کتاب آن چند نفر
معرفی کتاب آن چند نفر
کتاب آن چند نفر نوشتهٔ لیلی کینگ و ترجمهٔ فاطمه پیرهادی است. انتشارات امتیاز این رمان معاصر، کمیک، عاشقانه و آمریکایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب آن چند نفر
کتاب آن چند نفر را شاهکاری خواندنی از ادبیات معاصر آمریکا دانستهاند که به قلم لیلی کینگ منتشر شده است. چاپ نخست این رمان به سال ۲۰۲۰ میلادی بازمیگردد قهرمان کتاب حاضر «کیسی» نام دارد. او زنی ۳۱ ساله است که بهتازگی مادر خود را از دست داده و از رابطهٔ عاشقانهٔ نافرجامی بیرون آمده است. کیسی یک نویسنده است؛ نویسندهای معمولی که تاکنون به موفقیت چندانی دست نیافته است. او در چند سال اخیر، تمام نیروی فکری خود را صرف کار بر روی رمانی دشوار کرده است؛ رمانی که گویی قرار نیست هرگز به انتها برسد. کیسی برای تمرکز بیشتر بر روی کار ادبی خود، به ماساچوست عزیمت میکند و در خانهای محقر ساکن میشود. در این گیرودار آشنایی او با دو مردِ مختلف، زندگیاش را به مسیری پیشبینیناپذیر سوق میدهد؛ مردانی که هر یک ویژگیهای خاصی دارند که دل از کیسی میبَرد. آیا کیسی میتواند به یافتن دوبارهٔ عشق از دل ویرانههای زندگی تازهٔ خود امیدوار باشد؟ آیا رمان او سرانجام به فرجام خواهد رسید؟ این رمان را بخوانید.
در این اثر درمورد مسائل بسیاری بحث میشود؛ از معنای زندگی گرفته، تا ماهیت عشق و ارزشِ هنر و ادبیات. این رمان نامزد دریافت جایزهٔ گودریدز در بخش بهترین داستان سال، یکی از بهترین کتابهای سال ۲۰۲۰ بهانتخاب نشریهٔ Lit Hub، از پرفروشترین عنوانهای نیویورک تایمز، برندهٔ جایزهٔ ادبی New England Society، یکی از بهترین کتابهای داستانی سال ۲۰۲۰ بهانتخاب نشریهٔ Kirkus و... بوده است.
خواندن کتاب آن چند نفر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره لیلی کینگ
لیلی کینگ (Lily King) در سال ۱۹۶۳ به دنیا آمد. او اهل کشور آمریکا است. عامل شهرتش در مقام یک داستاننویس، کتابی است با عنوان «آن چند نفر»؛ رمانی خواندنی که افتخارات فراوانی را برای نگارنده به ارمغان آورده است. لیلی کینگ در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی تحصیل کرده است. از دیگر آثار او میتوان به «پدر باران»، «معلم انگلیسی» و «پنج سهشنبه در زمستان» اشاره کرد.
بخشی از کتاب آن چند نفر
«هنگام ناهار، فابیانا دو پزشک را در گوشهی سالن، برای من مستقر میکند. آنها برچسبهای بزرگ روکشدار که به جیب پیراهن وصل میشود را از لباس خود جدا نکردهاند. برچسبهای آنها حاکی است که هر دو در بیمارستان عمومی ماساچوست متخصص داخلی هستند. وقتی برای آنها آب میریزم، در مورد نمونهبرداری از کبد صحبت میکنند و زمانی که ساندویچهای آنها را میبرم، در مورد انگل ژیاردیا بحث میکنند. اگر کل مدت غذا خوردن در مورد دارو صحبت نمیکردند، من چیزی نمیگفتم. اعصابم را کنترل میکنم تا وقتیکه قهوه اسپرسو را میبرم. اما بعد میگویم: «آیا میتونم خیلی صریح یک سؤال از شما بپرسم؟»
سمت چپی دست مرا میخواند و خودش را با یک بسته شکر مشغول میکند؛ اما فرد مسنتر سرش را به نشانهی تأیید تکان میدهد. میگویم: «مادرم زمستون گذشته به شیلی رفت. اون از فونیکس به لسآنجلس و بعد به سانتیاگو پرواز کرد. سرفهای از سرماخوردگی براش باقی مونده بود اما تب نداشت. غیر از این، اون در سلامت کامل بود. پنجاهوهشتساله و بدون هیچ مشکلی پزشکی.» جملات خیلی عالی از دهنم بیرون میآمد؛ انگار که آنها را حفظ کرده بودم.
«اونها پنج روز رو در پایتخت سپری میکنن و بعد به مجمعالجزایر چیلوئه میرن و اونجا از چند جزیره بازدید میکنن و توی جزیرهی کوکائو، اون از خواب بلند میشه و احساس سرما و تنگینفس میکنه. دوستاش اونو به کلینیکی میبرن و بهش اکسیژن وصل میکنن و با آمبولانس هوایی تماس میگیرن، ولی قبل از اینکه آمبولانس برسه، مادرم فوت میکنه.»»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه