کتاب انسان مسئله گون
معرفی کتاب انسان مسئله گون
کتاب انسان مسئله گون نوشتهٔ گابریل مارسل و ترجمهٔ بیتا شمسینی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب انسان معاصر و تشویش نوع بشر.
درباره کتاب انسان مسئله گون
کتاب انسان مسئله گون که به قلم یکی از نامدارترین فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم یا فیلسوفی «نوسقراطی» نوشته شده است، دو بخش دارد؛ «انسان مسئلهگون» و «تشویش بشری». این کتاب در بخش اول به حالوروز انسان امروز پرداخته است؛ انسانی که بهتعبیر گابریل مارسل، دیگر نمیتواند بهراحتی تصویر خود را در آیینۀ درونش بازشناسد. بخش دوم به موضوعی پرداخته است که بسیاری از متفکران گذشته و حال بهنوعی دلمشغول آن بودهاند؛ «تشویش بشری». گابریل مارسل کوشیده است با مرور اندیشههای متفکرانی همچون رواقیون، «آگوستین»، «پاسکال»، «کییرکگور»، «فریدریش نیچه»، «مارتین هایدگر»، «ژان پل سارتر»، «گوته» و «آندره ژید» دربارۀ تشویش و نیز آنچه در متون مقدس مسیحی در این باره آمده، پرتوی بر موضوعی بیندازد که از نگاه بسیاری از متفکران اگزیستانسیالیست یکی از وجوه مهم وضعیت بشری است. این نویسنده به شرح اندیشههای این متفکران بسنده نکرده و از آنجا که فیلسوف است، ملاحظات خود را نیز در ضمن بررسی این اندیشهها بیان کرده است.
خواندن کتاب انسان مسئله گون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب انسان معاصر و تشویش نوع بشر پیشنهاد میکنیم.
درباره گابریل مارسل
گابریل اونوره مارسل (Gabriel Honoré Marcel) در ۷ دسامبر ۱۸۸۹ در پاریس به دنیا آمد و در ۸ اکتبر ۱۹۷۳ در پاریس درگذست او فیلسوفی فرانسوی بود و یکی مهمترین فیلسوفان اگزیستانسیالیسم مسیحی به شمار میرود. او نویسندهٔ حدود ۳۰ نمایشنامه است و علاوهبر فلسفه و تئاتر، منتقد موسیقی نیز هست. مهمترین اثر گابریل مارسل را کتاب «راز وجود» (Mystery of Being) دانستهاند که در آن فلسفهٔ خود را «مذهب نوسقراطی» یا «مذهب سقراطی مسیحی» خوانده است. از دیدگاه این نویسنده، موضوعْ فلسفهٔ وجود است، اما وجود انسان؛ نه وجود از آن جهت که وجود دارد. محوریترین اندیشهٔ مارسل این است که وجودْ یک راز است و موضوعات دیگر پیرامون این عقیده قرار میگیرد. کتاب «انسان مسئلهگون» اثر دیگری از این نویسنده و اندیشمند است.
بخشی از کتاب انسان مسئله گون
«نتایج این وضعیت تا آنجا که به تشویش مربوط میشود چیست؟ به نظر میرسد که هر یک از ما باید از این خواسته صرفنظر کند که در کنه خود جهانی کوچک و در امان مانده، جهانی کوچک و محصور، در میان حصارهایی بسازد که با مجموعهای از دوراندیشیهایی از هر دست اطمینان حاصل شده باشد که هیچ چیز به داخل آنها نفوذ نمیکند. قطعا منظورم این نیست که توهم زیستن در چنین جهانی، خواه در فرانسه خواه در کشورهای همسایه، به کلی از میان رفته است. اما حتی آنجا که این توهم باقی است، متزلزل و کمرنگ است. از این پس هیچکس نمیتواند در برابر پریشانی و ناراحتیای که به این تزلزل مربوط میشود کاملاً مصون بماند. همه آنچه میتوان گفت این است که این پریشانی در جایی که احساس میشود، معمولاً مورد سوء تعبیر قرار میگیرد، حتی شاید اصلاً تعبیر یا برداشتی از آن صورت نگیرد. چه بسا در این گفته کاملاً بر خطا نباشیم ـ هر چند که این باور را باید دقیقتر و با جزئیاتش بیان کرد ـ که از منظری، هجوم کمونیستی به شکلی یکسویه فشاری را هم که از جانب جهانی دیگر بر جهان اگزیستانسهای محصور و بسته وارد میشود بیان میکند، جهان دیگری که قرار است زاده شود، اما به راستی به نظر میآید که مقدر است در تقابل با جهانِ زندگی خصوصی شکل گیرد. به علاوه، مطلب این نیست که دست به پیشگویی بزنیم، حتی دست به ارزیابی این جهان اگر کاملاً شکل بگیرد. همچنین، مشاهده میکنیم که این عالم از پیش تا حدی شکل گرفته است، منتها در شرایطی که مجال اعتراضاتِ کمابیش بیپایانی را فراهم ساخته است: در وضعیت کنونی، این جهان همزمان از عرصه امور واقع، عرصه طرح، و حتی عرصه اسطوره بهره دارد. این وجود آمیخته همچنین به نزد بسیاری در فشاری است که همه جا اِعمال میکند.
همچنین باید بیدرنگ اضافه کرد که آنچه هماکنون گفتم منحصرا در مورد جهان شوروی یا جهانی که در مسیر پیروی از الگوی شوروی است صادق نیست ـ بلکه همچنین، گرچه به شیوهای که قدری متفاوت است، در مورد جهان آمریکایی یا جهانی که در راه آمریکایی شدن است صدق میکند. در اینجا نیز، هر چند در سطحی که، اگر بخواهیم دقیق سخن بگوییم، بسیار بیشتر اقتصادی و کمتر ایدئولوژیک است، در برابر جهانی قرار داریم که اساسا به صورت نوعی کسب و کار، حتی به قول عدهای به صورت نوعی امپریالیسم ظاهر میشود، و این واژه (یعنی امپریالیسم) کاملاً بیربط نیست، هر چند که قید و شرطهایی لازم دارد. ترجیحا باید بگوییم که واژه امپریالیسم را نمیتوان با دقتی یکسان در این دو مورد به کار برد، زیرا این واژه، در مورد آمریکایی شدن به ویژه معطوف به جلب مشتریانی جهانی است، در حالی که در مورد پیروی از الگوی شوروی ناظر است به برقرار ساختن شیوهای واحد برای زیستن و اندیشیدن، در مقیاس جهانی.»
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۰ صفحه