دانلود و خرید کتاب ماوتهاوزن یاکووس کامبانللیس ترجمه ابوالفضل الله دادی
تصویر جلد کتاب ماوتهاوزن

کتاب ماوتهاوزن

معرفی کتاب ماوتهاوزن

کتاب ماوتهاوزن نوشتهٔ یاکووس کامبانللیس و ترجمهٔ ابوالفضل الله دادی است. نشر نو این ناداستان در قالب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب ماوتهاوزن

کتاب ماوتهاوزن (Mauthausen) برابر با یک ناداستان در قالب خاطرات است. این کتاب خاطراتی از اسارت، جنگ، اردوگاه و آزادی است و آن را یک کتاب اتوبیوگرافیک یا خودزندگی‌نامه از نویسندۀ یونانی دانسته‌اند. یاکووس کامبانللیس در این ناداستان، تجربه‌های خودش از روزهای آخر دوران اسارت در اردوگاه ماوتهاوزن در اتریش و ماجرای آزادی او و دیگر هم‌بندانش از این اردوگاه را روایت کرده است. عنوان برخی از بخش‌های این اثر عبارت است از «نشانه‌ها از زمین و آسمان می‌بارید»، «آزادی در ماه مه فرا رسید»، «دادگاه مردمی و گوساله»، «شهری با مرزهای مرگبار» و «خداحافظ اسپانیایی‌ها».

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و به‌دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم هم‌نوعان است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌تواند شامل این‌ها باشند: جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها و نقدهای ادبی.

خواندن کتاب ماوتهاوزن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب خاطرات پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماوتهاوزن

«بعدازظهر بود و ورزشکارانی که شلنگ آتش‌نشانی را برداشته بودند، در میدان حضور و غیاب آب می‌پاشیدند تا هوا خنک شود.

تقریباً هر روز اجازه داشتیم مسابقهٔ مهمی بین تیم‌هایی با اسم‌هایی آبرومند برگذار کنیم. روی تابلو مسابقات می‌شد خواند:

سه‌شنبه: مردم سراسر اروپا درهم ــ تیم ملّی چکسلواکی.

چهارشنبه: اتحادیهٔ مدیترانه ــ کشورهای دانوب.

جمعه: کشورهای بالکان ــ دفاع اروپایی.

البتّه فوتبالیست‌ها در همهٔ مسابقات یکسان بودند و همان ورزشکاران، طرفداران پُرشورِ همهٔ تیم‌ها بودند. امّا این نامگذاری‌های متفاوت باعث تنوع بود و تعصب را تشدید می‌کرد. و این تعصبِ به فوتبال در ماوتهاوزنِ آزادشده نعمتی ناشی از آزادی به‌شمار می‌آمد.

یانینا پشت پنجرهٔ دفتر کمیته ظاهر شد. سرش را از بین میله‌های آهنی آورد تو و به داخل نگاه کرد. ازش پرسیدم آیا آمده فوتبال ببیند.

«نه، آمده‌ام دنبالت که برویم...»

«کجا برویم؟»

«همه‌جا! یادت رفته؟»

از دفتر آمدم بیرون. بعد از اینکه از دروازهٔ اصلی رد شدیم، جاده‌ای را در پیش گرفتیم که سرازیری بود. آفتاب بعدازظهر وسط صورتمان می‌خورد. آن ماه مهٔ ۴۵ چقدر هوا آفتابی بود! زنان بیمارستان ما را دیدند و یکی از مریض‌ها فریاد زد که «خوش بگذرد». رفتیم سمت راست جادهٔ مدور و خودمان را در راه‌پلّهٔ معدن سنگ دیدیم. برایش توضیح دادم: «از اینجا سریع‌تر به جنگل می‌رسیم، به رودخانه نزدیک‌تر است.»

یانینا با ظاهری متفکّر به پلّه‌های بی‌شماری نگاه کرد که در اعماق معدن محو می‌شدند.

پرسید: «چندتا پلّه است؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۴۶۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۱۴,۱۰۰
۳۰%
تومان