کتاب جدال فیلسوفان
معرفی کتاب جدال فیلسوفان
کتاب جدال فیلسوفان نوشتهٔ رابرت زارتسکی و جان تی. اسکات و ترجمهٔ هدی زمانی سرزنده است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی جدالهای فلسفی میان روسو و هیوم دربارهٔ حدود فهم انسان.
درباره کتاب جدال فیلسوفان
ماهیت مخالفتهای هیوم ــ روسو و واکنش به آن در بستر روشنگری معنادار شده است، اما روشنگری، بهعنوان یک مفهوم نظری و دورهای تاریخی، همیشه برای دانشوران مختلف معانی متفاوتی داشته است. در نظر بعضی روشنگری همه چیزهای خوب و بااهمیتی است که از قرن ۱۸، قرنی آزاداندیش و آزادیبخش ساخت. «پیتر گی» روشنگری را «ترمیم اعصاب» به رهبری متفکران جسور و متعهد به پیشبرد بشر با به کارگیری عقل نقاد توصیف کرده است، اما برای دیگران روشنگری یادآور همهٔ اشتباهات غمانگیز، سفسطهها و ایدئولوژیهایی است که انسان غربی کوتهفکر و سرکوبگر را به بار آورد. از نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، از «تئودور آدورنو» و «مکس هورکهایمر» گرفته تا منتقدان پستمدرنی مانند «میشل فوکو» همگی براین باور بودهاند که تأکید مطلق متفکران روشنگری بر عقل، بهجای آن که ذات سلسلهمراتبی و مستبد جامعه و سیاست رژیم قدیم اروپا را به چالش بکشد، آن را توانمند ساخت.
کتاب جدال فیلسوفان دربردارندهٔ مباحثی دربارهٔ جدالهای فلسفی میان ژان ژاک روسو و دیوید هیوم است. رابرت زارتسکی و جان تی. اسکات کتاب حاضر را ۱۳ فصل نگاشتهاند که عنوان آنها عبارت است از «جدال بر سر روشنگری»، «جدال بر سر وشنگری»، «اسکاتلندی بزرگ»، «ارباب فرنه»، « دیوید مهربان»، «سنگبارانی از پاریس»، «اولین تأثیرات»، «نمایشی همگانی»، «ژستها و حقهها»، «هیوم، قاضی دیوید مهربان»، «تراژدی روشنگری»، «جنجال عظیم» و «فیلسوفان چگونه میمیرند». اگر میخواهید از محتوای جدال میان روسو و هیوم آگاه شوید، کتاب حاضر را بخوانید.
خواندن کتاب جدال فیلسوفان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران وفلسفهٔ کلاسیک و علاقهمندان به مطالعهٔ آرای روسو و هیوم پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جدال فیلسوفان
«کشیدن تصویر فکر هیوم بود. او که از دوستی با روسو به هیجان آمده بود پیشنهاد کرد که بدهند دو تصویر مشابه از آن دو ترسیم کنند تا از رابطهشان به یادگار بماند. هیوم مدت کوتاهی پس از ورود به لندن مسئولیت این کار را به عهده رمزی، دوست قدیمی و یکی از همقطاران پایهگذار انجمن برگزیده، گذاشت. رمزی در سال ۱۷۵۴ اندکی پس از آن که هیوم نوشتن تاریخ انگلستان را شروع کرده بود تصویر هموطن اسکاتلندیاش را کشیده بود. در این نقاشی هیومی شیک و (نسبتا) لاغر، به حالت نیمرخ، کمربند سفید به کمر و یک کلاه قرمز درخشان فاضلانه بر سر دارد: او مشخصا انسانی است که قدرتهای فکری خود را میشناسد و علاوه بر آن دوست دارد قیافه باهوشی به خود بگیرد.
هیوم ورای پیمان دوستی دلایل دیگری هم برای کمک گرفتن از رمزی داشت. رمزی مفتخرانه به یاد میآورد که «از همپیاله شدن زیاد با دیوید و رفقایش بوده است که من یاد گرفتهام خیلی تاریخی باشم». در سال ۱۷۶۶ رمزی دیگر به یکی از صورتگران بزرگ عصر تبدیل شده بود و خرید مسکن در میدان سوهو از قِبَل انتصاب او به مقام نقاش اعظم والاحضرت جورج سوم میسر شده بود. عدم علاقه رمزی به تجملات و افراط با سلیقه خود پادشاه جور در میآمد. این تفاهم به خورد و خوراک هم کشیده شد: معمولاً جورج غذای موردعلاقهاش را، یعنی گوشت گوسفند آبپز و شلغم، میخورد و رمزی، که فقط به همین دلیل به اتاق غذاخوری همایونی میرفت، پشت سهپایه نقاشیاش مشغول کار میشد. دو مرد در باره مسائل اروپا گپ میزدند، تا وقتی که پادشاه، که چیزی از غذایش را باقی نگذاشته بود، از پشت میز بلند میشد و میگفت: «رمزی، حالا بیا جای من بنشین و شامت را بخور.»و جوهر نبوغ رمزی همین بود: «نشستن در جای دیگری» و بازآفرینی زندگی درونی آن دیگری بدون توسل به روشهای خاص و قهرمانانه. رقیب رمزی، جاشوئا رینولدز، سعی میکرد با تعالی بخشیدن به موضوعاتش طبیعت را بهتر جلوه دهد، حال آن که مرد اسکاتلندی با خود طبیعت کار میکرد و چرخشهای قلم خود را با مقتضیات ساده طبیعت جفت میکرد. اگر قرار بود نقاشی «احساسات را تحتتأثیر قرار دهد» باید از قوانین سنتی ترکیب فراتر میرفت. با این حال، این انگیزش احساسات باید در محدوده زندگی عادی قرار گیرد. رمزی، مانند هیوم، سادگی و اعتدال در هنر را به هم پیوند میزد و آن را مطمئنترین راه به سوی طبیعت میدانست؛ و به تبع آن، حالتهای ماوراءالطبیعی واشگردهای زیباییشناسانه را به دلیل تصنعی بودن بیارزش میشمرد.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۳۴ صفحه