کتاب اسب سیاه
معرفی کتاب اسب سیاه
کتاب الکترونیکی اسب سیاه نوشتۀ تاد رز و اوگی اوگاس و ترجمۀ فاطمه باغستانی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. کتاب اسب سیاه به بررسی نوعی از انسانهای موفق پرداخته است. این مدل برندهها که برخلاف جریان رود شنا میکنند و ناگهان میدرخشند، تعریفی مشخص و نامی دقیق دارند. به این نوع افراد میگویند: «اسب سیاه!»
درباره کتاب اسب سیاه
عبارت اسب سیاه نخستین بار پس از انتشار کتاب دوک جوان در سال ۱۸۳۱ به فرهنگ عمومی راه پیدا کرد و خیلی سریع جا افتاد. قهرمان داستان آن کتاب، در صحنهای روی یک اسب شرطبندی بزرگی میکند، اما «یک اسب سیاه که هیچکس فکر نمیکند برنده شود» از همه جلو میزند و درنتیجه، باخت قهرمان داستان رقم میخورد. پس از آن، هرجا سخن از اسب سیاه به میان میآید، منظور برندهای است که هیچیک از شرایط برد را نداشته است، اما در فرایندی عجیب راهش را تا جایگاه اول طی و همه را غافلگیر میکند.
از همان زمان که عبارت اسب سیاه ابداع شد، جوامع علاقهای عجیب به اسبهای سیاه پیدا کردهاند. واقعیت این است که تا قبل از برنده شدن این افراد، هیچیک از ما به آنها توجهی نداشتیم، اما پس از پیروزی، همه به سرگذشت این اسبهای سیاه علاقهمند شدند و خواستند از کارشان سر درآورند. بااینحال، حس ما این است که چیزی بهدردبخور در این سرگذشتها نیست که بخواهیم از آنها بیاموزیم و به نظر میرسد دستاوردهایشان از سر خوشاقبالی و شانس بوده است.
مورتزارت از هشتسالگی سمفونی تصنیف مینوشت و وارن بافت از یازدهسالگی وارد بورس شد و تایگر وودز از ششسالگی نخستین جایزههای گلفش را دریافت کرد. این افراد از همان کودکی میدانستند از زندگی چه میخواهند و تمام وقت و انرژیشان را صرف همان خواسته کردند. راهکاری که این افراد بزرگ به ما میدهند ساده است. آنها میگویند مقصدتان را بشناسید، بسیار سخت کار کنید و موانع را با پشتکار از سر بگذرانید تا به مقصد برسید. این «فرمول استاندارد» را همه بلدند و از زبان معلمها، مادرها و پدرها، رؤسا و حتی دانشمندان زیاد شنیدهایم و همه میدانیم این همان دستور موفقیت است، اما اسب سیاه از این فرمول پیروی نمیکند. اسب سیاه از راهکاری پیچیده به کامیابی میرسد و این راهکار را نمیتوان ساده بیان یا از آن تقلید کرد. اما اگر این ماجرا را دقیقاً وارونه بررسی کنیم چه میشود؟ کتاب اسب سیاه به بررسی این موضوع پرداخته است.
خواندن کتاب اسب سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به مباحث روانشناسی و موفقیت مناسب است.
بخشی از کتاب اسب سیاه
«میتوان گفت که هیچکس انتظار ظهور شخصیتی چون جنی را نداشت. جنی مککورمیک در سال ۲۰۰۵ با استفاده از تلسکوپ بیستوپنجسانتیمتری رصدخانهٔ فارمکاو در اوکلند نیوزیلند توانست سیارهای ناشناخته را در منظومهای که پانزدههزار سال نوری با زمین فاصله داشت کشف کند. چند سال بعد، جنی بازهم شگفتیساز شد، زیرا سیارکی تازه کشف کرد و از روی حس وطنپرستی آن را «نیوزیلند» نامید. پس از آن، حدود بیست مقالهٔ علمی را با همکاری دیگران نوشت که در مجلههای دانشگاهی، ازجمله نشریهٔ معتبر ساینس، منتشر شد. شهرت جنی به جایی رسید که وقتی گیتس مکفادن، بازیگر نقش دکتر بورلی کراشر در مجموعهٔ تلویزیونی پیشتازان فضا او را در نمایشگاه قصههای علمی ـ تخیلی دید، از او امضا گرفت. از اینها که بگذریم، شاید مهمترین دستاورد جنی همانی است که کمتر کسی میداند: او بدون آنکه مدرک یا تحصیلات دانشگاهی از هر نوعی داشته باشد، به یکی از مهمترین ستارهشناسان امروز دنیا تبدیل شده است.
او حتی دبیرستان را نیز تمام نکرد.
مادر جنی او را بدون حضور پدر در شهر کوچک وانگانویی۸ بزرگ کرد. خودش میگوید: «هرگز به مدرسه عادت نکردم. دختری بودم که پس از بلوغ بهدلیل بههمریختگی هورمونهایم ظاهرم را دوست نداشتم. بسیار لجباز بودم و مادرم هم نمیتوانست از پسِ من برآید. فقط دلم میخواست از مدرسه جیم شوم.»
پانزدهساله شد و مدرسه را رها کرد و در یک اصطبل نظافتچی شد. مدت کوتاهی که گذشت، مادرش او را ترک کرد. تمام تلاشش را کرد تا از دبیرستان مدرک معادل بگیرد و امتحانات را تمام کند که در این کار هم موفق نشد. بیستویکساله بود که خودش صاحب فرزند شد و بهاجبار با کار در یک فروشگاه فستفود بزرگ بهتنهایی پسر خردسالش را بزرگ کرد. خلاصه بگویم که آیندهاش بسیار تیرهوتار به نظر میرسید.
اما نقطهٔ عطف زندگیاش از راه رسید...»
حجم
۴۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۴۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
عالی