کتاب سکهها
معرفی کتاب سکهها
«سکهها» نوشته عدنان غریف(-۱۳۲۳) داستاننویس بوشهری است. او که از نویسندگان نوگرای دهههای ۴۰ و ۵۰ به شمار میرود که در حلقه داستاننویسان جنوبی از شکلدهندگان داستان جنوب است.
در بخشی از داستان میخوانیم:
سر راهم به دکهی بابا، زنهای عرب را میدیدم که توی یک ردیف دراز همینطور روی زمین نشسته بودند و زنبیلهای بزرگشان را که پر از جنسهای جورواجور بود جلوشان گذاشته بودند و خیلی چیزها میفروختند: قوطه و پارچهی عبایی و پارچههای دیگر و صابون لوکس و صابون ثریا و عطر و انواع «عصیر» ها و خیلی چیزهای دیگر. آن موقعها بازار شهر ما پر بود از جنسهایی که از عراق میآوردند. من خودم مرتب میدیدم که از آنطرف شط بلمهای پر از جنس میآمدند و اینجور چیزها را میآوردند. هیچکس هم جلو آنها را نمیگرفت. نه گمرک، نه پلیس مرزی. این حرفها بعدها پیش آمد.
بعضی از همین زنها هم که اغلب میشناختیم گاهی به خانهی ما میآمدند و چیزهایی را که مادرم قبلاً به آنها سفارش داده بود برای او میآوردند و اغلب برای ناهار میماندند و حرف میزدند. به عربی به آنها میگفتند «دلاله». بیشتر آنها زنهای پرحرف و سر و زبانداری بودند که وقتی بابا به خانه میآمد و «یاالله» میگفت از او رو نمیگرفتند و انگار بابا هم انتظار نداشت از او رو بگیرند، و اغلب خیلی راحت با آنها حرف میزد. گاهی اینها چیزهایی را که قوم و خویشهای ما در بصره به آنها داده بودند برای ما میآوردند و به مادر میدادند. البته مادر همیشه به آنها پولی بابت زحمتشان میداد.
«میتونستند بهجاش جنس بیارن و تو بازار بفروشن.»
مادر راست میگفت. هرچه باشد، کارشان این بود و از این راه نان میخوردند.
حجم
۱۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۱۳۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
نظرات کاربران
سلام و درود در معرفی نویسنده نوشتهاید عدنان غریفی نویسنده بوشهری، به هیچ عنوان درست نیست. عدنان متولد خرمشهر است و تا ایران بوده ساکن خوزستان بوده
یک داستان عالی که متاسفانه ناشر خیلی ضعیفی داشت