دانلود و خرید کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲ بک سه هی ترجمه ندا بهرامی نژاد
تصویر جلد کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲

کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲

نویسنده:بک سه هی
انتشارات:نشر مون
امتیاز:
۳.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲

کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲ نوشتهٔ بک سه هی و ترجمهٔ ندا بهرامی نژاد است. نشر مون این کتاب در حوزهد روان‌شناسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲

بک سه هی در نگارش کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲ (I Want to Die But I Still Want to Eat Tteokbokki) به موضوع خودترحمی اندیشیده است. نویسنده در این اثر بیان کرده که زخم‌هایی درونش هستند که هیچ‌وقت خوب نشده‌اند و جلسه‌های روان‌درمانی‌اش این توانایی را به او داده‌اند که کم‌کم از چندوچون این زخم‌ها و علت به وجود آمدنشان سر دربیاورد. به عقیدهٔ او برای کسی که مدت‌ها با افسردگی زندگی کرده ـ تاجایی‌که این وضعیت به سایهٔ دومش بدل شده ـ این بیماری بیشتر شبیه مرضی مزمن است تا یک سرماخوردگی ساده. افسردگی را باید دائم مدیریت کرد و با اینکه ممکن است بهتر بشوی، تا آخر عمر باید همین مسیر را ادامه بدهی. این کتاب برای آن‌هایی که دنبال درمان کامل‌اند راهنمای مفیدی نیست. ولی می‌تواند با به تصویر کشیدن عمیق‌ترین زخم‌های روحی یک فرد به خوانندهٔ این کتاب در واکاوی رنج درونی‌اش کمک کند. این کتاب حاوی سخنانی است که نویسنده با روان‌پزشک خود داشته است.

خواندن کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب می خواهم بمیرم ولی باز هم هوس دوکبوکی کرده ام ۲

«روان‌پزشک: آره، باید درمورد خوراکی‌هایی که توی برنامه‌ت بوده‌ان و اون‌هایی که نبوده‌ان، یعنی غذا خوردن‌های خودجوش، جداگانه یادداشت برداری. گاهی گرسنگی روانی‌مون۲۰ باعث می‌شه همین‌جوری یه چیزی واسهٔ خوردن پیدا کنیم. توصیه می‌کنم توی یادداشت‌هات بین گرسنگی روانی و جسمی‌ت هم تفاوت قائل بشی.

من: آها، چشم. این هفته یک‌شنبه و دوشنبه دچار گرسنگی روانی شدم که نسبت به قبل بهتر بود. فقط دوشنبه گرسنگی‌م یه‌کم شدید بود.

روان‌پزشک: چرا دوشنبه؟

من: دوشنبه که از خواب پا شدم خیلی گرسنه‌م بود. معمولاً این‌قدر گرسنه نمی‌شم. یک‌شنبه خیلی پرخوری کرده بودم و برنامه‌م این بود که فرداش زیاد غذا نخورم. گمونم واسه همین تنش روحی‌م بالا رفت و کاری کرد بیشتر غذا بخورم. به‌علت نامعلومی حالم خیلی بد بود. نمی‌تونستم از رختخواب بیرون بیام. جلسهٔ تمرین خصوصی‌م رو لغو کردم و نرفتم کلینیک.

روان‌پزشک: کی حس کردی بهتر شدی؟

من: ساعت نه شب.

روان‌پزشک: پس خیلی طول کشیده. با اینکه برنامه‌ت رو به‌هم زده بودی، تصورم اینه که لابد با خودت فکر کردی: «با همهٔ این‌ها باید از رختخواب بیام بیرون. باید ورزش کنم، سگ‌ها رو ببرم پیاده‌روی و از این‌جور حرف‌ها.» حس می‌کردی دلت نمی‌خواد هیچ‌کدوم این کارها رو انجام بدی؟

من: یه بار بهم گفتین: «فقط بخواب»، درنتیجه می‌خواستم همین کار رو بکنم، ولی نتونستم. با همهٔ این‌ها این هفته خودم رو مشغول نگه داشتم. همه‌ش می‌رفتم این‌ورواون‌ور، تا جایی که دیگه وقتی واسه مطالعه نداشتم.

روان‌پزشک: حتی وقت مطالعه هم نداشتی؟ درمورد تو بی‌سابقه‌ست.

من: دارم رونوشت‌برداری از جلسه‌هامون رو برای کتاب دومم تموم می‌کنم. وقتی کامل بشه نشونتون می‌دم، فقط خیلی وقت‌گیره.

روان‌پزشک: آزاردهنده نیست که به صدای ضبط‌شدهٔ خودت گوش کنی؟ انگار داری دوباره اون احساسات رو از سر می‌گذرونی.

من: راستش نه. مثل این می‌مونه که به حرف‌های یه نفر دیگه گوش بدم. موقع رونوشت‌برداری و نوشتن کتاب اول خیلی زجر می‌کشیدم. خودترحمی می‌کردم. اشک می‌ریختم. اما در روند یادداشت‌برداری واسه کتاب دوم این فکر از ذهنم گذشت که «عجب آدم حوصله‌سربری. چقدر خسته‌کننده‌ست.» می‌تونستم باهاش فاصله‌گذاری کنم و این چیز خوبی بود. از طرفی برخلاف کتاب اول، این بار فکر کردم می‌خوام یه نتیجه‌گیری درست‌وحسابی داشته باشم. اما فقط به‌خاطر اینکه به آخر کتاب رسیده‌ام نمی‌تونم بگم: «دیگه درمان شدم!» هرچند که راستی‌راستی هم درمان نشدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۳۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۴۶,۰۰۰
تومان