد را که در یکی از صندلی عقب کنار او نشستهبود بگیرد تا بتواند در تکانهای شدید جیپ و به هنگام عبور از ناهمواریهای جاده، تعادلش را حفظ کند. در این اواخر خیلیها فکر میکردند که اِریک دوستپسر جدید سابریناست. خود اِریک در گفتوگو با دیگران چنین ادعا میکرد. اما سابرینا که پس از سه سال خود را از شر دوستپسر قبلیاش نجات دادهبود، احساس خاصی نسبت به اِریک هم نداشت و حتی اثری از چنین گرایشی در خود نمیدید. او دلش میخواست تغییر کند، یک سابرینای جدید بشود، کارهایی تازه انجام دهد و دیگر بیدلیل نگران هر رویداد ناجور و کمی غیرعادی که در اطراف او رخ میداد نباشد. یک دختر معمولی و «خوب» و نه لزوما الگویی برای سایر دختران همسنوسال خود باشد. او در ته ذهنش خوشش نمیآمد که بزرگترها زیاد از او تعریف کنند و او را دختری سربهزیر و حرفگوشکن بدانند.»
حجم
۵۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۲۸ صفحه
حجم
۵۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۲۸ صفحه