کتاب شخصیت همیشگی نیست

کتاب شخصیت همیشگی نیست (شکستن قالب خود و ازسرنوشتن داستان زندگی)‌ نوشتهٔ بنجامین هاردی و ترجمهٔ شایان تقی نژاد است. انتشارات آموخته این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب به شما می‌آموزد شخصیتتان را از نو بسازید؛ همچنین، راهنمایی برای ازبین‌بردن باورهای محدودکننده و چگونگی آفرینش سرنوشتی تازه برای شماست.

درباره کتاب شخصیت همیشگی نیست

بنجامین هاردی در کتاب شخصیت همیشگی نیست (Personality Isn't Permanent)‌ به شما نشان داده است که چگونه فارغ از کسی که بوده‌اید، به آن کسی که می‌خواهید باشید، تبدیل شوید. این کتاب به شما همهٔ چیزهایی را که باید درمورد چرایی گیرافتادن افراد در الگوهای ناسالم بدانید آموزش می‌دهد، استراتژی‌هایی علمی و عملی برای انتخاب فعالانه آنچه می‌خواهید را به شما می‌دهد و سپس روش ایجاد آن در زندگی را به شما ارائه می‌دهد. در این کتاب، شما خواهید آموخت که شخصیت چگونه شکل می‌گیرد و چگونه شما می‌توانید و باید شکل‌دهنده آن باشید. شما یاد خواهید گرفت که معمار و آهنگر خود شخصیت باشید؛ بنابراین قادر به ساختن خود، به هرکسی که شما تصمیم می‌گیرید، خواهید بود.

این کتاب علم و راهکار لازم، برای گیر نیفتادن در یک هویت یا الگوی ازپیش‌تعیین‌شده را برایتان فراهم می‌کند. در این کتاب شما مستقیم‌ترین، ساده‌ترین و مؤثرترین راه برای تغییر و رشد را خواهید آموخت. این یک روند علمی و اثبات‌شده است که می‌توانید بر آن تسلط پیدا کرده و آن را در زندگی خود اعمال کنید تا اطمینان حاصل کنید که دیگر هرگز در دام گذشته گیر نمی‌کنید و بر اساس آن تعریف نمی‌شوید. کتاب حاضر شما را به چالش می‌کشد تا مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرید. واقعیت این است که تعیین مسیر زندگی بر اساس آزمون‌های خودشناسی، یا هر اقدام خارجی دیگری، روشی ابتدایی و تنبلانه است. به‌طورقطع، استفاده از این آزمون‌ها برای دستیابی به برخی اطلاعات و راهنمایی مفید است، اما تصمیم‌گیری بالغانه برای آینده، تعیین اهداف معنی‌دار و ارتقای خود و دیگران ازطریق آن هدف، تنها بر عهده خود شماست و این شما هستید که می‌توانید آن‌ها را تعریف و خلق کنید.

خواندن کتاب شخصیت همیشگی نیست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند دربارهٔ شخصیت خودشان بیشتر بدانند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شخصیت همیشگی نیست

«از خود آینده‌ام چارچوبی ساختم تا بایدونبایدهای سفت‌وسخت‌تری در زندگی‌ام وضع کنم. با آدم‌های تأثیرگذار زندگی‌ام گفت‌وگو کردم. به آن‌ها گفتم باید پیوندمان را از نو بسازیم تا اولویت‌هایم، یعنی ایمان و خانواده و سلامتم را پیش چشم داشته باشم. وقتی فهمیدم بیشترِ این افراد با وجودِ رفتارهای کم‌وبیش آزاردهنده‌ام، به من و کارم احترام گذاشته‌اند و پشتم را خالی نکرده‌اند، شرمنده شدم. برای نمونه، دیدم وقت تغییربرنامه‌های اجباری کاری یا لغوکردن سخنرانی‌های ازپیش‌تعیین‌شده‌ام، هوایم را داشته‌اند.

همهٔ این گفت‌وگوها و تغییرهدف‌ها و رفتارها برای بهبود ناخودآگاه بود و نه‌فقط انتزاعی که به‌شکلی بنیادین من را به خود آینده‌ام نزدیک‌تر می‌کرد. فعالیت عمیقی بود و فعالیت‌های عمیق، احساسی است.

اگر ناخودآگاهتان را عوض نکنید، تغییردادن شخصیتتان دشوار می‌شود. اگر ناخودآگاهتان را متحول کنید، شخصیتتان خودبه‌خود دگرگون می‌شود.

برای ایجادکردن تحولی کارساز در زندگی، باید در ناخودآگاهمان تغییر کنیم؛ وگرنه دگرگونی‌هایمان همیشگی نخواهد بود. گاهی تلاش می‌کنید فرد مثبتی باشید؛ ولی اگر ناخودآگاه یا بدنتان به حالت‌های احساسی منفی خو گرفته باشد، سروقت رفتارهایی می‌روید که این احساسات را بازتولید می‌کند. اراده از پس اعتیادهایمان برنمی‌آید یا دست‌کم این کار را به‌شیوه‌ای مؤثر و پیش‌بینی‌پذیر انجام نمی‌دهد.

بدنتان دنبال هم‌ایستایی است و شما را سراغ رفتارها و تجربه‌هایی می‌برد که به بازتولید فضای احساسی همیشگی می‌انجامد، نه رفتارهایی که برایتان سودمند است. شما موجودی احساسی هستید. بدنتان همان ذهن ناخودآگاهتان است. یگانه راه تغییردادن ناخودآگاهتان هم متحول‌کردن چارچوب احساسی‌تان است؛ همان چارچوبی که شما را به شخصیت فعلی‌تان تبدیل کرده است.»