کتاب چرا هنرمندان فقیرند
معرفی کتاب چرا هنرمندان فقیرند
کتاب چرا هنرمندان فقیرند نوشتهٔ هانس ابینگ و ترجمهٔ حمیدرضا شش جوانی و لیلا میرصفیان است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، درآمدی بر اقتصاد استثنایی هنر است.
درباره کتاب چرا هنرمندان فقیرند
کتاب چرا هنرمندان فقیرند که درآمدی بر اقتصاد استثنایی هنر است، به قلم استاد سابق اقتصاد فرهنگ در دانشگاه «اراسموس» روتردام و هنرمندی بهنام در هلند نوشته شده است. هانس ابینگ کوشیده است از منظر پدیدارشناختی با درونکاویِ خودش بهعنوان یک هنرمند اقتصاددان، قواعد حاکم بر رفتار هنرمند، بازار هنر، مصرفکنندهٔ کالای هنری و علل و پیامدهای سهم گستردهٔ هدیه در هنر و درآمد اندک هنرمندان را تحلیل کند. او در هر فصل از این کتاب یک نمونهٔ مرتبط با موضوع را ارائه کرده و ضمن تحلیل آن نمونهٔ خاص، نتیجه را به موارد مشابه تعمیم داده است. این کتاب جزو منابع درسی دانشگاههای اروپایی در رشتههای اقتصاد هنر، جامعهشناسی هنر، مطالعات فرهنگی، اقتصاد فرهنگ، تاریخ هنر، بازاریابی هنر و مدیریت هنر بوده است.
خواندن کتاب چرا هنرمندان فقیرند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به هنرمندان، مدیران هنری، سیاستگذاران هنری، اشخاصی که در حرفهای مرتبط با هنر فعالیت میکنند، اقتصاددانان علاقهمند به هنر و فرهنگ و دانشجویان هنر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چرا هنرمندان فقیرند
«آلکس از دوستانش پرسید چرا دولت از هنر حمایت میکند. پل، آهنگساز موسیقی کلاسیک معاصر، میگوید: «فکر میکنم موسیقی مدرن بدون کمک دولت نمیتوانست وجود داشته باشد». میگویم: «موسیقی پاپ که چندان کمک دریافت نمیکند چطور؟» عصبی میشود. شاید میخواهد بگوید موسیقی پاپ که موسیقی نیست. ولی در عوض از سنت عظیم موسیقی کلاسیک حرف میزند. «فکر میکنم این سنت باید ادامه پیدا کند و تنها راه تجدید حیات موسیقی هم همین است. باور دارم در آینده همگان این نوآوری را دوست خواهند داشت. با این همه، حتی کسانی هم که موسیقی کلاسیک را دوست دارند خیلی مشتاق به نظر نمیرسند. دوست ندارم این را بگویم، اما مردم حتی نمیدانند چه چیزی برایشان خوب است. به همین دلیل دولت باید این مسئولیت را به عهده بگیرد. حمایت نکردن یا به قدر کافی حمایت نکردن از موسیقی نهتنها کوتهبینانه، بلکه غیرمنصفانه است. من حتی با وجود یارانهها هم درآمد کمی دارم و بیشتر هزینهٔ کار هنریام را خودم میدهم. اگر حمایتی در کار نباشد، هنرمندانی مثل من هزینهٔ همان نوآوری کوچک را هم خودشان باید بپردازند. قطع یارانهها خیلی بیانصافی است».
پیتر در یک گروه نمایش آوانگارد، در طراحی صحنه کار میکند. او با یارانههای کوچک دولت میتواند از پس هزینهٔ زندگیاش برآید و به کار هنریاش ادامه دهد. تا وقتی کار میکند درآمد اندکش را غیرمنصفانه نمیداند. «این هزینهای است که من عهدهدارش هستم. اما فکر میکنم جامعه هم باید هزینهای بدهد. هنر جامعه را به نقد میکشد و جدا از ارزش تجاری ارزشهای مستقل دیگری هم دارد. فکر میکنم هنرمندان باید با هنرشان تأثیر بازار و نقش پول در جامعه را به نقد بکشند. به همین دلیل جامعه وظیفه دارد خارج از حوزهٔ بازار مکان امنی برای هنر فراهم کند». از نظر پیتر همین دلیل وجود یارانههاست. «اگر یارانهها قطع شود، هنر سوداگرانه میشود و از عهدهٔ نقد جامعه برنمیآید. در این صورت بازندهٔ واقعی جامعه خواهد بود».
آنا مدیر هنری ارگانی دولتی است که به هنرمندان یارانه میپردازد. او مشغول برگزاری جشنوارهای هنری است که بیشتر بودجهٔ آن را دولت تأمین کرده است. «باید بگویم که قطع یارانهها برای هنر و به طور کلی جامعه فاجعه است. همهٔ جنبههای فرهنگ نابود میشود. شاید دیگر تئاتر و موسیقی خوبی باقی نماند. نباید چنین چیزی پیش بیاید. شکوفایی هنر به نفع جامعه است چه هنر سنتی باشد چه هنر مدرن. میزان حمایت دولت از هنر نشان توسعهیافتگی آن جامعه است. وقتی از جامعهٔ توسعهیافته میگویم دو چیز دیگر را هم باید اضافه کنم. اول اینکه کمک به هنرمندان فقیر وظیفهٔ دولت است؛ و دوم اینکه باید مطمئن شود که فقیرترین شهروندان هم از پس تهیهٔ کالای هنری برمیآیند. قیمت بالای بلیت هنرهای نمایشی و موزهها، تهدیدی برای انسانیت است. میخواهم تأکید کنم یارانهها باید به گونهای پرداخت شود که هنر برای همه دسترسپذیر باشد». آلکس مخالفت میکند و میگوید این قیمتهای پایین نیست که باعث حضور گروههای کمدرآمد میشود. «بشخصه کسانی را میشناسم که تحصیلات و پول کمی دارند، ولی به تماشای تئاتر و موسیقی کلاسیک میروند. گذشته از اینها، پرنسیپ است که اهمیت دارد».»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه