
کتاب بازی های میراث
معرفی کتاب بازی های میراث
کتاب بازی های میراث نوشتهی جنیفر لین بارنز با ترجمهی زهرا رجایی، اثری در ژانر معمایی و نوجوان است که توسط انتشارات ارمغان گیلار منتشر شده است. این رمان داستان دختری نوجوان به نام اِیوری را روایت میکند که ناگهان خود را وارث ثروتی عظیم و خانوادهای پررمزوراز مییابد. فضای داستان، ترکیبی از معما، رقابت، روابط خانوادگی پیچیده و چالشهای هویتی است. نویسنده با خلق فضایی پرتعلیق و شخصیتهایی چندلایه، مخاطب را به دنیایی پر از راز و بازیهای ذهنی میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بازی های میراث
بازی های میراث اثری از جنیفر لین بارنز است که با محوریت معما و رقابت خانوادگی، داستانی پرکشش و پرتعلیق را رقم زده است. روایت حول محور اِیوری، دختری با گذشتهای نهچندان روشن و آیندهای نامعلوم، شکل میگیرد که ناگهان وارث ثروت افسانهای توبیاس هاثورن میشود. این اتفاق، او را وارد دنیای خانوادهای میکند که هر یک از اعضایش انگیزهها و رازهای خاص خود را دارند. ساختار کتاب بر پایهی کشف تدریجی معماها و روابط میان شخصیتها استوار است و هر فصل، لایهای تازه از داستان را آشکار میکند. نویسنده با استفاده از زاویه دید اولشخص، خواننده را به درون ذهن و احساسات اِیوری میبرد و او را درگیر تصمیمات و تردیدهای شخصیت اصلی میکند. فضای داستان، ترکیبی از خانههای اعیانی، بازیهای ذهنی، رقابتهای پنهان و روابط خانوادگی پرتنش است که همگی در بستری معاصر و واقعگرایانه روایت میشوند.
خلاصه کتاب بازی های میراث
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با زندگی ساده و پرچالش اِیوری آغاز میشود؛ دختری که با مادرش بازیهای کوچک و معمایی انجام میداد و پس از فوت مادر، با خواهر ناتنیاش لیبی زندگی میکند. شرایط مالی سخت، او را به فردی عملگرا و مستقل تبدیل کرده است. ناگهان، دعوتی غیرمنتظره از سوی خانوادهی هاثورن، زندگی او را دگرگون میکند. توبیاس هاثورن، میلیاردر معروف، در وصیتنامهاش نام اِیوری را بهعنوان وارث اصلی ثروت عظیمش ذکر کرده است؛ تصمیمی که نهتنها برای اِیوری، بلکه برای خانوادهی هاثورن نیز شوکهکننده است. اِیوری و لیبی به تگزاس سفر میکنند تا در جلسهی خواندن وصیتنامه شرکت کنند. در عمارت هاثورن، با چهار نوهی خانواده و سایر اعضا روبهرو میشوند؛ هرکدام با شخصیت و انگیزههای متفاوت. وصیتنامه، تقریباً تمام داراییها را به اِیوری واگذار میکند و سهم ناچیزی برای سایر اعضا باقی میگذارد. این تصمیم، موجی از ناباوری، خشم و رقابت را در خانواده ایجاد میکند. اِیوری باید مدتی در عمارت هاثورن زندگی کند تا وارث ثروت شود و در این مدت، با معماها و بازیهای ذهنی توبیاس هاثورن روبهرو میشود. او درگیر روابط پیچیده با نوهها، تهدیدهای پنهان و رازهایی میشود که به گذشتهی خودش و خانوادهی هاثورن گره خوردهاند. داستان با تعلیق و کشف تدریجی رازها پیش میرود و اِیوری باید بفهمد چرا انتخاب شده و چه نقشی در این بازی بزرگ دارد.
چرا باید کتاب بازی های میراث را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی، رقابت خانوادگی و شخصیتپردازی قوی، تجربهای متفاوت از رمانهای نوجوان و معمایی ارائه میدهد. فضای پررمزوراز عمارت هاثورن و بازیهای ذهنی توبیاس هاثورن، خواننده را به چالش میکشد و او را درگیر حل معماها و کشف انگیزههای شخصیتها میکند. روایت اولشخص و لحن صمیمی، امکان همذاتپنداری با اِیوری را فراهم میکند و روند داستان، با ریتمی مناسب، مخاطب را تا پایان همراه نگه میدارد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی چون هویت، اعتماد، خانواده و قدرت انتخاب، لایههای عمیقتری به داستان میبخشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای معمایی، نوجوانان و جوانانی که به روایتهای پرتعلیق و شخصیتهای چندلایه علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به موضوعات هویت، روابط خانوادگی پیچیده و رقابتهای پنهان علاقهمندند، این اثر جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب بازی های میراث
«زمانی که بچه بودم، مادرم پیوسته بازیهای متنوعی را پدید میآورد؛ «بازی سکوت» یا اینکه «چه کسی میتواند کلوچهاش را بیشتر نگه دارد». مارشمالو هم یکی دیگر از بازیهای موردعلاقهام بود. بازی مارشمالو عبارت بود از خوردن مارشمالو و پوشیدن کاپشنهای پُف پُفی خریداریشده از فروشگاههای دسته دوم فروشی گودویل. هنگامیکه در خانه بودیم، پوشیدن لباسهای گرم و خوردن مارشمالو، به گرم کردن ما کمک میکرد. همچنین نیازی به روشن کردن بخاری یا سایر دستگاههای گرمایشی نبود و باعث صرفهجویی هم میشد. زمانی هم که برق میرفت، «چراغقوه بازی» میکردیم. هرگاه قصد رفتن بهجایی را داشتیم، قدمزنان که نمیرفتیم، بلکه تا مقصد باهم مسابقه میدادیم. همیشه در حال بازی کردن بودیم. برای نمونه، وانمود میکردیم کف زمین پر از گدازههای داغ و سوزان است و برای گذر از روی آن و نجات پیدا کردن، باید با بالشها پُل درست کنیم. گاهی با استفاده از همان بالشها، قلعه میساختیم و هیجان بچگیمان را خالی میکردیم. بازی «رازی دارم» طولانیترین و البته ماندگارترین بازی ما بود. مادرم همیشه میگفت آدمها باید دستکم یک راز داشته باشند. بعضی روزها سعی میکرد رازم را حدس بزند و بعضی روزها هم نه. تا پانزدهسالگیام، هر هفته این بازی را داشتیم، تا اینکه یکی از رازهای مادرم او را روانه بیمارستان کرد. بهیکباره مادر بار سفر را بست و برای همیشه از زندگی من کنار رفت. دیگر رفته بود...»
حجم
۳۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۳۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه