دانلود و خرید کتاب روباه دی. اچ. لارنس ترجمه کاوه میرعباسی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روباه

کتاب روباه

نویسنده:دی. اچ. لارنس
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۳.۲از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روباه

کتاب روباه  نوشتهٔ دی. اچ. لارنس و ترجمهٔ کاوه میرعباسی است. نشر افق این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «افق کلاسیک» و حاوی رمانی از ادبیات انگلیس.

درباره کتاب روباه

کتاب روباه دربردارندهٔ رمانی کلاسیک نوشتهٔ دی. اچ. لارنس است. بسیاری دی. اچ. لارنس را خالق موقعیت‌هایی می‌دانند که در آن‌ها رنج صورتی جادوانه دارد و لمس می‌شود. آدم‌های قصههای لارنس از هر راهی می‌روند به دام اندوهی ناشناخته می‌افتند؛ اندوهی که یا از گذشته برمی‌خیزد یا در لحظه زاده می‌شود. «روباه» نام نوولایی (رمان کوتاه) است که لارنس در آن از رابطۀ عجیب و سنگین حیوانات و آدم‌ها حرف می‌زند. دی. اچ. لارنس در این داستان بلند داستان دو زنی را روایت کرده است که در مزرعه‌ای در انگلستان، در زمان جنگ جهانی اول زندگی می‌کنند، اما رخدادهای عجیبی در زندگی‌ آن‌ها، با ورود هم‌زمان یک روباه و مردی جوان تغییر اتفاق می‌افتد. هر بار یک حادثۀ کوچک، ارتباط میلان دو زن را تغییر می‌دهد. در داستان «روباه» این غریبه‌ها و این غرایز‌ند که افسار زندگی دو زن، این دو دوست جداناشدنی، را به دست گرفته‌اند. آیا موضوعی می‌تواند آن‌ها را از یکدیگر جدا کند؟ بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب روباه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات انگلیس و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دی. اچ. لارنس

«دیوید هربرت لارنس» (David Herbert Lawrence) مشهور با به دی اچ لارنس نویسنده، شاعر و نقاش بریتانیایی است  که به‌عنوان یکی از معتبرترین چهره‌های ادبیات زبان انگلیسی شناخته می‌شود. لارنس در خانواده‌ای فقیر در شهر ایستوود ناتینگهام‌شایر در سال ۱۸۸۵ میلادی متولد شد. او پس از مدتی آموزگاری به سال ۱۹۱۱، نخستین داستان خود را به نام «طاووس سفید» را به رشتهٔ تحریر درآورد. پس از آن، او در سال ۱۹۱۹ به اروپا و استرالیا و آمریکا سفر کرد و در این مدت داستان‌های بسیاری منتشر کرد که از میان آنها می‌توان به «پسرها و عاشق‌ها» و «رنگین‌کمان» اشاره کرد. معروف‌ترین اثر او «عاشق خانم چترلی» نام داردکه انتشار آن به دلیل دربرداشتن صحنه‌های عیان جنسی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ممنوع بوده است.

بخشی از کتاب روباه

«زن جوان گفت: «نه، در منزل آن‌ها را نمی‌پوشم.» ولی در همان حال که برای هنری چای می‌ریخت، مدام رنگ عوض می‌کرد و سرخ و سفید می‌شد. مرد جوان روی صندلی مخصوصش پشت میز نشست، بی‌آنکه بتواند از دختر چشم بردارد. پیراهنش از حریر سبز متمایل به آبی بود، برش ساده‌ای داشت و دور یقه و آستین‌های سه‌ربعش نواری طلایی دوخته بودند. یقه‌اش گرد بود و گردن سفید و نرمش را نمایان می‌کرد. مرد می‌دانست که بازوهای دختر جوان قوی و عضلانی‌اند، چون بارها او را موقع کار با آستین‌های بالازده دیده بود. از تماشای زن جوان سیر نمی‌شد و مدام سراپایش را برانداز می‌کرد.

بنفورد، در آن سر میز، یک کلمه هم بر زبان نیاورد و فقط با ساردینی که در بشقابش بود وررفت. مرد وجودش را فراموش کرده بود. درحالی‌که لقمه‌های گندهٔ نان و کره را در دهان می‌چپاند، جز مارچ هیچ‌کس و هیچ‌چیز دیگر را نمی‌دید، حتی یادش رفت چایش را بنوشد.

بین دو لقمه، زیرلبی گفت: «هیچ فکر نمی‌کردم لباس این‌قدر آدم را عوض کند.»

مارچ سرخ‌تر شد و به صدای بلند گفت: «وای، پناه بر خدا! جوری حرف می‌زنی که انگار میمون صورتی دیده باشی!» و تند و چالاک از جا بلند شد، قوری چای را برداشت، به‌سمت بخاری رفت و آن را کنار کتری گذاشت و در همان حال که با پیراهن سبزش روی آتشدان خم شده بود، سنگینی نگاه مرد جوان را حس می‌کرد که با بهت و اشتیاق بیشتر به او چشم دوخته بود. خطوط زنانهٔ اندامش، زیر حریر نازک، ظریف‌تر و موزون‌تر به نظر می‌رسیدند. و وقتی دوباره سرپا ایستاد و راه افتاد، هنری با نگاه حرکت ملایم پاهایش را در دامن کوتاه مدروزش دنبال کرد. جوراب‌های ابریشمی سیاه و کفش‌های ظریف مزین به سگک‌های کوچک طلایی به پا داشت.

نه، واقعاً موجودی دیگر بود. کاملاً عوض شده بود. مرد که همیشه او را در شلوار سه‌ربع ضخیم و گشاد دیده بود ــــ شلواری که سر زانوهایش دکمه می‌خورد و مثل زره محکم و نفوذناپذیر به نظر می‌رسید و ساق‌بندهای قهوه‌ای و چکمه‌های زمخت تکمیلش می‌کردند ــــ هرگز باورش نمی‌شد که پاهایش چنین ظریف و زنانه باشند. حالا زن به‌طرف او می‌آمد. با قدم‌های نرم و سبک و ساق‌هایی خوش‌تراش که از زیر دامن نمایان بودند و جوانک او را خواستنی و دست‌یافتنی می‌دید. تا بناگوش سرخ شد، سرش را زیر انداخت و چایش را چنان با صدا هورت کشید که بنفورد اخم کرد و با عصبانیت بر صندلی‌اش پیچ‌وتاب خورد، بی‌آنکه چیزی بگوید. و هنری، به‌نحوی غریب، ناگهان حس کرد مرد شده است و دیگر پسری نوجوان نیست. احساس مردانگی،‌ با سنگینی همهٔ مسئولیت‌هایش، وجودش را انباشت. آرامش و جدیتی توصیف‌ناپذیر و گنگ بر روحش سایه افکند. این دگرگونی آنی او را نیز به موجودی تازه بدل کرد، به او متانت و صلابت مردانه بخشید و یکباره مطمئن شد که توانایی و استقامت مقابله با سختی‌ها را دارد.»

MahedBook.ir
۱۴۰۳/۱۱/۰۹

داستانی قوی و خوش‌ساختار با نمادپردازی‌های عالی. تمثیلی زیبا از یک مسئلۀ مهم در زندگی انسان‌ها. در زمان جنگ جهانی اول، دو خواهر جوان و مجرد به‌تنهایی یک مرغداری را می‌گردانند. روباهی آن‌ها را به دردسر می‌اندازد تا این‌که گذر

- بیشتر
ترسیم نقشه‌ها و مدارات الکتریکی و الکترونیکی با نرم‌افزار PROFI CAD
حجت اله حسینی
ماری کوری در آشپزخانه
کوثر شیخ نجدی
حکایت هایی از زندگی شاه عباس صفوی (جلد دوم؛ میدان مشاعره)
گروه تاریخ ایران
از تیر تا شهریور
منصورعلی استواری
جلد ۱۵: اطفال ـ فصل ۱۶: آیا می توان یا نمی توان شیر داد؟
ایمان وفایی
دماغ آدم برفی
محمدرضا شمس
توسعه فنون فعالیت‌ های صنفی خودرو
مهرداد نظری
شرکت ها و وام تجاری
کنی تای
شش داستان کوتاه
امین شاهرخیان
دندان من گم شده!
درو دیوالت
واژه نامه پلیمر
انجمن علوم و مهندسی پلیمر ایران
به هاردتایمز خوش آمدید
ادگار لارنس دکتروف
امنیت سایبری ایالات متحده
اکبر استرکی
گربه کوچولو
محمد محمدی (کذرجی)
تأثیر زمان و مکان در تطور آرای فقیهان
سیدمحمد سیدیان آرانی
تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام
کمال پولادی
جان لایتناهی
نگار رونقی
قانون آیین دادرسی کیفری (۱۴۰۳)
گروه علمی قانون یار
آیا ما ملت متمدنی هستیم؟
حسین سروقامت
صلح (جنگ دور شو) ایتالیایی
الیزا بیتا

حجم

۱۰۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۱۰۱٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۵۶,۰۰۰
تومان