
کتاب آن دیگری
معرفی کتاب آن دیگری
کتاب آن دیگری نوشتهٔ بهشاد جهاندارفر توسط نشر روزگار منتشر شده است. این رمان فارسی در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و هدف نویسنده از نگارش آن پر کردن خلأ موجود در ادبیات معمایی و جنایی فارسی بوده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آن دیگری
کتاب آن دیگری یک رمان معمایی و جنایی است که قصد دارد ذهن خواننده را درگیر کند و او را به یافتن پاسخهایی سوق دهد که ممکن است با حقیقت فاصله داشته باشند. نویسنده با نگارش این اثر، سعی دارد فضایی بومی و آشنا برای مخاطب ایرانی ایجاد کند و در عین حال، هیجان و کشش داستانهای معمایی و تریلر را حفظ کند. این کتاب نه تنها تلاشی برای رفع کمبود آثار معمایی و جنایی باکیفیت در ادبیات فارسی است، بلکه امید دارد که راه خود را به کشورهای دیگر نیز باز کند.
خلاصه کتاب آن دیگری
کتاب آن دیگری داستانی است که مغز انسان را به چالش میکشد و آن را درگیر کشف، بررسی، تحلیل و یافتن راه مناسب میکند. این رمان مملو از چالشها و معماهای جدیدی است که خواننده به راحتی نمیتواند از کنار آنها بگذرد. داستان به گونهای طراحی شده که با ایجاد پاداشهای فکری و حس نجاتبخش بودن در یافتن پاسخها، کنجکاوی مخاطب را تحریک کرده و او را به دنبال کشف حقیقت بکشاند. جزئیات بیشتر از خط داستانی اصلی در این مقدمه ذکر نشده است، اما میتوان حدس زد که شخصیتها و وقایع درگیر مسائل پیچیده و جنایی خواهند بود.
چرا باید کتاب آن دیگری را بخوانیم؟
این اثر تلاشی برای پر کردن خلأ ژانر معمایی و جنایی در ادبیات فارسی است و به شما یک داستان بومی ارائه میدهد که ذهن شما را درگیر میکند و معماهایی چالشبرانگیز پیش رویتان میگذارد، معماهایی که یافتن پاسخشان میتواند لذتبخش و فکربرانگیز باشد.
خواندن کتاب آن دیگری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب را به تمامی علاقهمندان به ژانرهای معمایی و جنایی پیشنهاد میکنیم. اگر از طرفداران داستانها و فیلمهایی هستید که شما را به فکر فرو میبرد و با معماهای پیچیده روبرو میکند و به دنبال اثری با چاشنی ایرانی هستید، این کتاب برای شماست. همچنین این کتاب برای کسانی که به دنبال تجربهٔ خواندن آثاری هستند که میتواند با شخصیتهای مشهور جهانی مانند شرلوک هولمز یا هرکول پوآرو در زمینهٔ هوش و حل معما رقابت کند، مناسب است.
بخشی از کتاب آن دیگری
«از راز این اعداد چیزی سر در نمیآورم. گوگل را زیر و رو میکنم تا راز این اعداد را در سایتهای معما و چیستانهای مختلف بیابم. دیگر دارم کلافه میشوم. شمارهٔ آندیا را میگیرم. اما سریع قطع میکنم. من نباید کم بیاورم. ممکن است دعوت شدگان دیگر، راز این نامه را کشف کرده باشند. من به هوش خود اطمینان دارم. کاغذ و قلمی میآورم و نکاتی را از دل آن بیرون میکشم. کلمات تکراری را خط میزنم. چیز معناداری نصیبم نمیشود. حال کلمات تکراری را کنار هم میچینم و باز همان آش و همان کاسه. ما باید به کجا بیاییم؟ دیگر دارد روی اعصابم رژه میرود. نامه را مچاله کرده و به گوشهای پرت میکنم. حال خود در خانه شروع به رژه رفتن میکنم. چیزی به ذهنم میرسد. نامه را صاف میکنم و آن اعداد عجیب و نامفهوم را در گوگل جستجو میکنم. آری! همین است. یک نقطهٔ جغرافیایی در دل جنگلهای نوشهر. پس به نوشهر خواهیم رفت.
نفس راحتی میکشم و از اینکه توانستم این معما را حل کنم به خود میبالم. البته حال که به پاسخ رسیدم و کمی به سادگیاش فکر میکنم، معمایی در کار نبوده. نوشتن این آدرس در دل جنگل کاری بس دشوار بوده است. او کار خود را با این کار آسان نمود. به گمانم قصد و نیت دیگری در کار نبود.
حال که مکان و زمان را متوجه شدهام؛ نوبت به مهمانان میرسید. هفت مهمان که یکیشان من و دیگری میزبانمان آندیا است. میماند پنج نفر دیگر. مهمانانی که در درجهٔ اول به آندیا و در درجهٔ دوم به من نزدیکند. صمیمیترین دوست آندیا، دیماست. پس میماند چهار نفر دیگر. تیارام نیز میتواند یکی از آنها باشد. اما از دوستیشان زمان زیادی نمیگذرد. در پسرها هیرمان گزینهٔ محسوستری است. زیرا مطمئنم که چندیست که به او علاقمند شده است. در بین دوستان مشترک من، دیما و آندیا، کارن حتماً دعوت خواهد شد. شاید برای آشتی دادن دوبارهٔ دو کفتر عشق. نفر آخر این لیست میتواند از پسران بردین و از دختران آرنیا که در استوری و پستهایش به مراتب تگ شدهاند.»
حجم
۳۴۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه
حجم
۳۴۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۶۴ صفحه