دانلود و خرید کتاب بازگشت آندری نیکولایدیس ترجمه خاطره کردکریمی
تصویر جلد کتاب بازگشت

کتاب بازگشت

معرفی کتاب بازگشت

کتاب بازگشت نوشتهٔ آندری نیکولایدس و ترجمهٔ خاطره کردکریمی است. نشر چشمه این رمان معاصر بوسنیایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب بازگشت

کتاب بازگشت (The Coming) برابر با یک رمان معاصر و بوسنیایی است که در سبک معمایی و پلیسی نوشته شده است؛ البته فضای داستان به‌سمت سورئالیسم نیز میل می‌کند. داستان چیست؟ یک کارآگاه خصوصی برای رسیدگی به پروندهٔ قتل خانواده‌ای چهارنفره می‌کوشد. او هر چه جلوتر می‌رود، ماجرا مرموزتر و عمیق‌تر و عجیب‌تر می‌شود. این رمان کوتاه دومین جلد از سه‌گانهٔ «اولسینیوم» (The Olcinium Trilogy) است. اثر با قتل خانوادهٔ چهارنفره و با توصیف صحنهٔ قتل آن‌ها از زبان کارآگاه آغاز می‌شود. این راوی اول‌شخص همراه با همکار خود برای بررسی به خانهٔ محل وقوع قتل رفته است. طبق شواهد موجود قاتل با چهار مقتول آشنا بوده و به‌زور وارد خانه‌شان نشده است. او با خونسردی، زن و شوهر جوان را با تیغهٔ تبر به قتل رسانده و بعد به‌سراغ بچه‌هایشان رفته و آن‌ها را نیز با بی‌رحمی سلاخی کرده است. بعدتر در کنار جنازه‌ها نشسته و کانال تلویزیون را به حیات‌وحش تغییر داده و حتی تلویزیون هم تماشا کرده، اما هیچ ردّی، دی‌اِن‌ای یا اثر انگشتی از خود در صحنهٔ جنایتش باقی نگذاشته است. همین باعث شده است که پرونده مختومه اعلام شود. کارآگاه چه خواهد کرد؟

خواندن کتاب بازگشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بوسنی و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره آندری نیکولایدس

آندری نیکولایدیس در سال ۱۹۷۴ میلادی به دنیا آمد. این نویسندهٔ بوسنیایی، یک فعال ضدجنگ است و مدافع حقوق بشر به‌ویژه حقوق اقلیت‌ها. نظرات روشنگرانه و گاه تندوتیز او در برنامه‌های تلویزیونی و ستون‌نویسی‌های مطبوعاتی‌اش جنجال‌های بسیاری برانگیخته است؛ تا آنجا که یک‌بار در خلال مناظره‌ای رادیویی، مخاطبی در تماس تلفنی آشکارا او را به مرگ تهدید کرد. او در ۲۸ مهٔ ۲۰۰۴ در یادداشتی به نام «شاگردجلاد» که در ستون هفتگی‌اش در هفته‌نامهٔ مونیتور به چاپ رسید، «امیر کوستوریتسا» (فیلم‌ساز) را آماج حملات خود کرد و او را ستاره‌ای رسانه‌ای دانست که مشغولِ خبرسازی برای کسانی است که حساسیت خود را به رنج انسان‌ها از دست داده‌اند. این یادداشت آغاز دعوای حقوقی طولانی‌ای بود که تا سال‌ها میان او و آن کارگردان ادامه یافت. نیکولایدیس نویسنده‌ای تمام‌وقت است. رمان و داستان می‌نویسد و تحلیلگر سیاسی و ستون‌نویس روزنامه‌ها و نشریات منطقهٔ بالکان است. او بیش از ۱۰ کتاب منتشر کرده که از آن میان چهارتایش رمان است؛ «محاکات» (۲۰۰۳)، «کتاب پسر» (‌۲۰۰۶‌)،‌ «کتاب بازگشت» (۲۰۰۹) و «تا قیام قیامت» (۲۰۱۲). سه مجموعه‌داستان کوتاه دارد به نام‌های «کلیسای جامعی در سیاتل»، «چرا میا فورلان» و «فرهنگنامهٔ کوچک جنون» و یک کتاب در نظریهٔ فرهنگ با عنوان «بوطیقای آخرالزمان». اقبال ادبی او اما مدیون انتشار رمان دومش است؛ «کتاب پسر»؛ رمانی که در سال ۲۰۱۱ جایزهٔ تازه‌تأسیس بهترین اثر ادبی اتحادیهٔ اروپا را از آن خود کرد. بسیاری او را متأثر از سبک و نگاه ادبی «توماس برنهارد» (نویسندهٔ تلخ‌اندیش آلمانی و از بزرگان موج نوی ادبیات بالکان) می‌دانند.

بخشی از کتاب بازگشت

«گزارش آتش‌سوزی کتابخانه بود که آخرسر چشمم را باز کرد. روزنامه‌ها و سایت‌های خبری پُر بودند از تیترهایی دربارهٔ کشتار خانوادهٔ ووکوتیچ، برای همین زودتر متوجه نشده بودم. به نظرم اصلاً بخشودنی نیست که چنین مصیبتی را به مضحکه‌ای تقلیل می‌دهند تا خوانندگان را حینِ صرف قهوهٔ صبح‌شان سرگرم کنند. همهٔ درد و ترسِ قربانی‌های قتل و همهٔ غم و یأسِ بازمانده‌های‌شان ابزاری می‌شود برای بالا بردن تیراژ روزنامه‌ها؛ موضوع گفت‌وگویی برای وقت‌گذرانی که به محض آن‌که صفحه‌های اول روزنامه‌ها قتل تازه‌ای را با حروف درشت توی بوق‌وکرنا کنند به‌کل از یاد می‌رود. هر روز هر روز، بی‌آن‌که دست یا صدای‌مان بلرزد، کارهایی می‌کنیم و حرف‌هایی می‌زنیم که بخشودنی نیستند. با قاطعیتِ تمام هم از حق‌مان به انجامِ نابخشودنی‌ها دفاع می‌کنیم. شک و دلشوره فقط وقتی سراغ‌مان می‌آید که ترس فرمان را دست بگیرد و زندگی‌های‌مان، که یک وقتی حقی مطلق می‌دانستیم‌شان و به هر بهایی ازشان دفاع می‌کردیم، به‌کل از مهارمان خارج شوند.

از روی آن گزارش سردستیِ ستونِ «محله» فهمیدم کتابخانهٔ اولسین درست همان شبی آتش گرفت که قاتلان به‌زور وارد خانهٔ ووکوتیچ‌ها شدند. مطمئنم می‌دانی که آتش‌سوزیِ کتابخانه چند ساعت قبل از قتل شروع شده بود. با این‌که ایستگاه آتش‌نشانی بیست‌متریِ پشت کتابخانه و جنب کلانتری است، توی گزارش روزنامه آمده که آتش‌نشان‌ها تأخیر داشتند. برای خاموش کردنِ آتش هم آن‌قدر معطل کردند تا صدماتْ جبران‌ناپذیر شد و شعله‌های آتش گرداگردِ سقف ساختمان را گرفت. تا آن وقت کتابی که آتش قصد نابودی‌اش را داشت دیگر خاکستر شده بود.

بلبشو در مرکز شهر کار قاتلان ووکوتیچ‌ها را ساده کرد. می‌بینم‌شان که چراغ‌خاموش توی تاریکی در مسیری کم‌رفت‌وآمد به سوی خانه می‌رانند. از خیابان شلوغ پرهیز کردند تا به چشم نیایند. هر چند کار آن افراطی‌های سرسپرده در کتابخانه نقص نداشت، جانب احتیاط را رها نکردند و راستِ جادهٔ خاکی باریکی را گرفتند که از پشت به ملک ووکوتیچ می‌رسید. خانه‌ای در آن مسیر وجود نداشت که نورِ چراغ‌هایش دست آن شیطان‌صفت‌های در راه را رو کند؛ بین آن‌ها و دماغهٔ دی‌یِرانا فقط بوته‌زار بود و جنگل، و جنگل رازنگه‌دار خوبی است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

حجم

۱۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۷۹ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۳۳,۰۰۰
۵۰%
تومان