
کتاب نباختن به شکست
معرفی کتاب نباختن به شکست
کتاب الکترونیکی «نباختن به شکست» (موضوع این کتاب شکست است) نوشتهٔ «مدرسهٔ زندگی» با ترجمهٔ فائزه نوری و نشر هنوز، اثری در حوزهٔ روانشناسی و خودیاری است که به بررسی تجربهٔ شکست و مواجهه با آن در زندگی میپردازد. این کتاب با نگاهی صریح و بیپرده، شکست را از زوایای مختلف فردی و اجتماعی واکاوی میکند و تلاش دارد راههایی برای تابآوردن و ادامه دادن در شرایط دشوار پیشنهاد دهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نباختن به شکست
این کتاب به موضوع شکست و ناکامی در زندگی میپردازد و تلاش میکند تصویری واقعگرایانه از تجربهٔ شکست ارائه دهد. نویسندگان، خود را همدرد و همراه مخاطب میدانند و از تجربههای شخصیشان در مواجهه با ناامیدی، طردشدگی و بحرانهای روحی سخن میگویند. «نباختن به شکست» در فضایی نوشته شده که جامعهٔ مدرن، موفقیت و سرگرمی را به اولویت بدل کرده و کمتر به رنج و اندوه افراد توجه میشود. کتاب، شکست را به دو دستهٔ واقعی و خیالی تقسیم میکند و نشان میدهد که هر دو نوع، میتوانند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. نویسندگان با اشاره به نمونههایی از تاریخ و ادبیات، مانند اسکار وایلد، تلاش میکنند نشان دهند که شکست بخشی جداییناپذیر از زندگی انسان است و باید آن را پذیرفت و با آن کنار آمد. این اثر در دورهای نوشته شده که فشارهای اجتماعی و روانی بر افراد بیشتر شده و نیاز به همدلی و درک متقابل اهمیت یافته است. کتاب با زبانی صریح و بیپرده، به جای ارائهٔ راهکارهای کلیشهای، سعی دارد همدلی و همراهی را به مخاطب منتقل کند و او را در مسیر پذیرش و تابآوری یاری دهد.
خلاصه کتاب نباختن به شکست
پیام اصلی کتاب «نباختن به شکست» این است که شکست، بخشی طبیعی و اجتنابناپذیر از زندگی انسان است و نباید آن را نشانهٔ ضعف یا بیارزشی دانست. نویسندگان، شکست را در حوزههای مختلفی مانند روابط عاطفی، حرفهای، حیثیتی، خانوادگی، تاریخی و روانی بررسی میکنند و نشان میدهند که هر فردی ممکن است در یکی یا چند مورد از این زمینهها دچار ناکامی شود. کتاب تأکید میکند که احساس تنهایی و بیکسی پس از شکست، تجربهای مشترک است و بسیاری از افراد، حتی اگر آن را پنهان کنند، با چنین احساساتی روبهرو هستند. نویسندگان با اشاره به آموزههای فلسفی، بهویژه رواقیون، و نمونههایی از ادبیات و هنر، تلاش میکنند مخاطب را به پذیرش محدودیتها و ضعفهای انسانی تشویق کنند. کتاب همچنین به نقش جامعه و رسانهها در قضاوت و تحقیر شکستخوردگان میپردازد و اهمیت همدلی و مهربانی را برجسته میکند. در نهایت، اثر بر این نکته پافشاری دارد که تابآوری، تخیل و امید میتواند راهی برای عبور از بحرانها و ساختن معنایی تازه برای زندگی باشد.
چرا باید کتاب نباختن به شکست را خواند؟
این کتاب با رویکردی صادقانه و بیپرده به تجربهٔ شکست میپردازد و تلاش میکند مخاطب را از احساس تنهایی و بیارزشی پس از ناکامی رها کند. اثر حاضر، به جای ارائهٔ راهحلهای سطحی، به عمق احساسات انسانی وارد میشود و با مثالهای تاریخی و فلسفی، راههایی برای پذیرش و تابآوری پیشنهاد میدهد. مطالعهٔ این کتاب میتواند به درک بهتر خود و دیگران در مواجهه با بحرانها کمک کند و نگاهی واقعبینانهتر به زندگی و شکستها ایجاد کند.
خواندن کتاب نباختن به شکست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که با احساس شکست، ناامیدی، افسردگی یا طردشدگی دستوپنجه نرم میکنند یا به دنبال درک عمیقتری از تجربهٔ ناکامی در زندگی هستند. همچنین برای علاقهمندان به مباحث روانشناسی، فلسفهٔ زندگی و خودشناسی مفید است.
فهرست کتاب نباختن به شکست
- مقدمه: معرفی موضوع شکست و هدف کتاب در همدلی با مخاطب. - بخش اول: شکست خوردن در دنیای واقعی - انواع شکست: بررسی شکست در حوزههای عاطفی، حرفهای، حیثیتی، خانوادگی، تاریخی و روانی. - خود را سر به نیست کنیم؟: واکاوی اندیشهٔ خودکشی، دلایل و فلسفهٔ رواقی دربارهٔ ادامهٔ زندگی. - چگونه این دنیای بیرحم را تحمل کنیم؟: تحلیل رفتار جامعه و فضای مجازی در مواجهه با شکست دیگران. - چگونه اخبار بد را تحمل کنیم؟: نقش رسانهها در روایت شکست و اهمیت همدلی. - چگونه با ضعفهای خود کنار بیاییم؟: پذیرش ضعفها و نواقص انسانی. - چگونه ترحم دوستانمان را تحمل کنیم؟: مواجهه با واکنشهای اطرافیان پس از شکست. کتاب در ادامه، به بررسی شکستهای ذهنی و خیالی، راههای تابآوری و بازسازی امید میپردازد و با مثالهایی از تاریخ، ادبیات و فلسفه، مسیر مواجهه با بحرانها را ترسیم میکند.
بخشی از کتاب نباختن به شکست
«غم و رنجی که آدم در این دنیا تجربه میکند کم نیست، اما نوشتههایی هم که غم و رنج آدم را بکاهند خیلی نیست. گاهی آنقدر این غم و رنج زیاد است که انگار همهٔ دنیا را از آدم گرفتهاند. آدم احساس میکند فراموش شده است و دیگر زنده نیست. گویی موفقیت و سرگرمی تنها اولویت مردم شده است و در این جهان دیگر کسی برای تسکین درد و رنج ما وقت ندارد. دربارهٔ جدایی، بیکاری، بدنامی، مرگ، مهاجرت اجباری، مضحکه شدن، خفقان گرفتن، سانسور و فروپاشی روانی کتابهای بسیاری نوشته شده است. این کتابها گاهی اشک ما را درمیآورند اما آنقدر که باید در خواننده حس همدلی ایجاد نمیکنند. خوانندگان آنطور که باید با شخصیت کتابها احساس یکی بودن نمیکنند و فقط ناظرند که شخصیت اصلی داستان مسخره میشود و به او آب دهان پرت میکنند یا قهرمان داستان از کشور فرار میکند یا مجبور میشود خانوادهاش را آواره کند و به جایی جدید نقل مکان کند. بعد هم خیلی راحت کتاب را میبندند، در ورودی را قفل میکنند، به تخت گرم و نرم خود میخزند و به امید فردا چراغها را خاموش میکنند و به خواب میروند.»
حجم
۴۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۴۲۶٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه