کتاب اسب سیاه
معرفی کتاب اسب سیاه
کتاب اسب سیاه نوشتهٔ تاد رز و اکسی اگاس و ترجمهٔ شیرین یزدانی است. انتشارات ارمغان گیلار این کتاب را منتشر کرده است. این اثر، راهنمایی برای رسیدن به موفقیت است.
درباره کتاب اسب سیاه
کتاب اسب سیاه (راهنمایی برای رسیدن به موفقیت) [Dark Horse] مفاهیم متعارف موفقیت را بازتعریف کرده و دیدگاهی توانمند درمورد موفقیت شخصی در اختیار ما قرار داده است. گفته شده است که این دیدگاه در مسیر موفقیت، فراتر از روایتهای سنتی است و نقشهٔ راهی را برای افراد ارائه کرده است تا نقاط قوت، ارزشها و علایق منحصربهفرد خود را در پی تحقق واقعی کشف کنند. در قلب این کتاب، مفهوم «اسب سیاه» وجود دارد؛ فردی که انتظارات جامعه را نادیده گرفته و مسیر موفقیت خود را کشف میکند. تاد رز و اکسی اگاس از انبوهی از تحقیقات، داستانهای شخصی و مطالعات موردی استفاده کردهاند تا نشان دهند چگونه اسبهای سیاه با چالشهای زندگی روبهرو شده و با پذیرش فردبودنِ خود بهجای انطباق با هنجارهای اجتماعی، به موفقیت میرسند. این دو نویسنده، شما را دعوت کردهاند تا تعریف متعارف درمورد دستاوردها را زیر سؤال ببرید و پتانسیل خود را بهعنوان اسبهای سیاه کشف کنید.
خواندن کتاب اسب سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی (رسیده به موفقیت) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اسب سیاه
«به سیستم گزینش استعدادهای ما براساس سهمیه، شایستهسالاری گفته میشود. این واژه بار معنایی فوقالعادهای دارد و به نظامی از فرصتهای مبتنی بر شایستگی اشاره میکند؛ جاییکه هر کس سختتر کار کند و استعداد داشته باشد، میتواند به بالای نردبان برسد. اما حالا دیگر میدانید که این ادعا درست نیست. شما میتوانید بهسختی کار کنید، اما اگر خصوصیات شما با قالب بیثبات نهادینهشده باشد، دیگر مهم نیست چقدر کار کنید؛ وجود سهمیهبندیهای استعداد باعث میشود که بسیاری از افراد شایسته در پایین گیر کنند.
اگر سیستم فرصت را بهجای شایستهسالاری، نظام اشرافی بنامیم، شاید بهتر بتوانیم بفهمیم درگیر چهچیزی هستیم. از قضا، این دقیقاً همان چیزی بود که ابداع کنندهٔ اصطلاح «شایستهسالاری» در نظر داشت. در سال ۱۹۵۸، جامعهشناس بریتانیایی، مایکل یانگ، کتاب «ظهور شایستهسالاری» را نوشت و در آن نظام مبتنی بر انتخاب استعدادهای استانداردسازی شده در سراسر بریتانیا را به تمسخر گرفت. یانگ واژهٔ «شایستهسالاری» را برای تمسخر نظام استانداردسازی، هموزن و شبیه اشرافسالاری ابداع کرد. یانگ در کتابش نوشت: «ما جامعهٔ مدرن خود را داریم: با درجاتی غیرقابل درک، اشرافسالاری مادرزاد که به اشرافسالاری استعداد تبدیل شده است.»
با اینحال، برخلاف خواست یانگ، عنوان تمسخرآمیز او توسط همان کسانی که قصد محکوم کردنشان را داشت، تصاحب شد. مربیان، سازمانهای حرفهای و مقامات دولتی شروع به تبلیغ و رواج «شایستهسالاری«کردند. آنها با دلیل خوبی اصطلاح یانگ را دزدیدند. اگرچه یانگ قصد داشت با عنوان شایستهسالاری، اشرافیت را القا کند، اما اکثر مردم فقط شایستهٔ اولش را شنیدند. اصطلاح یانگ بهنظر میرسید نشاندهندهٔ عدالتخواهی و برابری بود و به مقامات اجازه میداد تا سرشان را بالا گرفته و بگویند نظامی برآمده از استعداد را با نظامی مبتنی بر اشرافیت جایگزین میکنند. آنها اعلام کردند که حتی در میان محرومترین اقشار جامعه نیز شایستهسالاری حکمرانی خواهد کرد و نردبانی برای موفقیت و موقعیت اجتماعی بالا برایشان فراهم میشود.
طرفداران «شایستهسالاری» با اصرار بر اینکه نظام جدید فرصت، استعداد را در هر کجا که پنهان باشد، شناسایی، انتخاب و پرورش خواهد داد، با اطمینان به مردم قول دادند که فرصت موفقیت را در جامعه به حداکثر میرسانند. اما نظامی که فرصت را تنها بهصورت سهمیه توزیع میکند، شایستهسالار واقعی نیست. این یک سهمیهسالاری است. و در یک سهمیهسالاری، برتری موفقیت همیشه یک بازی منفی است.»
حجم
۳۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۳۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه