کتاب سفر کردن
معرفی کتاب سفر کردن
کتاب سفر کردن نوشتهٔ موسسه مدرسه زندگی و ترجمهٔ نادیا فغانی است. نشر هنوز این کتاب را منتشر کرده است. این اثر برابر با جستارهایی برای زندگی است.
درباره کتاب سفر کردن
کتاب سفر کردن (جستارهایی برای زندگی) را موسسه مدرسه زندگی تهیه و تدوین کرده است. این کتاب ۳۰ بخش دارد؛ مانند «مقصد را چطور انتخاب کنیم؟»، «شادمانی زیر ذرهبین تردید»، «سفر بهمثابهٔ درمان خجالت»، «لذت سفرهای هوایی» و «شوق صحبتکردن با غریبهها». این اثر در باب سودمندیهای سفر سخن گفته است. «مدرسهٔ زندگی» یک مؤسسهٔ آموزشی با تمرکز بر زندگی بهتر و عاقلانهتر است. این مؤسسه در سال ۲۰۰۸ میلادی و در لندن (شعبهٔ اصلی)، آمستردام، برلین، استانبول، ملبورن، پاریس و سیدنی شروع به کار کرد. این مدرسه برنامه و خدمات متفاوتی را پیشنهاد داده است؛ همچون پیداکردن شغل راضیکننده، بهبود در روابط، دستیافتن به خونسردی، درک بهتر جهان؛ همچنین خدماتی مانند رواندرمانی و فروشگاه حضوری را ارائه کرده است.
خواندن کتاب سفر کردن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی (سودمندیهای سفر) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سفر کردن
«۲۱: نقاشی کشیدن به جای عکس گرفتن
ما ذاتاً دوست داریم به محض اینکه چیز جالب یا زیبایی میبینیم تصویر آن را برای همیشه ثبت کنیم. در دوره و زمانهٔ ما، این میل طبیعی با برداشتن گوشی و عکس گرفتن نمود پیدا میکند. به نظر میرسد این کار خیلی هم عالی است اما دو مشکل بزرگ ایجاد میکند: اول اینکه اگر مدام مشغول عکاسی کردن باشیم از تماشای زیباییهای دنیا و جذابیتهایی که ما را مشتاق عکس گرفتن کردهاند غافل میشویم، و دوم اینکه چون مطمئنیم عکسهایی که گرفتهایم جایشان امن است و هرگز نابود نمیشوند، هیچوقت سراغشان نمیرویم تا دوباره نگاهی به آنها بیندازیم.
شاید فکر کنید مسبب این مشکلات گوشیهای جمعوجور توی جیبمان باشد، اما شروع این گرفتاری به روزهای ابتدایی تاریخ عکاسی برمیگردد؛ زمانی که دوربینهای عکاسی هماندازهٔ ساعت دیواری خانهٔ پدربزرگمان بودند. نخستین کسی که توجهش به معضل عکاسی جلب شد منتقد تاریخ هنر، جان راسکینِ انگلیسی، بود. او که خورهٔ سفر بود متوجه شد که گردشگرها چندان به چیزهای زیبایی که جلوی چشمشان است توجهی نشان نمیدهند و سعی نمیکنند آنها را به خاطر بسپارند. او معتقد بود انسان ذاتاً نسبت به زیباییها واکنش نشان میدهد و دوست دارد زیباییها را به تملک خود درآورد اما نوع واکنش او میتواند خوب یا بد باشد. خریدن سوغاتی یا عکس گرفتن در دستهٔ واکنشهای بد قرار میگیرند. راسکین معتقد بود به جای این کارها، باید سعی کنیم چیزهای جالبی را که به چشممان میخورند نقاشی کنیم، چه استعداد نقاشی داشته باشیم و چه نداشته باشیم.
قبل از اختراع دوربین عکاسی آدمها بیشتر از امروز نقاشی میکشیدند. نقاشی کردن نوعی ضرورت بود، اما در اواسط قرن نوزدهم دوربین عکاسی پا به میدان گذاشت و عادت نقاشی کردن را در مردم کُشت. نقاشی کردن فقط شد کار «نقاشها». در همین احوال، راسکین که طرفدار دوآتشهٔ نقاشی و دشمن عکاسی بود چهار سال از عمرش را صرف فعالیتهای متمرکزی کرد تا مردم را دوباره به سمت نقاشی کردن سوق بدهد. او در این باره کتاب نوشت، سخنرانی کرد و برای دانشکدههای هنر بودجه جمع کرد و در عین حال همیشه بر این نکته تأکید کرد که هدفش این نیست که همهٔ آدمها نقاش قابلی بشوند. حرف او این بود: «اسب آبی از وقتی به دنیا میآید ذاتاً اسب آبی است و انسان هم ذاتاً هنرمند به دنیا میآید. همانطور که اسب آبی نمیتواند به زرافه تبدیل شود آدمها هم نمیتوانند هنرمند نباشند.»
راسکین معتقد است حتی نقاشی آدمهایی که در این زمینه هیچ استعدادی ندارند ارزشمند است چراکه نقاشی به ما یاد میدهد درست نگاه کنیم و حواسمان را کاملاً جمع چیزی کنیم که جلوی چشممان است. وقتی تصویر چیزی را میکشیم در واقع آن را دوباره به دست خودمان خلق میکنیم و در عین حال از آدمی که به زیباییها توجه چندانی نداشته تبدیل میشویم به آدمی که تمام اجزای هر چیز زیبا را عمیقاً درک میکند.
راسکین از اینکه آدمها به جزئیات توجه نمیکنند خیلی ناراحت بود. به حال گردشگران شتابزدهٔ دنیای مدرن، که چشمانشان به روی محیط اطرافشان بسته بود، تأسف میخورد، به خصوص آن دسته از گردشگرانی که افتخارشان این بود که کلّ اروپا را با قطار در عرض یک هفته گشتهاند (این امکان را نخستین بار در سال ۱۸۶۲ تامِس کوک فراهم کرد).»
حجم
۱۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۸۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه